گفتمان استارتاپی، تامین مالی و نگرانی درباره آینده غذا

0
104

حسین شیرزاد ، دکترای توسعه کشاورزی: جمعیت جهان تقریباً معادل  77.6 میلیون نفر در سال مدام و مستمرا در حال افزایش است و انتظار می‌رود تا سال 2050 به 10 میلیارد نفر برسد. در عین حال، انتظار می‌رود که طبقه متوسط ​​تا سال 2030 دو برابر شوند و با افزایش درآمد، مردم بیشتر برای غذا هزینه ‌کنند و پروتئین حیوانی بیشتری بخورند. نتایج مطالعات نشان می دهد که با تکامل نظام های کشاورزی، “غذا” به ماهو، برای پاسخگویی به خواسته های توده های شهری در اقتصادهای سرمایه داری یکدست تر و استانداردتر شده و با تکامل سیستم های کشاورزی-غذایی متعدد، جوامع انسانی از نظر تولید و مصرف پیچیده تر شدند. همانطور که جوامع به تدریج شروع به گذار از جوامع روستایی به مناطق شهری و پرجمعیت کردند، تقاضای غذا نیز تغییر کرد. بنابراین برای پاسخگویی به تقاضای غذا، سوخت و فیبر با توجه به جمعیت رو به رشد و ثروتمند، باید تولید جهانی محصولات را طی 35 سال آینده دو برابر کنیم. با پیروی از منطق مالتوسی، افزایش تقاضای غذا از سوی جمعیت رو به رشد و مرفه‌تر جهان به چالش تولید امروزین تبدیل ‌شده و این «منطق‌» که غذا یک ضرورت است، و رشد جمعیت به این معنی که ناامنی غذایی به رشد خود ادامه می‌دهد و عادات غذایی به سمت رژیم‌های غذایی مبتنی بر پروتئین حیوانی تغییر می‌کند – روایت رایجی  است که برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به سرمایه‌گذاری بلندمدت و تامین مالی بیشتر در تولید غذا استفاده می‌شود. با ادامه رشد جمعیت، سیستم‌های غذایی برای مصرف‌کنندگان و کره زمین ناپایدار هستند و ما در حال نزدیک شدن به محدودیت‌های منابع طبیعی جهان هستیم. حالا بحث بر سر اشکال تولید و مصرف از منظر پایداری مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است، از طرفی ؛ سیستم‌های کشاورزی فعلی ناپایدار و ناکارآمد هستند، پیشرفت های انقلاب سبز و مکانیزاسیون تمام شده و نرخ تولید بازده روند منفی دارد و شوربختانه افزایش تولید مواد غذایی تا سطوح مورد انتظاربه سادگی امکان‌پذیر نیست. فشارها بر پایداری زنجیره تامین، تخریب محیط زیست، منابع کمیاب و تغییرات آب و هوایی همگی به عنوان تأثیر منفی بیشتر بر تولید مواد غذایی عمل میکنند علاوه بر این، پیش‌بینی می‌شود که کمبود آب، آفات و بیماری‌های ناشی از تغییرات آب و هوایی منجر به کاهش قابل توجه بهره‌وری در زنجیره ارزش کشاورزی شود. متأسفانه، راه‌حل‌های فعلی برای مردم و محیط زیست یا سمی و یا ناکارآمد هستند. البته ناکارآمدی های سیستم غذایی تنها به تولید غذا محدود نمی شود بلکه وفور ضایعات غذایی به عنوان یک «مسئله اقتصادی و زیست محیطی عمده» هم وجود دارد. از اختلال در زنجیره‌های تامین جهانی و شبکه‌های لجستیکی غذا گرفته تا مسائل مربوط به فرهنگ پسماند، اختلالات نیروی کار، هدر رفتن میلیون ها تن غذا تا افزایش ناامنی غذایی و اخیرا ترویج “ناسیونالیسم غذایی” ناشی از شیوع پاندمی کرونا مسائل مهمی اند که سیستم غذایی جهان با آن مواجه است. در بخش کشاورزی، پدیده “جهانی شدن” منجر به تسریع در منطقی‌سازی و تولید انبوه کالا شد که بعداً از طریق فوردیسم اقتباس و بهینه شد. این فرآیند منجر به انبوه سازی و استانداردسازی کالاهای مصرفی شد. روند جهانی شدن نتیجه سرمایه داری مدرن است و اهداف استانداردسازی و همگن سازی را در هسته خود دارد. بنابراین بومی و پایدار نیست. اما چگونه می توان سیستم غذایی  را نجات داد؟

