مهدی حاج محمود عطار روزنامه نگار: اگر قائل به جریان نفوذ باشیم خوب تصور کار بر این موضوع انهم این سرعت نمیتواند خیلی با عقل سلیم پیوند داشته باشد، چه عملیاتهای نفوذ از نوع فرهنگ سازی است و به سرعت اتفاق نمیافتد مگر در جنگهای سایبری که آنرا هم نوعاً حمله اطلاق میکنند و نه نفوذ.
حال فارغ از اتاق تبلیغات جنگ که نوعاً تحلیل را کمرنگ میکند، باید به این موضوع اندیشید که بعد از 7 اکتبر که قریب به 1 سال از آن میگذرد چگونه میتوان هم از محل سکونت هنیه در تهران خبر داشت و هم از محل جلسهٔ سران مستشاران نظامی ایران در خاک سوریه و هم از محل جلسهٔ حزب الله آن هم با آن درجه از شدت رعایت موارد امنیتی و در این بین ترورهای این مدت از سران حزب الله و حماس را هم به آن بیفزاییم تا معلوم شود بعید است نیروهای امنیتی اسرائیل از قصهٔ 7 اکتبر هم بی خبر بوده باشند.
اگر این تحلیل و فرض را بتوان به عقل سلیم مربوط دانست حال باید دید که این عملیات چگونه و به چه نیتی برنامه ریزی و اجرا شده که هم ایران و هم حزب الله با رویکردهای جنگ گریزانهٔ خود بارها از عدم اطلاع از آن نیز دم زدهاند و مسیری را در این یکسال طی کردهاند که نمیخواهند وارد جنگ تمام عیار با رژیم کودک کش صهیونیستی شوند.
رژیم صهیونیستی نشان داد که هیچ جلوداری ندارد و اتفاقاً از همهٔ حمایتهای پیدا و پنهان قدرتهای دیگر هم برخوردار است. حقوق بشر و کنوانسیونهای بین الملل هم نمیتوانند جلوی این جنایتها را بگیرند و از حقیقت ماجرا تا واقعیت موجود راه بسیار است. حال با این شرایط و رویکردهای علنی بیان شده ماجرای 7 اکتبر و عملیات آن را چگونه باید تحلیل نمود؟ آیا میتوان سیستم امنیتی و عوامل روسیه را در این کارزار نادیده گرفت؟ آیا میتوان از نفوذ سرمایه داران یهودی در غرب و شرق چشم پوشی کرد؟ آیا میتوان هند را در این میان از قلم انداخت؟ در این بین صرفاً مسلمانان خون دادهاند و کودک و زنانشان شهید شدهاند. هرچند نفوذ رسانههای غربی و عوامل نفوذیشان چنان قلب واقعیت میکنند که برخی جوانان جای قاتل و مقتول را اشتباه میگیرند. و البته این در تاریخ بارها تکرار شده است. هم علی علیه السلام را در محراب که شهید کردند بیان شد مگر او نماز میخواند و هم حسین علیه السلام را که قطعه قطعه نمودند مردم جشن گرفتند و درک نکردند که آسمان تیره شده برای چیست…
القصه، اگر از تاریخ درس نگیریم مدام محکوم به تجربهٔ تکرار شدنی آن خواهیم بود.
نصرالله، آن شهید مبارز که تمام عمر خود را صرف مقابله با تاریکترین نقطهٔ بشریت کرده بود در این میان جنگ طلب و تروریست و خشونت طلب معرفی میگردد و چه خطرناک است وقتی ما در این سرعت رسانهها نتوانیم درست تحلیل کنیم و در قسمت درست تاریخ بایستیم. دردناک است که کشتارهای تاریخی این رژیم را به بهانههای واهی فراموش کنیم و این قوم نژاد پرست و خود برتر بین را به واسطهٔ تحلیلهای داروینی مظلوم تصور کنیم. عقل برای تحلیل نیاز به صبوری دارد و رسانه آنچه را هدف قرار میدهد همان صبوری است. در عصر سرعت و رسانه و انفجار اطلاعات عقل را قربانی نکنیم.