سعید قصابیان کارشناس اقتصادی: در نوشته قبلی، مورخ 7 آذر ماه، به سابقه دول اروپایی و امریکائی در آلوده سازی محیط زیست اعم از هوا و دریاها، بخصوص از انقلاب صنعتی به بعد، اشاره کردم. اضافه کردم که کشورهای ثروتمند و صنعتی و توسعه یافته با این سابقه سیاه، اخیراً با حاد شدن مسائل زیست محیطی و گرم شدن کره زمین چشم بر عملکرد گذشته خود بستهاند و عَلَم کاهش کربن و کاهش گازهای گلخانهای را بلند کردهاند و پیشگام کاهش گازهای گلخانهای و حفاظت از لایه اوزون شدند و نگران میکرو پلاست ها در اعماق اقیانوسها. بر سرو سینه زدند و هشدارها دادند و تحقیقات زیادی را سامان دادند و رفتند دنبال خودرو کم مصرفتر و برقی و هایبرید و رفتند دنبال نیروگاه بادی و خورشیدی و زمین گرمائی و کنفرانس زیست محیطی متعدد بر پا کردند و پیمان پاریس را بستند و هر سال در یک کشور جمع میشوند برای اشک ریختن برای کره زمین و ذکر مصیبت کربن.
این ثروتمندان و متهمان اصلی آلودگی زمین، در یک حرکت رندانه کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب جهانی را بخاطر ادامه روشهای تولید آلایندهٔ قبلی و کشورهای نفت خیز را بدلیل تولید سوختهای فسیلی سرزنش کردند، در حالی که بزرگترین مصرف کننده سوختهای فسیلی و بزرگترین مشتریان و مصرف کنندگان نفت و گاز خودِ همان کشورهای توسعه یافته هستند و تکنولوژی استخراج نفت و گاز در دست شرکتهای عظیم نفتی عمدتاً متعلق به آن کشورهاست.
در اجلاس زیست محیطی امسال در باکو (COP29) اما ورق برگشت و توافق شد که همان تولید کنندگان با سابقهٔ آلودگی و کربن و متان باید هزینه پروژههای کاهش دمای کره زمین را تقبل کنند. سالانه 300 میلیارد دلار به مدت ده سال. این یک دستاورد مهم برای کشورهای جنوب جهانی ست و به این ایده رسمیت میدهد که متهم اصلی آلودگی کره زمین چه کشور هائی هستند!
در پایان نتیجه گیری کردم که ایران نباید کاسه داغتر آش باشد و به متولیان امر توصیه شد که اجرای تعهدات زیست محیطی را، که معمولاً پروژههای گران قیمتی هستند، به دریافت کمک تصویب شده در این اجلاس منوط کنند.
در جستجوی یک پروژه با ارزش زیست محیطی برای بهره برداری از کمک مصوب در COP29 میشود به جمع آوری گازهای مشعل (فِلِر) توجه کرد.
ایران به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان، با مساله مهمی به نام «فلرینگ» یا مشعلسوزی رو به رو است. این پدیده که به سوزاندن گازهای همراه نفت گفته میشود، در بسیاری از نقاط جهان و به ویژه در ایران به یکی از بزرگترین چالشهای مدیریت منابع انرژی تبدیل شده است. فلرینگ نه تنها منابع گازی ارزشمند را هدر میدهد، بلکه پیامدهای زیست محیطی و اقتصادی قابل توجهی نیز به همراه دارد. ایران سالهاست که با این چالش مواجه بوده و تلاشهایی در جهت کاهش مشعلسوزی و بهرهبرداری بهینه از گازهای همراه نفت انجام داده که البته چندان موفق نبوده است. برای توجه به سابقه امر یاد آوری میکنم که دکتر عالیخانی، وزیر اقتصاد ایران در دهه چهل، در خاطرات خود تلاش برای جمع آوری گازهای مشعل را از جملهٔ اهداف ساخت اولین لوله انتقال سراسری گاز از جنوب کشور به مرز شوروی (سرخس) بر شمرده است.
عملکرد ایران در این زمینه نسبت به متوسط جهانی خوب نیست. در حدود 150 میلیارد متر مکعب گاز مشعل در سال در جهان سوزانده میشود. سهم ایران از این عدد، بیش از 18 میلیارد متر مکعب است (حدود 12 درصد). این عدد ایران را در رتبه دوم بعد از روسیه قرار میدهد. برای توجه به اهمیت این عدد یاد آوری میشود که کل کمبود گاز کشور در سال 1402، نزدیک 64 میلیارد متر مکعب بوده است.
مهمترین معضل ایران در جمع آوری گازهای مشعل کمبود زیر ساخت و فقدان سرمایه گذاری ست بدلیل تحریم؛ تحریمی که همه صنعت نفت و گاز ایران را تحت تأثیر قرار داده است. در کنار سستی و بی توجهی مسئولین به جمع آوری این گازها در گذشته، تحریم هم مزید بر علت شده تا دولت نتواند تکالیف مندرج در برنامه ششم برای مهار گازهای مشعل را محقق کند.
در اینجا میخواهم پا را از توصیه قبلی فراتر بگذارم؛ منوط کردن اجرای پروژههای کاهش کربن به دریافت کمک از COP29 خوب است اما کافی نیست. باید از موضع فعالتر عمل کرد. بنظر میرسد پروژهٔ جمع آوری گازهای مشعل میتواند از سوی ایران بعنوان یک موضوع زیست محیطی به کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل معرفی و برای سرمایه گذاری در آن، بخشی از 300 میلیارد دلار موعود را مطالبه کند.
این همچنین یک آزمون راستی آزمائی برای کشورهای ثروتمند است که اتفاقاً بانیان عمده تحریمها علیه ایران هستند (امریکا و تروئیکای اروپا). اگر این کشورها نگران گرم شدن زمین هستند، چقدر حاضرند به هدف مهار 18 میلیارد متر مکعب گاز در سال در ایران، از فشار تحریمها بکاهند و اجازه سرمایه گذاری در این پروژه را بدهند؟