اولین گام از «سرمایه‌سازی» در گفتمان فناوری کشاورزی-غذایی، به تصویر کشیدن آینده‌های غذایی مبتنی بر فن‌آوری سودآور و فعالیتی است که تولید ایمن‌تر، سالم‌تر و پایدارتر از هر سیستم غذایی که تاکنون شناخته‌ایم را به ارمغان می آورد. تجسم نوآوری‌های تکنولوژیکی آینده غذا پر از امید و نوید است. بگونه ای که به ما قول داده شده است که سیستم غذایی آینده، یک «سیستم غذایی مغذی و در دسترس برای همه» است و بر اساس اصول سلامت و انسانیت ، تولید پایدار، توزیع عادلانه، و مصرف سالم بنا نهاده شده است. همچنین این سیستم غذایی از «پایداری، امنیت و ایمنی بیشتر» برخوردار است، و«غذای مغذی سالم برای همه» فراهم می‌کند و در عین حال «منابع گرانبهای سیاره ما را برای نسل‌های آینده حفظ می‌کند. دراین سیستم غذایی “آینده نوآورتر و انعطاف پذیرتر” خواهد بود تا “مواد مغذی مقرون به صرفه را برای 10 میلیارد نفر فراهم آورد، منابع طبیعی را حفظ و احیا کند، به طور فعال به کربن زدایی کمک نموده و از تنوع زیستی زمین و اقیانوس محافظت نماید. در اکوسیستم جدید؛ کشاورزی به طور فزاینده‌ای در محیط‌های کنترل‌شده انجام می‌شود، با سبزی‌های برگ‌دار، میوه های تازه و سایر نوآوری‌های میوه و سبزیجات که در قالب‌های عمودی داخلی یا کانتینری رشد می‌کنند. این آینده غذایی با ادغام فناوری‌های فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیکی ایجاد می‌شود: «فقط فناوری جدید و مقیاس‌پذیر که با درک عمیق و احترام به طبیعت هدایت می‌شود، بخش کشاورزی را متحول خواهد کرد . اقتباس گسترده از فناوری دقیق» به کشاورزی امکان می‌دهد «واقعاً خودکار» و «مانند کارخانه با روبات‌های روی زمین و همچنین پهبادها در هوا» همساز شود. بدیهی است که غذای آینده نیز کاملاً متفاوت از امروز خواهد بود.گوشت ممکن است به جای مزارع داخل کشور از آزمایشگاه تهیه شود و قفسه‌های سوپرمارکت‌ها با جایگزین‌های گیاهی برای لبنیات و «تخم‌مرغ کاملاً وگان» پر خواهد شد. با این حال، چنین تغییرات اساسی تنها با یک نوآوری یا محصول به دست نمی‌آید – چیزی که نیاز است تغییر کامل سیستم است و از آنجایی که کل مدل سیستم غذایی باید از یک «مدل مبتنی بر منابع یا منبع محور» به یک مدل” کاملاً پایدار فضا محور” تبدیل شود بازیگران کلیدی که قادر به دستیابی به این تغییر اساسی شناسایی شده‌اند، کارآفرینانی هستند که نوآوری‌هایشان « اساس و پایه ای برای پرداختن به مشکلات و یافتن راه حل برای کشاورزان، مصرف کنندگان و محیط زیست خواهد بود بنابراین این نقطه عزیمت«تقاطع فناوری و کارآفرینی» است که آینده غذا و کشاورزی را مشخص خواهد کرد که از طریق آن “غذاهای کشاورزی می توانند با رهایی ازعلل اصلی آسیب های اجتماعی و زیست محیطی به بزرگترین راه حل احیا کننده تبدیل شوند. به طور خلاصه، در گفتمان سرمایه گذاری در فناوری کشاورزی-غذایی، ما انبوهی از تخیل های آینده مواد غذایی را می یابیم که «رویایی تر و شیرین تر از هر چیزی است که در دنیای کشاورزی و غذا وجود دارد». در این آینده خیالی غذایی، مسائلی که سیستم غذایی فعلی با آن مواجه است از طریق ترکیب فناوری های نوآورانه و کارآفرینی حل شده است. این تخیل های آینده فناوری-غذایی مستلزم روایت های گسترده ای از راه حل گرایی و «اصلاحات فناورانه» است، که در آن نوآوری های تکنولوژیکی به عنوان راه حل هایی برای بحران های اجتماعی و زیست محیطی ارائه می شوند و دوره های جدیدی از رفاه، آزادی و برابری را نوید می دهند. در سال‌های اولیه توسعه فناوری کشاورزی در سال 2010، فناوری مواد غذایی کشاورزی به عنوان یک فضای “سرمایه‌گذاری نشده ” توصیف می‌شد که به تازگی توسط سرمایه‌گذاران در حال کشف شدن بود به عنوان مثال، تئوریسین های  AgFunder، که در ادامه از آن بیشتر خواهم گفت؛ عرصه مواد غذایی کشاورزی را «بسیار کم سرمایه» توصیف کرده بودند، زیرا سرمایه‌گذاران بی‌علاقه بودند و «آن را فضایی جذاب و قابل دوام