سجاد عابدی کارشناس هوش مصنوعی: در جهان امروز، با روی آوردن کشورها به هوش مصنوعی و الگوریتم ها برای پیش بینی رویدادها، سیاست خارجی بهکلی تغییر شکل خواهد داد. چراکه کشورها در حالی با یکدیگر تعامل خواهند داشت که میدانند هر حرکتشان ممکن است روزها، هفته ها یا ماه ها جلوتر پیشبینیشده باشد. چنین تغییر شکلی دنیای کسبوکار و روابط ژئوپلیتیکی را متحول خواهد کرد. هوش مصنوعی به عنوان ابزاری جدید که هنوز بسیاری از وجوه آن ناشناخته است، به هر حوزهای که ورود کند میتواند حساسیتهایی را برانگیزد و نگرانیهای را ایجاد کند، اما شاید حساسترین حوزهای که بیم آن میرود مضرات هوش مصنوعی در آن بیش از مزایایش باشد، عرصه سیاست است.
تا کنون سیاستمداران و پژوهشگران سیاسی بسیاری در مورد توسعه روزافزون و بیقاعده هوش مصنوعی هشدار داده و خطراتی را برای ورود آن به سیاست ترسیم کردهاند. «هنری کیسینجر» وزیر اسبق امور خارجه آمریکا از آن دسته پژوهشگرانی بود که دید مثبتی نسبت به ورود هوش مصنوعی به سیاست نداشت. او بر این اعتقاد بود در شرایطی که احتمال جنگ چین و آمریکا وجود دارد، هوش مصنوعی میتواند به یک تسلیحات دیجیتالی در دست قدرتهای بزرگ تبدیل شود؛ سلاحی که به اعتقاد کیسینجر از بمب اتم هم مخربتر خواهد بود، زیرا هیچ گونه تفکر و شعور انسانی پشت آن وجود ندارد.
جهان سیاست، مانند بازی شطرنج است که مبتنی بر ارزیابی سناریوها و پیشبینی بهترین واکنش یا بهترین حرکت مهرهها است اما شطرنج جهان سیاست، پیچیدگی بیشتری دارد؛ بهنحویکه بازیگران زیادی با ترجیحات آشکار و نهان در آن شرکت دارند که رویکردهای اعلامی و اعمالی آنها بهضرورت یکسان نیست؛ تغییرات درونی در سیاست کشورها ازجمله جابجایی قدرت و دگرگونی ساختار منابع رانت، روی استراتژیها، تاکتیکها و رفتار بازیگران اثر میگذارد و نهایت اینکه درک تمایز بین سیگنال (علامتدهی برای انگیزش خاص یا ایجاد باوری خاص)، اطلاعات و تحلیل در سیاست خارجی، دشوار است. پیچیدگی وقتی بیشتر میشود که برای اتخاذ سیاست خارجی مناسب باید تمامی این نکات در یک تحلیل مبتنی بر آیندهپژوهی مدنظر قرار گیرد. در روشهای آیندهپژوهی، روشهای شبیهسازی بر اساس هوش مصنوعی ، مدلسازی بازیها و سناریونویسی، از نظر ارائه تصاویر محتمل آینده، اولویتبندی، تعیین پیشرانها، تشریح روابط علتومعلولی و امکان طراحی مکانیسم سیاست خارجی، از قابلیت بیشتری برخوردارند.
