محمد جواد خلیلی- کشوری با منابع غنی انرژی مانند ایران در ماههای اخیر با خاموشیهای گستردهای مواجه شده که زندگی روزمره مردم را مختل کرده و صنایع را با مشکلات جدی روبهرو ساخته است. این بحران که از تابستان گذشته شدت گرفته و در بهار 1404 به اوج خود رسیده، نارضایتی عمومی را به دنبال داشته و عملکرد وزارت نیرو را در مرکز انتقادات قرار داده است. قطعیهای برق که از اردیبهشتماه آغاز شده، در برخی مناطق به چندین ساعت در روز رسیده و خانهها، کارخانهها و شهرکهای صنعتی را تحت تأثیر قرار داده است. در شهرهای بزرگ مانند تهران، این خاموشیها به تعطیلی موقت مدارس، دانشگاهها و ادارات منجر شده و در مناطق کوچکتر، اعتراضات خیابانی را دامن زده است. این وضعیت نشاندهنده عمق نارضایتی از ناتوانی در مدیریت منابع انرژی است و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی گستردهای به همراه داشته است.
ریشههای ناترازی انرژی
به گزارش روزنامه «نقش اقتصاد» کمبود تولید برق نسبت به تقاضا، اصلیترین عامل این بحران است که به ناترازی قابلتوجهی در شبکه منجر شده است. این ناترازی در تابستان گذشته به حدود بیست هزار مگاوات رسید و پیشبینی میشود در سالهای آینده افزایش یابد. نیروگاههای کشور با فناوریهای قدیمی و راندمان پایین فعالیت میکنند و بخش قابلتوجهی از انرژی تولیدی به دلیل فرسودگی شبکه انتقال و توزیع هدر میرود. وابستگی بیش از حد به گاز طبیعی برای تولید برق، بهویژه در فصول سرد که مصرف گاز خانگی افزایش مییابد، تولید را با اختلال مواجه کرده است. کاهش بارندگیها و خشکسالی نیز تولید برق از نیروگاههای برقآبی را که بخش مهمی از ظرفیت تولید را تشکیل میدهند، به شدت کاهش داده است. مصرف غیرقانونی برق برای فعالیتهایی مانند استخراج رمزارزها نیز فشار مضاعفی بر شبکه وارد کرده و به تشدید بحران دامن زده است.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خاموشیها
این خاموشیها زندگی مردم و اقتصاد کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در خانهها، قطعی برق به مشکلاتی مانند خرابی مواد غذایی و دشواری در تأمین سرمایش و گرمایش منجر شده و کیفیت زندگی را کاهش داده است. در بخش صنعتی، کاهش تولید در صنایعی مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی به بیکاری کارگران و زیان مالی واحدهای تولیدی کوچک و متوسط انجامیده است. این وضعیت اعتماد عمومی به توانایی دولت در مدیریت منابع را تضعیف کرده و نارضایتیها را به سطح بیسابقهای رسانده است. کاهش تولید ملی و اختلال در زنجیره تأمین صنایع، اقتصاد کشور را با تهدیدات جدی مواجه کرده و نیاز به اقدامات فوری برای مدیریت این بحران را بیش از پیش آشکار ساخته است.
واکنش مجلس به عملکرد وزارت نیرو
عملکرد وزارت نیرو در مدیریت این بحران با انتقادات شدیدی از سوی مجلس مواجه شده است. با وجود هشدارهای چندینماهه درباره احتمال بروز خاموشیها، برنامه عملیاتی مشخصی برای مقابله با این وضعیت ارائه نشده و این موضوع خشم نمایندگان را برانگیخته است. برخی نمایندگان حتی پیشنهاد استیضاح وزیر نیرو را مطرح کردهاند و معتقدند که سوءمدیریت در این حوزه به بحرانی ملی منجر شده است. مجلس خواستار اجرای فوری راهکارهایی برای کاهش فشار بر شبکه برق و اطلاعرسانی شفاف درباره برنامههای خاموشی شده است. اما گزارشها نشان میدهد که جداول منتشرشده برای قطعی برق با واقعیتهای میدانی همخوانی ندارد و این ناهماهنگی به سردرگمی و نارضایتی بیشتر منجر شده است.
موانع توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی، میتوانست به کاهش این بحران کمک کند. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و تابش بالای خورشید، ظرفیت عظیمی برای تولید برق از این منبع دارد. با این حال، پروژههای خورشیدی و بادی با موانع متعددی مواجه شدهاند. پیچیدگیهای اداری و نبود شفافیت در فرآیندهای صدور مجوز، اجرای این پروژهها را کند کرده است. کمبود منابع مالی نیز مانع دیگری است که سرمایهگذاری در این حوزه را محدود کرده است. با وجود هدفگذاریهای انجامشده برای افزایش تولید برق از انرژیهای تجدیدپذیر، پیشرفت در این زمینه بسیار محدود بوده و این موضوع وابستگی کشور به سوختهای فسیلی را همچنان بالا نگه داشته است.
راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت بحران
برای برونرفت از این بحران، راهکارهایی در سه سطح کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت وجود دارد. در کوتاهمدت مدیریت عادلانه و شفاف خاموشیها ضروری است. انتشار جداول دقیق و اطلاعرسانی بهموقع میتواند از سردرگمی مردم جلوگیری کند. سیاستهای تشویقی برای کاهش مصرف در ساعات اوج تقاضا و تغییر ساعات کاری ادارات نیز میتواند فشار بر شبکه را کاهش دهد. مذاکره با کشورهای همسایه برای واردات برق بهعنوان راهکاری موقت مطرح شده است. در میانمدت، نوسازی نیروگاههای فرسوده و افزایش راندمان آنها باید در اولویت قرار گیرد. استفاده از نیروگاههای کوچک و محلی نیز میتواند به توزیع بهتر برق کمک کند. در بلندمدت سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه خورشیدی و بادی، ضروری است. رفع موانع اداری و ایجاد بستر مناسب برای جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی میتواند به توسعه این بخش کمک کند.
ضرورت اصلاح سیاستهای کلان انرژی
اصلاح سیاستهای کلان انرژی نیز برای مدیریت بلندمدت این بحران اهمیت دارد. کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و تنوعبخشی به منابع تولید برق میتواند پایداری شبکه را افزایش دهد. اصلاح نظام یارانهای انرژی و تشویق مشترکان پرمصرف به کاهش مصرف از طریق قیمتگذاری پلکانی، منابع مالی لازم برای سرمایهگذاری در زیرساختها را فراهم میکند. همکاری با بخش خصوصی و ایجاد مشوقهایی برای سرمایهگذاری در انرژیهای پاک نیز میتواند به تسریع توسعه این حوزه کمک کند. این اقدامات نیازمند هماهنگی بین دستگاههای دولتی و جلب اعتماد عمومی است تا اثربخشی لازم را داشته باشد.
چشمانداز آینده و چالشهای پیشرو
بحران کنونی انرژی نتیجه سالها سوءمدیریت، کمبود سرمایهگذاری و ناکارآمدی زیرساختهاست. خاموشیهای گسترده نهتنها نارضایتی عمومی را افزایش داده، بلکه اقتصاد کشور را با تهدیدات جدی مواجه کرده است. وزارت نیرو در حالی زیر فشار مجلس و افکار عمومی قرار دارد که وعدههای مکرر برای مدیریت بحران به نتیجه ملموسی منجر نشده است. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، اصلاح سیاستهای مدیریت مصرف و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی از جمله راهکارهایی است که میتواند کشور را از این بحران عبور دهد. اما موفقیت این اقدامات به هماهنگی بین نهادهای دولتی، شفافیت در سیاستگذاری و جلب اعتماد عمومی بستگی دارد. بدون این عوامل خاموشیها ممکن است به بحرانی عمیقتر در عرصههای اجتماعی و اقتصادی منجر شود.