نمی‌دانستند. اما طی دهه گذشته، تأمین مالی نقش جدیدی در سیستم کشاورزی-غذایی پیدا نموده و شروع به تغییر شکل روابط قدرت بین بازیگران کشاورزی-غذایی کرده است. از تجارت اوراق مشتقه کشاورزی و مدل های تازه ای از مناسبات بیمه‌ی کشاورزی مبتنی بر کاهش ریسک خطرات مدولار گرفته تا ساخت طبقات دارایی  ترازنامه ای شرکتهای بزرگ مالی و تجاری و صندوق های ثروت ملی؛ مبتنی بر زنجیره ارزش کشاورزی و ترویج ذهنیت‌های نوینی از تولید کشاورزی، به شکی که امروزه منطق‌ و عقلانیت‌های مالی جدیدی شروع به تغییر روابط جهانی کشاورزی-غذایی به روش‌های عمیقی کرده‌اند. حتی، ساختار اجتماعی بازار مواد غذایی کشاورزی از زمان آنتروپوسن در طول تاریخ دستخوش تغییرات انقلابی شده است. در طول دهه گذشته، سرمایه گذاری در استارتاپ های کشاورزی و فناوری غذایی به ابعاد ناشناخته قبلی رسیده است. رشد قارچ گونه استارت‌آپ‌های فناوری کشاورزی-غذایی که وعده حل مسائل حیاتی در سیستم کشاورزی-غذایی را از طریق نوآوری‌های فناوری می‌دهند، به طور فزاینده‌ای به عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری جدید جذاب برای سرمایه‌گذاران و سرمایه‌گذاران خطرپذیر تلقی می‌شوند. مالی‌سازی حوزه مواد غذایی کشاورزی، بشارت آینده‌های غذایی را نوید داده و به رسمیت شناختن تخیل های کشاورزی-غذایی تولید شده در گفتمان فناوری کشاورزی-غذایی به عنوان تخیل های مالی شده، در فضای سرمایه گذاری جدید مهم است. شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در تلاش خود برای جمع‌آوری پول از سرمایه‌گذاران، این توسعه را با ایجاد گفتمان «عجله سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کشاورزی-غذایی» تقویت می‌کنند «فرهنگ‌های مالی» استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر را به‌عنوان بازیگران مهم در صحنه نوظهور فناوری کشاورزی و مواد غذایی به تصویر می‌کشند . چنانکه امروزه گفتمان دیجیتالی شدن از طریق آفرینش چشم اندازهای قدرتمند از آینده  در روابط تولید و تجارت کشاورزی و به عنوان فضای ” جمعی یک میل مشترک” یا «دیجیتالی‌سازی روزمره» ظاهر می شود. با این حال، سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های فناوری کشاورزی-غذایی، هم به عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری سودآور و هم به عنوان یک تعهد اخلاقی به سرمایه‌گذاران ارائه می‌شود که به تولید غذا اجازه می‌دهد تا با تهدیدات”نئومالتوسیایی” و محیطی مقابله کند. توسعه درک ما از دیجیتالی شدن به عنوان یک پروژه فنی-اجتماعی در زنجیره کشاورزی، استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، مدل‌های کسب‌وکار مالی را دنبال می‌کنند که بر روی «تعریف» پتانسیل رشد و مأموریت‌های خود برای سرمایه‌گذاران متمرکز است. استارت آپ ها شرکت هایی هستند که در مراحل اولیه یا اولیه کسب و کار خود هستند. آنها بر توسعه یک محصول یا خدمات واحد تمرکز می کنند که معتقدند ارزش یا تقاضا دارد و به دنبال عرضه آن به بازار هستند، اما برای انجام این کار فاقد سرمایه هستند. کارآفرینان استارت‌آپ بر روی «تعریف» پتانسیل رشد محصول یا خدمات خود به سرمایه‌گذاران مختلف، مانند سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز، سرمایه‌گذاران فرشته و تأثیرگذار، یا سایر افراد خصوصی متمرکز هستند. این تمرکز بر رشد سریع و مقیاس‌پذیر یکی از ویژگی‌های کلیدی استارت‌آپ‌ها است. استارت‌آپ، نوعی «سازمان موقت طراحی‌شده برای جستجوی یک مدل کسب‌وکار تکرارپذیر و مقیاس‌پذیر» است. طی دو دهه؛  یکی از بازیگران کلیدی درزمینه نوآوری های کشاورزی، شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر AgFunder (agfunder.com) مستقر