مساله حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی، یکی از اساسیترین تحولاتی است که با سرعت گرفتن پیشرفت این فناوری، مورد توجه بسیاری از متخصصان قرار گرفته است. حکمرانی هوشمند به استفاده از فناوریهای نوین، بهویژه هوش مصنوعی، برای بهبود فرآیندهای تصمیمگیری و مدیریت منابع در سطح دولتی و سازمانی اطلاق میشود. متولیان حکمرانی در این شیوه با بهرهگیری از کلان دادهها و الگوریتمهای پیشرفته، قادر هستند تحلیلهای دقیقی از وضعیت موجود ارائه دهند و براساس این تحلیلها، سیاستها و تصمیمات کارآمدتری اتخاذ کنند. هوش مصنوعی به ابزاری قدرتمند برای مدیریت هوشمندانه بحرانها تبدیل شده است. با بهرهگیری از الگوریتمهای یادگیری تقویتی، سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند راهکارهای بهینهای را برای پیشگیری، تشخیص زودهنگام و پاسخگویی موثر به بحرانها ارائه دهند. بنابراین، بهجرات میتوان یکی از کاربردهای برجسته هوش مصنوعی در حکمرانی هوشمند را تحلیل دادهها و پیشبینی روندها دانست.در دورهای که سیاست خارجی در حال حرکت به سمت الگوریتمهایی است که هدف آنها تجزیهوتحلیل دادهها، پیشبینی وقایع و مشورت دادن به دولتهاست، هوش مصنوعی میتواند در زمینههای مختلفی در سیاست خارجی استفاده شود. مدیریت انتظارات عمومی در یک کشور دیگر، تصمیمگیری بر اساس سناریوسازی و تحلیل علائم دریافتی از سخنرانیها و مواضع مقامات کشورهای دیگر ازجمله مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در سیاست خارجی است. در همین راستا، دو سال گذشته چین از یک سیستم هوش مصنوعی جدید پردهبرداری کرد که بهطور خاص برای سیاست خارجی این کشور ساختهشده است. این سیستم موسوم به «پلتفرم پیش بینی و شبیه سازی محیط ژئوپلیتیکی» پس از تحلیل مقادیر عظیمی از داده ها، پیشنهادهایی در زمینه سیاست خارجی به دیپلمات های چینی ارائه می کند.یکی دیگر از سامانههای هوش مصنوعی پرکاربرد بینالمللی که در ایران نیز از آن استفادهشده است، رویکرد هوش مصنوعی مبتنی بر شبیهسازی بازیها و تقابلهای راهبردی است که از نرمافزارهای مختلفی از قبیل GMCR و نرمافزار تلفیقی برونو دی ماسکیتا بهره میگیرد. نرمافزار GMCR ابتدا در وزارت دفاع کانادا توسعه یافت اما سپس در زمینههای غیرنظامی اما مبتنی بر تقابل منافع نیز استفاده میشود و نسخه کنونی آن، یعنی GMCR+ مالکیت فکری غیرنظامی دارد.
برونو ماسکیتا نیز که در ایران با پیشبینی نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 شناخته شد، یکی از مشاوران سیاست خارجی در ایالاتمتحده است که مدلی تلفیقی از بازیهای بیزین برای تحلیل و تجویز در زمینه سیاست خارجی ارائه داده است. هدف این مدل، پیش بینی و فرآیندها و نتایج منجر به مذاکرات یا موقعیتهای سیاسی منجر به درگیری، جنگ، توافق یا تجزیه است. این مدل برای موقعیتهای تهدید و مذاکره یا احتمال جنگ در عرصه بینالملل، سیاست داخلی یا حتی روابط متقابل اجتماعی و کسبوکار به کار میآید. لازم است تا بازیگران، کنشهای محتمل آنها و ارزیابیهای جاری، کوتاهمدت و بلندمدت از روندها، تاکتیکها و باورهای ذینفعان بازی مورد تحلیل قرار گیرند. البته در کنار گرامر اصلی نظریه بازیها، برخی قواعد ابتکاری و اکتشافی نیز برای محاسبات، به کار گرفته میشوند. این قواعد ابتکاری با أصول نظریه بازی ها ترکیب میشوند تا تصویری واقعیتر از موقعیت تعامل به دست بیاید. برای نمونه، مقالاتی وجود دارد که با کاربست این مدل، تقابل ایران و آمریکا در رابطه با برنامه هستهای ایران و سناریوهای محتمل آن را تحلیل و پیشبینی کردهاند. هرچند که نتایج ناشی از کاربرد هوش مصنوعی به معنای قطعیت آنها نیست اما میتوان با استفاده از ابزار هوش مصنوعی از میزان عدم قطعیت در طراحی و پیشبرد سیاست خارجی کاست و بهترین راهبردها را اتخاذ کرد