آنکارا زیر ذره بین تهران

0
19

زهره نوروزپور روزنامه نگار: گروه سیاسی: آتش زیرخاکستر سوریه پس از 13 سال شعله‌ور شد. آیا بازیگران منطقه خود را آماده این آتش همه‌گیر کرده بودند؟ آیا روسیه و ایران از قبل آمادگی داشتند که بلاخره سوریه اسد سقوط خواهد کرد؟ برای پسا اسد چه برنامه‌ای دارند؟ حال که این کشور در معرض تجزیه قرار گرفت وضعیت کردها و دیگر اقوام این کشور چه خواهد شد؟ این سؤالات را از شعیب بهمن کارشناس آسیای مرکزی جویا شدیم که با هم می‌خوانیم:

آینده سوریه را با توجه به پیشرویهای ترکیه چه طور ارزیابی میکنید؟ این کشور اگر تجزیه شود به چه صورت است و بازیگران ان کدامند؟

هنوز خیلی زود است که درباره آینده سوریه قضاوت کنیم چراکه روند تحولات میدانی در این کشور تازه اغاز شده است. در دوران پسا اسد می‌توانیم شاهد سناریوهای مختلفی باشیم. در شرایط فعلی حفظ یکپارچگی سوریه برای هیئت تحریرالشام کار بسیار دشواری است به این دلیل که اولاً در میان گروه‌های معارض اسد تنوع قابل ملاحظه‌ای وجود دارد و در عین حال از حیث قومی و مذهبی؛ یک کشور چند پارچه است. به این معنا که مساله اعراب و علویان، کردها و اهل سنت و همچنین سایر اقلیت‌های قوی مانند ترکمان‌ها، موضوعاتی هستند که باید درباره آینده این کشور در نظر داشت. بنابراین اینکه یک اجماعی درباره سوریه بین مذاهب و اقوام حاصل شود، کار دشواری است.در این میان موضوع توانایی کنترل تحریرالشام و سامان دادن به اوضاع هم بسیار مهم است که هم می‌تواند باعث اعتراضات داخلی شود و هم چالش‌هایی را برای ایجاد یک دولت متمرکز ایجاد کند. از سویی دیگر تجاوزات خارجی به ویژه اسرائیل تأثیر بسیار دارد. علاوه بر ویرانی زیرساخت‌ها و صنایع نظامی و غیر نظامی و اشغال بخش‌هایی از خاک سوریه کار تحریرالشام را برای ایجاد یک حکومت یکپارچه را دشوار می‌کند که احتمالاً در بدو کار با اعتراضات مردمی مواجه شود.حال اگر سناریوی تجزیه کشور پیش رود؛ سوریه به سه واحد سیاسی کوچکتر تجزیه می‌شود. یک بخش کردی، یک بخش سنی و بخش دیگر علوی نشین خواهد شد که در حال حاضر در بخش علوی نشین واقعیت این است که آنها با اهل تسنن تعارضاتی دارند، به هرحال این وضعیت ریشه تاریخی دارد که علوی‌ها به واسطه خاندان اسد تا کنون قدرت را در دست داشته‌اند. در عین حال بقایای دولت پیشین؛ مانند ارتش و نظامیان حکومت با توجه به اینکه از بدنه علویان هستند دراین حوزه تأثیر گذار هستند و می‌توانند مساله علویان را جدی‌تر حل کنند. نکته قابل توجه آینه که هریک از این سه گروه توسط بازیگران خارجی هم حمایت می‌شوند؛ کردها با پشتوانه امریکا، اهل تسنن؛ ترکیه و برخی از کشورهای عربی که تعدا این کشورها ممکن است افزایش پیدا کند. علویان هم که حمایت روسیه و ایران را دارند.

برخی از تحلیلگران معتقدند که کردها به ارزوی خود یعنی تشکیل یک کشور مستقل رسیدهاند. این به چه معناست؟ ایا کثرت کردها در سوریه باعث میشود که این کشور در آینده در اختیار کردها قرار بگیرد؟

مساله کردها در سوریه پیچیده است. این موضوع صرفاً به مسائل داخلی سوریه ارتباط پیدا نمی‌کند. یکی از دلایلی که ترکیه بعد از حوادث 2011 به نقش افرینی در سوریه پرداخت، مساله کردی است. به این دلیل که “پ ک ک” از خاک سوریه و مناطق کردی از عقبه لجستیک خود علیه ترکیه استفاده کرده است. به همین دلیل ترکیه در بحران سوریه تلاش کرد یک منطقه حائل بین مناطق کردی در سوریه و منطقه کردی در ترکیه ایجاد کند.