در سیلیکون ولی است که در سال 2013 برای سرمایه گذاری خاص در کشاورزی و فناوری های غذایی تاسیس شد. این شرکت و رسانه‌های AgFunderNews با گزارش‌های سرمایه‌گذاری سالانه‌اش در صنعت، خبرنامه‌ها و رویدادهای میزبانی‌شده، محرک اصلی فضای فناوری کشاورزی-غذایی  گشت و زمینه را برای روندهای جدید و همچنین نوشتن تاریخ این بخش فراهم نمود. نمونه‌های بیشتر شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر مانند SVG Ventures، s2g ventures یا Finistere Ventures هستند. این شرکت های استارتاپی کشاورزی و مواد غذایی هم در شکل گیری تولید ناخالص داخلی و هم از نظر اشتغال نقش مهمی در نظام اقتصادی دارند. این شرکت ها از نظر اجتماعی و زیست محیطی نیز نقش مهمی ایفا می کنند.آنها غذای مصرفی انسان را تولید می کنند، به سلامت انسان و ایمنی غذا کمک می کنند و با انجام خدمات زیست محیطی و حمایت از گذار به مدل اقتصاد دایره ای، بر قلمرو، تولید ملی نظارت می کنند. اکنون سهم فزاینده ای از کالاهای غذایی به عنوان محصولات با ارزش افزوده به بازار عرضه می شود. غذاهای خام کشاورزی از طریق برندسازی، برچسب‌گذاری و محیطی شگفت‌انگیز، هویت خود را به یک برند آشپزی و اجتماعی تبدیل می‌کنند. سیستم های غذایی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار (SDGs)با شکاف بودجه ای قابل توجهی بالغ بر 350 میلیارد دلار در سال تا سال 2030 برای تغییر سیستم های غذایی برای دستیابی به اهداف کاهش آب و هوا و سازگاری و همچنین برای تحقق سایر اهداف توسعه پایدار روبرو میباشند. منابع مالی عمومی و دولتی، از جمله کمک های توسعه چند جانبه، کافی نیست. بنابراین تامین مالی خصوصی برای پر کردن شکاف بودجه ضروری است. سخن پایانی اینکه در طول 75 سال گذشته، ما سیستم تولید مواد غذایی خود را از سه طریق شکسته ایم. ما کشاورزی [تولید مواد غذایی] را صنعتی، متمرکز و کالایی کردیم. هر سه اقدام متفاوتی بودند که سه نتیجه متفاوت به بار آورد. در نتیجه”صنعتی شدن”؛ ما از ابزارهای فناوری برای تبدیل سیستم چرخه‌ای مدیریت زمین (کشاورزی) به مدل خطی کارخانه استفاده کردیم. ما تمام چرخه های طبیعت( نه فقط کربن، بلکه همه آنها) را شکستیم. در باب “متمرکز شدن”ما فراگرد ارزش افزودن به محصولات کشاورزی را انجام دادیم و آن را به مراکز پردازش متمرکز و کارخانه های تبدیلی دوردست منتقل کردیم. تمرکز به هر دو جامعه آسیب زد. جوامع روستایی کوچک فقیر شدند زیرا سکونتگاه هایی بی ربط تبدیل شدند. جوامع اطراف تأسیسات تولید متمرکز نیز غرق در آلودگی، کاهش منابع، شرایط اجتماعی بد کارگران و کارکنان و خدمات عمومی ناکافی بودند. در خصوص پدیده”کالایی شدن کشاورزی” هم پیش از این، کشاورزانی که به تولید “بهترین بهترین ها” شهرت داشتند، برای داشتن بالاترین کیفیت محصول، حق بیمه پرداخت می کردند. در نیم قرن گذشته، ما شروع به کالایی کردن محصولات کشاورزی کردیم و قیمتی را که کشاورزان برای یک محصول دریافت می کردند به جای کیفیت محصول به حداقل استانداردها گره زدیم.حداقل استانداردها دقیقاً بالاتر از بی کیفیت ترین محصولی است که مصرف کنندگان می خریدند. اگر کشاورز پول یا زمان خود را صرف قرار دادن کیفیت اضافی در تولید کند، این ارزش نمی تواند به صورت پولی از بازار کالا استخراج شود. این مسابقه ای برای طعم، مواد مغذی و کیفیت محصولات کشاورزی بود. اما امروزه نگرانیم؛ چون کشاورزی احیاکننده و مدیریت کل نگر زمین، در مدیریت مزرعه ما نقش اساسی پیدا کرده و ایجاد یک سیستم غذایی انعطاف‌پذیر فقط مربوط به کشاورزی احیاکننده نیست، بلکه مستلزم پرداختن به تمام چرخه‌هایی است که ما خراب کرده‌ایم.

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید