رضا اخگرپور – به تازگی انتشار ویدیویی منتسب به طالبان که در آن از یک سازه رباتیک نظامی رونمایی شده، بازتابهای فراوانی در رسانهها و شبکههای اجتماعی به همراه داشته است. هرچند این سازه از لحاظ فنی شباهتهایی به پروژههای دانشجویی دارد و احتمال میرود کیفیت نظامی واقعی نداشته باشد اما نمیتوان آن را صرفاً یک شو تبلیغاتی یا ساختگی دانست. بهویژه زمانی که آن را در بستر واقعیتهای میدانی افغانستان و رویکرد ژئوپلیتیکی آمریکا در منطقه تحلیل کنیم.
بازماندههای نظامی آمریکا؛ یک تصمیم هدفمند؟
پس از خروج شتابزده آمریکا از افغانستان در سال 2021، حجم انبوهی از تجهیزات و ادوات نظامی پیشرفته در این کشور باقی ماند؛ از خودروهای زرهی گرفته تا پهپادها، سلاحهای سبک و سامانههای ارتباطی. طبق گزارشهای رسمی پنتاگون، این تجهیزات ارزشی میلیارد دلاری داشتند و بسیاری از آنها هنوز قابل استفاده بودند. ایالات متحده کشوری نیست که تصمیمات میدانی و استراتژیکش بدون محاسبه صورت گیرد. به همین دلیل، این فرضیه که باقیگذاشتن عمدی این ادوات بخشی از یک راهبرد بلندمدت برای ایجاد بیثباتی کنترلشده در منطقه باشد، بیپایه نیست. این ابزارهای جنگی اکنون در اختیار گروههایی قرار دارند که یا با آمریکا در تضاد آشکار هستند یا در چارچوب بازیهای چندلایه منطقهای میتوانند نقشی مزاحم اما قابل پیشبینی ایفا کنند.
آمریکا و چراغ همیشگی جنگ در خاورمیانه
یکی از مؤلفههای کلیدی سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه، تداوم وضعیت آشوب کنترلشده و بحرانهای مدیریتپذیر است. چنین فضایی:
- زمینهساز فروش تسلیحات به دولتها و نیروهای درگیر میشود؛
- جایگاه آمریکا بهعنوان میانجی، داور یا متحد نظامی را تثبیت میکند؛
- فرصت مداخله در امور داخلی کشورها از طریق نهادهای امنیتی، پیمانکاران نظامی خصوصی و پایگاههای نظامی را فراهم میآورد؛
- و در نهایت، بهرهبرداری از منابع استراتژیک منطقه را تسهیل میکند.
در این چارچوب، طالبانِ مجهز به فناوری (ولو در سطح ابتدایی) حتی اگر تهدیدی نظامی برای آمریکا نباشند، میتوانند به عنوان عاملی برای بیثباتی، دلیلی برای حضور بازیگران بینالمللی در منطقه باقی بمانند.
نتیجهگیری: نظم نوین از دل بینظمی هدایتشده
در نهایت، چه آن تانک رباتیک طالبان یک شو تبلیغاتی باشد و چه مقدمهای بر تسلیحاتیشدن شبهنظامیان با فناوری، نکته کلیدی این است که ساختارهای نظامی و امنیتی آمریکا معمولاً تصادفی تصمیم نمیگیرند. خروج از افغانستان همراه با برجایگذاشتن تجهیزات نظامی، ممکن است بخشی از یک استراتژی بیثباتسازی بلندمدت برای تضمین حضور غیرمستقیم آمریکا در خاورمیانه باشد. امروز، بیشتر از هر زمان دیگری، باید به این پرسش اندیشید که آیا آمریکا از «آشوب» در خاورمیانه بهعنوان یک «ابزار ژئوپلیتیکی» بهره میبرد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، پس باید دانست که ظهور فناوریهای شبهنظامی نزد طالبان، شاید نه یک اختراع بومی بلکه بهرهبرداری از سرمایهگذاریهای قبلی یکی از قدرت جهانی جنگ طلب است.