که به دلیل مخالفت امریکا که از کردها حمایت می‌کند، دارای تعارض منافع با ترکیه شدند. به رغم تلاش ترکیه؛ امریکا و اروپا حاضر نشدند “ی پ گ” را که شاخه اقماری “پ ک ک” است، به عنوان یک گروه تروریستی بشناسند. مضاف براینکه به این گروه کمک فراوان نظامی و اطلاعاتی هم داده‌اند. در حال حاضر اگر کرد های سوریه بخواهند یک کشور خود مختار تشکیل دهند اگرچه این فرصت بسیار مهمی برای آنها است؛ اما راه سخت و پرتلاطمی در پیش دارند و ترکیه به هیچ عنوان اجازه این تشکیل یک کشور به آنها را نخواهد داد حتی ممکن است که سبب شود ترکیه یک لشگرکشی جدید را به منطقه کردی سوریه وآنها ترتیب دهند و احتمالاً برای سرکوب آنها ممکن است آن منطقه حائلی که پیش‌تر به آن اشاره کردم را ایجاد کند. شرایط برای تشکیل یک کشور از سوی کردها بسیار دشوار و پیچیده است. این موضوع برای سایر بازیگران منطقه‌ای هم امری مطلوب نیست. به هرحال بازیگران دیگری در منطقه وجود دارند که از تجزیه سوریه حمایت نمی‌کنند و از شکل‌گیری یک کشور کردی حمایت و پشتیبانی نمی‌کنند. در تحولات آینده و نوع عملکرد ترکیه می‌تواند برای کردها سرنوشت ساز باشد وحتی شرایط را در منطقه کردنشین حتی سخت‌تر و مشکل‌سازتر از گذشته کند.

هزینههای روسیه در سوریه را چه طور دسته بندی میکنید؟ ایا میتوانیم بگوییم که روسها شکست خوردند؟

روس‌ها یکی از بازیگران مؤثر در داخل سوریه بودند. یکی از حامیان مهم اسد به شمار می امدند که روابط نزدیکی با دمشق داشتند. سوریه آخرین پایگاه روسیه در خاورمیانه عربی شناخته می‌شد و در عین حال از حاشیه دریای مدیترانه هم بهره می‌برد. پایگاه هوایی حمیمیم و طرطوس جز پایگاه خارجی روسیه به شمار می امدند که حفظ آن برای نفوذ به منطقه خاورمیانه عربی برای روس‌ها بسیار حائز اهمیت بود.

وضعیت پدید آمده در سوریه قاعدتاً موضوع مطلوبی برای روسها به شمار نمی اید. به نظر میرسد که روسها در برابر تحولات سوریه به نوعی غافلگیر شدهاند و بی عملی آنها در قبال سوریه هم مزید بر علت شد. بیانگیزگی ارتش و حاکمان سوریه، روسها را هم در دفاع از اسد مشکل زا کرد. در شرایط فعلی مساله برای روسها غامض و پیچیده است. اینکه در آینده چه شود؟

سناریوهای مختلفی وجود دارد؛ احتمال تعامل روسیه با حاکمان جدید وجود دارد به ویژه که حاکمان جدید هم برای به رسمیت شناخته شدن نیاز به قدرت‌های بزرگ مثل روسیه دارند. در حال حاضر تحریرالشام به عنوان گروه نیابتی ترکیه شناخته می‌شود و اگر این گروه بخواهد از تحت حمایت ترکیه خارج شود، نیاز به گسترش و تعامل با سایر بازیگران دارد که روسیه می‌تواند بازیگر موثری باشد.

روسها نسبت به غرب پذیرش بالاتر و راحتتری درند به عنوان مثال آنها با طالبان زودتر از هرکشور دیگری تعامل کردند. به طورکلی روسها سریعاً با این تحولات بهتر از غرب کنار می ایند.

درباره روسیه شرایط چند وجهی است که بستگی به تحریرالشام به عنوان هیات حاکمه دارد؛ اینکه این گروه در آینده چه وضعیتی خواهد داشت؟ با توجه به اینکه برای روسیه هم مهم است که در سوریه باقی بماند، به ویژه اینکه پایگاه‌های نظامی خود را حفظ و بار دیگر احیا کند تردیدی وجود ندارد.

