هیوا زارعی– بازار بورس ایران بهعنوان یکی از ستونهای اصلی اقتصاد کشور، همواره تحت تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی قرار دارد. در این میان، نوسانات ارزی به دلیل نقش محوری نرخ ارز در اقتصاد ایران، تأثیر عمیقی بر عملکرد بورس، رفتار سرمایهگذاران و ارزشگذاری شرکتها میگذارد. نرخ ارز نهتنها بهعنوان یک شاخص اقتصادی بلکه بهعنوان محرکی کلیدی برای تصمیمگیریهای مالی عمل میکند. در روزهای اخیر، بازار ارز ایران با نوسانات قابلتوجهی مواجه بوده که اثرات مستقیمی بر بازار سرمایه گذاشته است. این گزارش به بررسی چگونگی تأثیر این نوسانات بر بورس، عوامل ایجاد آنها و پیامدهایشان میپردازد.
نرخ ارز، موتور محرکه اقتصاد ایران
به گزارش روزنامه «نقش اقتصاد»- نرخ ارز در ایران به دلیل وابستگی اقتصاد به صادرات نفت، تحریمهای بینالمللی و سیاستهای پولی دولت، همواره یکی از متغیرهای حساس بوده است. در هفتههای اخیر، قیمت دلار در بازار آزاد به محدوده 84 تا 86 هزار تومان رسیده، در حالی که نرخ رسمی در مرکز مبادله ارز و طلای ایران کانال 70 هزار تومان باقی مانده است. این شکاف بین نرخ آزاد و رسمی، بیثباتی را در بازارهای مالی تشدید کرده و بهعنوان یکی از عوامل اصلی نوسانات اخیر شناخته میشود.
نوسانات ارزی اخیر ریشه در عوامل متعددی دارد: از تنشهای سیاسی و عدم قطعیت در مذاکرات بینالمللی گرفته تا سیاستهای پولی بانک مرکزی. اخبار منتشرشده در روزهای گذشته نشان میدهد که احتمال پیشرفت در مذاکرات ایران و آمریکا بهویژه پس از تحولات سیاسی اخیر، تا حدی خوشبینی ایجاد کرده اما عدم نتیجهگیری مشخص، همچنان بازار ارز را پرنوسان نگه داشته است. این وضعیت، سرمایهگذاران بورسی را به سمت تصمیمگیریهای محتاطانه سوق داده و بر شاخص کل بورس تأثیر گذاشته است.
تأثیر نوسانات ارزی بر شرکتهای بورسی
شرکتهای بورسی در ایران به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: شرکتهای صادراتی که از افزایش نرخ ارز سود میبرند و شرکتهای وابسته به واردات که از این افزایش آسیب میبینند. شرکتهای صادراتی مانند پتروشیمیها، فلزات اساسی و معدنیها با رشد نرخ ارز، درآمد ریالی بیشتری کسب میکنند، زیرا محصولاتشان به دلار فروخته میشود. برای مثال، شرکتهایی مانند پتروشیمی زاگرس یا فولاد مبارکه از افزایش نرخ دلار منتفع میشوند و سودآوریشان بهبود مییابد. در مقابل، شرکتهای خودروسازی مانند ایرانخودرو یا صنایع دارویی که به مواد اولیه وارداتی وابستهاند، با افزایش هزینههای تولید مواجه میشوند.
دادههای اخیر نشان میدهد فروش ریالی شرکتهای بورسی در بهار 1404 نسبت به مدت مشابه سال قبل 44 درصد رشد داشته است. بخش قابلتوجهی از این رشد به افزایش نرخ ارز و تأثیر آن بر درآمد شرکتهای صادراتی نسبت داده میشود. با این حال، این رشد در همه صنایع یکنواخت نیست. صنایعی مانند بانکداری یا شرکتهای خدماتی که به بازار داخلی وابستهاند، کمتر تحت تأثیر مستقیم نوسانات ارزی قرار میگیرند اما اثرات غیرمستقیم آنها را نیز درگیر میکند.
انتظارات تورمی و رفتار سرمایهگذاران
نوسانات ارزی از طریق انتظارات تورمی تأثیر عمیقی بر رفتار سرمایهگذاران در بورس میگذارند. افزایش نرخ ارز معمولاً به معنای انتظار برای رشد قیمت کالاها و خدمات است. این موضوع سرمایهگذاران را به سمت داراییهای امن مانند طلا، ارز یا سهام شرکتهای صادراتی سوق میدهد. در روزهای اخیر، تقاضا برای سهام صنایعی مانند پتروشیمی و فلزات اساسی به دلیل رشد نرخ ارز افزایش یافته اما این رشد شکننده است. بیثباتی ارزی میتواند به سرعت اعتماد سرمایهگذاران را تضعیف کند و به خروج سرمایه از بورس منجر شود.
برای مثال، در روزهای گذشته، شاخص کل بورس تهران با افتهایی مواجه شده و فشار فروش در بسیاری از نمادها مشهود بوده است. این وضعیت تا حدی به دلیل نگرانی سرمایهگذاران از ادامه نوسانات ارزی و تأثیر آن بر اقتصاد کلان است. برخی تحلیلگران معتقدند که اگر مذاکرات سیاسی به نتیجه مثبتی برسد، شاخص بورس میتواند به کانال 4 میلیون واحدی نزدیک شود، اما در حال حاضر، عدم قطعیتها مانع از تحقق این پتانسیل شده است.
نقش سیاستهای دولت در تشدید نوسانات
سیاستهای دولت و بانک مرکزی در مدیریت نرخ ارز، نقش تعیینکنندهای در تأثیر آن بر بورس دارند. در روزهای اخیر، تلاشهایی برای کنترل نرخ ارز از طریق تزریق ارز به بازار و محدود کردن معاملات صرافیها صورت گرفته، اما این اقدامات عمدتاً کوتاهمدت بوده و نتوانستهاند شکاف بین نرخ آزاد و رسمی را کاهش دهند. علاوه بر این، افزایش نرخ بهره به 30 درصد در ماههای اخیر، با هدف کنترل نقدینگی، هزینه تأمین مالی را برای شرکتهای بورسی بالا برده و سودآوری آنها را تحت فشار قرار داده است.
تصمیمات غیرمنتظره دولتی نیز به بیاعتمادی سرمایهگذاران دامن زده است. برای مثال، توقف واگذاری بلوک مدیریتی سایپا در هفتههای اخیر، واکنش منفی شدیدی در بازار ایجاد کرد و نشان داد که دخالتهای دولتی میتوانند اثرات نوسانات ارزی را تشدید کنند. این بیاعتمادی باعث شده بسیاری از سرمایهگذاران به جای بورس، به سمت بازارهای موازی مانند ارز و طلا حرکت کنند، که خود به افزایش تقاضا برای ارز و تشدید نوسانات منجر شده است.
چالشهای ساختاری و اثرات بلندمدت
نوسانات ارزی اخیر تنها نشانهای از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران هستند. وابستگی به درآمدهای نفتی، تأثیر تحریمها و ضعف در سیاستگذاری اقتصادی، همگی به بیثباتی ارزی دامن میزنند. این بیثباتی در بلندمدت میتواند سرمایهگذاری در بورس را کاهش دهد، زیرا سرمایهگذاران به دنبال بازارهایی با ریسک کمتر هستند. دادههای اخیر نشان میدهد که سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران از سال 1401 رو به کاهش بوده و نوسانات ارزی این روند را تشدید کرده است.
با این حال، بازار بورس پتانسیل بالایی برای جذب نقدینگی و تأمین مالی بنگاهها دارد. ابزارهای مالی جدید مانند صکوک و اوراق بدهی اسلامی میتوانند به شرکتها کمک کنند تا اثرات منفی نوسانات ارزی را مدیریت کنند. اما این ابزارها نیازمند اعتماد سرمایهگذاران و زیرساختهای قوی هستند که در حال حاضر به دلیل بیثباتی ارزی و سیاسی تضعیف شدهاند.
فرصتهای ناشی از نوسانات ارزی
با وجود چالشها، نوسانات ارزی فرصتهایی نیز برای بازار بورس ایجاد کردهاند. شرکتهای صادراتی میتوانند از افزایش نرخ ارز برای بهبود ترازنامههای مالی خود استفاده کنند. برای مثال، رشد درآمدهای ریالی شرکتهای پتروشیمی و معدنی در ماههای اخیر، نمونهای از این فرصتهاست. همچنین در صورت موفقیت مذاکرات سیاسی و کاهش تحریمها، ورود سرمایه خارجی به بورس میتواند به رشد پایدار بازار منجر شود. ارزش دلاری بازار بورس ایران در حال حاضر حدود 110 میلیارد دلار است اما با بهبود شرایط سیاسی، این رقم میتواند افزایش چشمگیری یابد. صندوقهای سرمایهگذاری، گزینهای مناسب برای سرمایهگذارانی هستند که میخواهند بدون ورود مستقیم به بازار ارز، از مزایای افزایش نرخ آن بهرهمند شوند. این ابزارها میتوانند نقدینگی را به بورس هدایت کرده و فشار بر بازار ارز را کاهش دهند.