بهروز آهنگربیک کارشناس صنایع خلاق: در دنیای پساصنعتی و اطلاعاتی امروز که دیگر صنایع و فناوریهای سنتی بازده پیشین خود را ندارند، صنایع خلاق روزبه روز از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. صنایع خلاق از دو جنبه دارای اهمیت هستند؛ اولاً همیشه این صنایع به نسبت رشد صنعتی میانگین، از اعداد رشد بسیار بالاتری بهرهمند بودهاند و خصوصاً در سالهای اخیر علیرغم بحرانهای مالی جهانی، همیشه توان خویش را حفظ کرده و بخش بزرگی از اشتغال را نیز ایجاد کردهاند؛ دوماً این صنایع هرگز برخلاف صنایع سنتی، تنها به رشد اقتصادی نمیانجامند، بلکه حاملان فرهنگ و سنت تولیدکنندگان خود و ایجادکننده تنوع فرهنگی هستند.
مفهوم صنایع خلاق از گستردگی زیادی برخوردار است؛ چرا که نه تنها کالاها و خدمات فرهنگی، بلکه فناوریهای نرم مانند کسب وکارهای دیجیتال، رسانههای دیداری وشنیداری بازیها، اسباببازیها و کل حوزه تولید محتوا مد ولباس طراحی وکردشگری در شاخههای مختلفان را در برمی گیرد؛ بنابراین، صنایع خلاق، علاوه بر اینکه فعالیتها و فرآیندهای فرهنگی وهنری را هسته یک اقتصاد قدرتمند تلقی میکند، همچنین با نمودهای خلاقیت در حوزههایی که معمولاً فرهنگی قلمداد نمیشوند نیز سرو کار دارد.
ظرفیتهای منحصر به فرد صنایع خلاق و فرهنگی = 1 – هزینه اشتغال پایین 2 – زودبازده بودن 3 – کاهش آلودگی محیط زیست 4 – درون زا بودن و همسو بودن با اقتصاد مقاومتی 5 – تناسب با ویژگیهای اقلیمی و بومی 6 – اثربخشی توأمان اقتصادی و فرهنگی 7 – حراست از هویت ملی و دینی 8 – توسعه سبک زندگی ایرانی و اسلامی
درخصوص گردش مالی قابلتوجه صنایع خلاق در اقتصاد جهانی سخن بسیار رفته است. همچنان که در بسیاری از یادداشتها، گزارشها و سخنرانیها ذکر شده، بر اساس آمارهای موجود سهم گردش مالی حوزه صنایع خلاق از کل تولید ناخالص داخلی جهان به صورت منظم در حال افزایش است؛ بنابراین در اهمیت اقتصادی و اثرگذاری فرهنگی – سیاسی صنایع خلاق تردیدی وجود ندارد. حتی منتقدان نئومارکسیت صنایع خلاق (میراثداران مکتب فرانکفورت) که اساساً مفهوم صنایع خلاق را گمراهکننده میدانند، نیز این واقعیت را تأیید میکنند.
صنایع خلاق و فرهنگی در ایران سابقهای دراز دارند، اما صورت فناورانه آنها در قالب سینما و تئاتر و پویانمایی و… در دوران جدید آغاز شده است. در دوران قبل از انقلاب اسلامی، وزارت فرهنگ و هنر، وزارت اطلاعات و جهانگردی و سازمان پرورش فکری کودکان و نوجوانان از جمله متولیان صنایع خلاق و فرهنگی در ایران بودند. در این میان تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نقطه عطفی در فرایند توسعه صنایع خلاق ایران محسوب میشود. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان فرهنگی – هنری است که برای پر کردن کمبود آثار و محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، در سال 1344 راه اندازی شد.
این کانون پس از انقلاب اسلامی ایران، بهعنوان شرکت دولتی و وابسته به وزارت آموزش و پرورش ایران به فعالیت خود ادامه میدهد. اما برخی سازمانهای دیگر مانند وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و… در سالهای پس از انقلاب نقش مؤثرتری در توسعه صنایع خلاق را بر عهده پرفتند.