از سوی دیگر باید دید که ایا روس‌ها می‌توانند با ترکیه معامله پشت پرده انجام دهند؟ یا با امریکا که رویدادهای سوریه را مدیریت کرد به تعامل برسند یا نه؟ در واقع تصمیم بازیگران برای حضور روسیه در آینده سوریه مؤثر است.

با این حساب آیا روسیه در مقابل اقدامات ترکیه سکوت خواهد کرد؟ این کشور تا کنون واکنش قدرتمندی در مقابل تحولات سوریه نداشته است ارزیابی شما از واکنش مسکو در آینده چیست؟

روابط روسیه با ترکیه چند وجهی است که دو کشور در حوزه‌های مختلف وابستگی متقابل به یکدیگر دارند به ویژه در حوزه اقتصادی، اما اختلافات ژئوپلوتیکی آن‌ها بر کسی پوشیده نیست.این اختلاف ژئوپلوتیکی باعث شده که روس‌ها همیشه با دیده تردید به ترکیه بنگرند. هرچند این رابطه تا حدی ممکن است منافع انها را تأمین کند اما درباره سوریه نقشی که ترکیه درسقوط اسد به عنوان متحد روسیه ایفا کرد، خب برای مسکو مطلوب نخواهد بود.به ویژه اینکه ترکیه همکاری نزدیکی با اوکراین در حوزه تسهیلاتی و نظامی انجام داد و از سوی دیگر نقش اوکراینی‌ها در ضربه زدن به روسیه در سوریه و همکاری که زلنسکی با ترکیه انجام داد برای روسیه بسیار گران تمام شد. همه این موراد عملاً ترکیه را به دشمن فعلی روسیه تبدیل کرد؛ اتحاد با اوکراین و ضربه به منافع روسیه در منطقه خاورمیانه و سوریه ضربه جدی به منافع مسکو بود که مساله‌ای نیست از دید روسیه پنهان بماند. روسیه پس از تعیین تکلیف جنگ اوکراین؛ قطعاً درباره روابط خود با ترکیه تجدیدنظر خواهند کرد. به ویژه اینکه در روسیه انها عملکرد ترکیه را یک خیانت تلقی کرده‌اند. از طرفی دیگر باید در نظر داشت که ترکیه به دو کشور ایران و روسیه خیانت کرد. این کشور پیمانی را که با تهران و مسکو امضا کرده بود علناً نقض کرد.با توجه به فرآیند روند آستانه که بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه بود و در آخرین نشست سه جانبه در دوحه قطر ترکیه پای سند را امضا کرده بود که باید توافقاتی بین دولت سوریه و مخالفان انجام شود و آنها باید با هم گفتگو کنند، اما دیدیم که ترکیه این سند را نادیده گرفت و دمشق سقوط کرد و این امر به مثابه یک خیانت است. که قاعدتاً می‌تواند در مناسبات ترکیه و روسیه در آینده تأثیر گذار باشد.

بالاتر اشاره شد که در نشست استانه هم روسیه و هم ایران خیانت شده است. با توجه به شرایط منطقهای، رفت امدهای دیپلماتیک و اقدامات ایران در منطقه چگونه باشد که از تهدیدها یک فرصت بسازیم؟

ایران باید از همه گزینه‌ها در منطقه استفاده کند. ایران همچنان در سوریه دارای نفوذ است. با توجه به سقوط اسد، ایران همچنان در لایه‌های اجتماعی و سطوحی از نخبگان سوریه نفوذ خود را دارد که باید این زمین بازی را برای نفوذ بیشتر حفظ کند.ایران باید یک تجدید نظر جدی در روابط خود با ترکیه انجام دهد. این کشور به شکل آشکاری از سال‌های گذشته تا امروز به منافع ملی ایران ضربه وارد کرده است. از بحران سوریه گرفته تا تحولات غرب آسیا و منطقه قفقاز، نوع بازیگری ترکیه به نحوی بوده که بیشترین آسیب را به منافع امنیت ملی ایران وارد کرده است که ضرورت دارد ایران در تعاملات خودش با ترکیه یک تجدید نظر اساسی داشته باشد.در عین حال ایران باید تعامل با دیگر بازیگران افزایش دهد. این تصور که ایران با سقوط اسد در موقعیت ضعف قرار گرفته است باید از بین برود. تهران باید از طرق مختلف به قدرت نمایی بپردازد تا نقش خود را در منطقه حفظ کند.تعاملات ما با روسیه و چین درباره مسائل منطقه کاهش پیدا کرده است و این اتفاق خوبی نیست باید حتماً ارتباطات ما در این زمینه گسترش پیدا کند.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید