وحید حاج سعیدی روزنامه نگار: کسانی که از مختصات و خواص واقعی پول و کاربردهای اساسی و مشتی آن خبر دارند، در جریان هستند که یکی از مشکلات بشر همین درخواست پول است که کی، کجا، از کی و با چه ترفندی درخواست پول کنیم! خدابیامرز «هانری دورگینر» شاعر و رمان نویس فرانسوی جایی گفته: «نامه عاشقانه نوشتن خوب است. چون بعضی چیزهاست که خواستن آن از معشوق به صورت رو در رو آسان نیست، مثل درخواست پول!» نور به قبرت ببارد هانری، گل گفتی و دُر سفتی. حقیقتاً یکی از سختترین کارها همین درخواست پول لاکردار است. حالا میخواهد از پدر و مادر و برادر باشد یا از دوست، معشوقه، در و همسایه یا مدیر منابع انسانی پتروشیمی پردیس با فیش حقوقی 247 میلیونی و …
مثلاً شما اگر از کارفرمایتان درخواست افزایش حقوق داشته باشید، تا ثابت نکند که از شما بدبختتر است و در حال ورشکستگی ول کن نیست! بعد هم معتقد است فقط به خاطر رضای خدا یا سرنرفتن حوصلهاش، مغازه، کارگاه یا کارخانهاش را تعطیل نمیکند؛ چرا که اگر اینجا را بفروشد و پولش را در بانک سپرده کوتاه مدت بگذارد، سودش بیشتر است! بخش دولتی هم دست کمی از بخش خصوصی ندارد. دولت هم برای چندرغاز افزایش حقوق دو جین وعده و وعید میدهد و جد و آبا کارگر و کارمند را جلوی چشمانشان میآورد و آخر سر هم همان همیشگی و در حقش دعا!
الان هم کمیته دستمزد تمام مشکلات اقتصادی را ناشی از افزایش حقوق کارگران میداند که اگر افزایش پیدا کند، کانه ذنب لایغر رخ داده و تورم چند برابر میشود. برادر من بدون افزایش حقوق هم، تورم تاتی تاتی نمیکند و به تاخت در حال افزایش است. لااقل بهانه دیگری دست و پا کنید! اما این داستان در خصوص نجومی بگیران علی حده است و تومنی هفت صنار تفاوت دارد. چون اساساً نوع نگاه نجومی بگیران به مقوله حقوق، نگاه اپیستومولوژیک است. در جریان هستید که اپیستومولوژی شاخهای از فلسفه است که به بررسی معرفت (یا شناخت) و باور موجه میپردازد. به زبان سادهتر حقوق گرفتن این بزرگواران مثل پروانه شکار کردن ما معمولیها و دنبال پروانه دویدن نیست بلکه این جماعت در گوشهای خیلی آرام به یک باور موجه عمیق میرسند و حقوق نجومی و بعضاً کهکشانی به حسابشان سرشار میشود! ربطی هم به این دولت و آن دولت و چپ و راست ندارد و تنها سر سیم باید وصل شود. زیاد هم پا پیچ نشوید که ماجرا را بیشتر بشکافم. بحث عمیقاً فلسفی است و زیاد با جهاز هاضمه من و شمای کارمند و کارگر سازگار نیست!این باور موجه تا جایی در فیشهای حقوقی نجومی نفوذ میکند که بعضاً کره از گاو بزرگتر است و پارامترهای دریافتهای غیررسمی، بیشتر از اصل حقوق میشوند تا جایی که این فیشها، قانون مصوب مجلس درباره سقف پرداخت حقوق دولتی مبنی بر عدم پرداخت بالای 70 میلیون را مثل باقلوای حاج خلیفه و پسران دور میزنند! اخیراً باب شده عزیزان با تغییر نام ساده یک شرط از سهامی عام به سهامی خاص، مدیران برای خود مجوز رد کردن حقوق و پاداش بالا با نرخهای بالای 150 میلیون تومان و اخیراً 200 میلیون تومان بدست میآوردند و این درحالی است که باز هم پرداخت کننده خود دولت است!
جالب اینکه وقتی این دست پروانهها روی دوش بزرگواران نجومی بگیر مینشینند با کیش کیش و پیشته پدرسوخته (تکیه کلام فتحعلی اویس خدابیامرز در یک سریال) و فشارهای سیاسی و سر و صدای تلویزیون و رسانهها هم پرواز نمیکنند و حتی از دولتی به دولت دیگر منتقل میشوند و در مواردی همانجا زاد و ولد هم میکنند.
حالا اینجا را گوش بگیرید نقل از مجید رحمتی عضو هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار تهران که میگوید: «تا پیش از این، این استدلال از سوی بسیاری از کارشناسان دولتی درباره حقوقهای مدیران مطرح میشد که اگر بر مسئله نجومیبگیران تمرکز کنیم، این نیروها از بخش دولتی به بخش خصوصی میروند. این موضوع بهانهای شده تا حقوق بسیاری از کارکنان در سطح مدیریتی افزایش یابد! عجب! مجید جان نصف خرابیهای اقتصاد کار همین مدیران دولتی است. اتفاقاً اگر این مدیران به بخش خصوصی بروند اقتصاد دولتی نفس هم میکشد. در ضمن در باغ بخش خصوصی گردو بسیار است اما به شمار است خیالتان تخت.