محمد فاضلی استاد دانشگاه: من در همان ابتدای دولت سیزدهم برای اعضای هیئت دولت مرحوم آقای رئیسی آرزوی موفقیت کردم، ولی نه درباره انتخاب کابینه نوشتم، نه امیدی به اثرگذاری داشتم و نه امیدوار به تغییر مثبت بودم، هر چند اگر تغییر مثبتی میشد خوشحال میشدم و استقبال میکرد. مشارکت در نقد فرایند انتخاب همکاران مسعود پزشکیان، از سر امیدواری و مسئولیتپذیری است. اگر نقشی در پیروزی او داشتهایم (هر چند بسیار بسیار اندک) مسئولیت حفاظت از آنرا هم داریم.
یک. برخی مثل من فعالانه به نفع مسعود پزشکیان کنشگری کردند، و صرفنظر از اینکه چقدر اثر داشتهایم، ایشان رئیسجمهور شده است. ایشان اکنون مختار و مسئول است.
دو. آیا از اول نمیدانستیم یا فکر نکرده بودیم موانع بزرگی پیش پای پزشکیان و دولت اوست؟ میدانستیم.
سه. آیا نتیجه کنش سیاسی قابل تضمین است؟ نه! اصلاً نتیجه کدام کنش انسانی مهم قابل تضمین است؟ مردان و زنانی عاشقانه ازدواج میکنند و خصمانه طلاق میگیرند. صدها هزار نفر با امیدهای بسیار دست به تأسیس شرکت و استارتآپ میزنند، بیش از 90 درصدشان شکست میخورند. صدها هزار نفر میخواهند در دنیای فوتبال رونالدو شوند، توپ جمعکن هم نمیشوند. هزاران محصول سالیانه طراحی میشوند و در بازار شکست میخورند.
چهار. دنیای سیاست نیز مانند زندگی شخصی، دنیای ورزش، یا اقتصاد، مملو از عدم قطعیتهاست و تضمینی در کار نیست. اما همان گونه که علیرغم همه طلاقها، مردم عاشق میشوند؛ و علیرغم شکست محصولات و شرکتها، آدمیان به کسبوکار ادامه میدهند؛ و میلیونها نفر عاشق رونالدو شدن هستند؛ در دنیای سیاست هم زندگی بدون تضمین ادامه دارد.
پنج. چرا زندگی بدون تضمین ادامه دارد؟ چون ظرفیت کنشگری و عاملیت انسانی وجود دارد. عاشقان زیادی طلاق گرفتهاند اما میلیونها نفر عاشقانه زندگی میکنند؛ هزاران محصول شکست خوردهاند اما آدمیان با میلیونها محصول موفق کسبوکار و زندگی میکنند؛ و میلیونها نفر رونالدو نشدهاند اما لیگهای فوتبال جهان با کیفیت و زیبایی ادامه دارند. اینها محصول کنشگری آدمیان است، علیرغم وجود ساختارها، علیرغم شکستها.
شش. رئیسجمهور شدن مسعود پزشکیان، محصول کنشگریهای خود او، حامیانش و حتی کسانی در هسته اصلی قدرت است؛ علیرغم وجود ساختارهایی که به شدت مقاومت میکنند.
هفت. همکاران رئیسجمهور در میانه همه محدودیتها، سقفهای کوتاه، میراث ناخوب گذشته، و منفعتطلبیهای غیرملی افراد و گروهها انتخاب میشوند. هیچ تناقضی بین امیدواری به موفقیت مسعود پزشکیان، آگاه بودن بر دشواریهای او برای انتخاب همکارانش، نقد گزینههای بد، و تلاش برای کمک به او برای برگزیدن برترینها و هشدار دادن نسبت به عواقب اجتماعی و سیاسی برگزیدن ناخوبها وجود ندارد.
هشت. هشدار دادن و نقد کردن، عین امیدواری است. آنها که ناامیدند احتمالاً وارد نقد و بررسی هم نمیشوند. وقتی امیدوار هستید برای موفق شدن تلاش میکنید و نسبت به عواملی که مانع احتمالی موفقیت میشوند هشدار میدهید.
نُه. من در همان ابتدای دولت سیزدهم برای اعضای هیئت دولت مرحوم آقای رئیسی آرزوی موفقیت کردم، ولی نه درباره انتخاب کابینه نوشتم، نه امیدی به اثرگذاری داشتم و نه امیدوار به تغییر مثبت بودم، هر چند اگر تغییر مثبتی میشد خوشحال میشدم و استقبال میکرد. مشارکت در نقد فرایند انتخاب همکاران مسعود پزشکیان، از سر امیدواری و مسئولیتپذیری است. اگر نقشی در پیروزی او داشتهایم (هر چند بسیار بسیار اندک) مسئولیت حفاظت از آنرا هم داریم.
ده. مسعود پزشکیان مختار و مسئول چینش همکارانش است، اما این نافی مسئولیت امیدوارانه هشدارها و نقدهای امثال من نیست. کنشگری منتقدانه، بدون تضمین موفقیت، هم مسئولانه است و هم امیدوارانه. امیدواری به موفقیت از مسیر کنشگری انتقادی هم نه متوهمانه است و نه غیرمسئولانه.