اما توسعه و ارتقاء این صنایع به صورت جزایری جدا از هم دنبال میشد و خلاء نهادی که بتواند برای ایجاد پیوند منسجم میان فرهنگ و هنر و فناوری و اقتصاد از طریق توسعه زیست بوم فناوری و نوآوری کشور در یک کلیت به هم پیوسته سیاستگذاری و برنامه ریزی کند، احساس میشد.
تأسیس معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در سال 1385 بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در واقع در ایران با هدف پر کردن بخشی از شکافی تأسیس شد که راهترمیم آن از سالها پیش دغدغه دانشگاهیان و کارآفرینان ایرانی بوده است. این شکاف همانا فاصله میان میان دانش و فناوری از سویی و ارزش افزوده اقتصادی از سوی دیگر بود. تلاش برای ایجاد بستر و شرایط مناسبی که منجر به افزایش ثروت ملی از طریق رشد و گسترش دانش و فناوری به ترتیبی که متناسب با نیازهای جامعه و بازار و صنعت و الزامات توسعه کشور باشد رویکرد غالب این نهاد از زمان تولد تا کنون است.با چنین رویکردی، حوزه فرهنگ هم که در نگرش سنتی فاقد ابعاد فناورانه و تجاری تصور میشد مورد توجه قرار گرفت. تشکیل ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویت ساز به عنوان یکی از ستادهای توسعه فناوری ذیل معاونت علمی و فناوری بر مبنای همان رویکرد فناورانه ـ تجاری به مقوله فرهنگ صورت گرفت. این ستاد در مقام یک نهاد بالادستی به عنوان متولی توسعه نوع جدیدی از فناوریها که فناوریهای نرم و فرهنگی نام گرفتهاند در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری فعالیت خود را آغاز کرد. این فناوریها در اولویت الف نقشه جامع علمی کشور قرار گرفته بودند واز این رو توسعه آنها برای کشور اهمیت حیاتی دارد.با توجه به وجود موانع متعدد از موانع نهادی و ساختاری گرفته تا عدم آشنایی بسیاری از مسئولان و فناوران و سرمایه گذاران و پژوهشگران با فناوریهای فرهنگی و ابعاد و اهمیت آنها این ستاد از ابتدای پیدایش تا مقطع کنونی سعی کرده است با انجام مجموعه گستردهای از اقدامات در سطوح متفاوت از سیاستگذاری و ایجاد و تقویت زیرساختها تا تسهیل گری و هماهنگ سازی و اقدامات ترویجی و حمایتهای موردی و… شرایط رشد صنایع فرهنگی در ایران را تسهیل و موانع پیش روی بالندگی و شکوفایی آن را مرتفع کند.تدوین و در نهایت تصویب سند ملی توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم در سال 1396 در شورای عالی انقلاب فرهنگی و ابلاغ آن در تیرماه 1400 به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری جهت اجرایی سازی آن از طریق ستاد توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم در حوزههای 19 گانه صنایع خلاق، میتواند نقطه عطفی برای هم افزایی، هم رسانی، هماهنگی، کمک به سیاستگذاری با بهره مندی از ظرفیت و نیازهای دستگاههای مرتبط، برای توسعه ظرفیتهای صنایع خلاق کشور باشد.سرزمین ایران نه بعنوان یک مرز جغرافیایی، بلکه به عنوان یک مرز تمدنی، بالقوه یکی از بالاترین ظرفیتهای توسعهای صنایع خلاق و فرهنگی را در حساسترین منطقه جهان داراست. سهمی که برای دستیابی آن نیازمند آشنایی سازی لایه تصمیم سازان و تصمیم گیران، گرفتن تصمیمات خوب و خوب تصمیم گرفتن در لایه سیاستگذاری، کمک به شبکه سازی و اجتماع سازی جامعه نخبگانی صنایع خلاق معطوف به نیازهای فناورانه و نوآورانه این عرصه، انسجام و یکپارچگی برنامهها و اقدامات دستگاههای مرتبط، ترویج و فرهنگسازی و آگاهی بخشی است.