عطیه صفی زاده-یک استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی با انتقاد از اتکای چند دههای ایران به نفت، تأکید کرد: تا زمانی که نیروی انسانی به عنوان اصلیترین سرمایه نادیده گرفته شود، توسعه اقتصادی پایدار تحقق نخواهد یافت.
ایران در آستانه یکی از مهمترین بحرانهای خاموش خود قرار گرفته است؛ بحرانی که برخلاف تحریمها یا تورم، نه با سر و صدا، بلکه در سکوت، بنیانهای اقتصادی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد: پیری جمعیت. طی چهار دهه گذشته، سیاستهای جمعیتی کشور گرفتار نوعی نوسان و بیثباتی بوده است؛ در یک دوره، رشد بیمحابای جمعیت تشویق شد، بدون آنکه زیرساختهای متناسب با آن فراهم شود؛ و در دورهای دیگر، کاهش نرخ تولد و بیمیلی جوانان به ازدواج و فرزندآوری، سیاستگذاران را غافلگیر کرد.
ریشه این بحران تنها در حوزه جمعیت نیست، بلکه در فقدان یک نگرش توسعهمحور به «نیروی انسانی» نهفته است. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، جمعیت نه فقط بهعنوان عددی در معادلات آماری، بلکه بهعنوان موتور پیشبرنده رشد اقتصادی و اجتماعی تلقی میشود. اما در ایران، سالها تمرکز بر منابع طبیعی و درآمدهای نفتی، باعث شد سرمایه انسانی در حاشیه قرار گیرد.
نتیجه، نهتنها کاهش جمعیت فعال و مولد، بلکه فرسایش نیروی انسانی و مهاجرت نخبگان بوده است؛ روندی که اگر متوقف نشود، در آیندهای نزدیک با ترکیبی از جمعیت سالمند، کاهش نرخ اشتغال، افزایش بار مالی دولت و کاهش بهرهوری اقتصادی مواجه خواهیم شد.
نکته نگرانکنندهتر آن است که هنوز در سیاستگذاری کلان، نگاه یکپارچه و بلندمدتی برای مدیریت این بحران دیده نمیشود؛ نه مهاجرت بهعنوان راهحل دیده شده، نه تقویت انگیزههای فرزندآوری، و نه اصلاح ساختارهایی که مانع پویایی نسل جوان هستند. آینده جمعیتی ایران نیازمند بازنگری فوری و عمیق است؛ پیش از آنکه دیر شود. در همین راستا با مرتضی افقه تحلیلگر اقتصادی و استاد دانشگاه به گفتگو نشسته که نتیجه را باهم می خوانیم:
مرتضی افقه، کارشناس مسائل اقتصادی در گفتگوبا نقش اقتصاد با بیان اینکه نقش نیروی انسانی در فرآیند توسعه اقتصادی کلیدی و غیرقابل جایگزین است، گفت: برای رشد و پیشرفت اقتصادی یک عامل مهم وجود دارد و آن نیروی انسانی سالم و متخصص است. کشورهای پیشرفته همزمان روی سلامت جامعه و آموزش سرمایهگذاری میکنند و ما باید از این الگو درس بگیریم.
وی با انتقاد از سیاستهای اقتصادی چند دهه گذشته افزود: متأسفانه سالها دل به نفت بستهایم و به نیروی انسانی بیتوجه بودهایم، این وابستگی به منابع طبیعی و درآمدهای نفتی ما را در برابر تحریمها به شدت آسیبپذیر کرده است.
افقه با اشاره به تجربه کشورهای دیگر تصریح کرد: در روسیه، با وجود تحریمهایی مشابه ایران، به دلیل سرمایهگذاری بر نیروی انسانی، اقتصاد و معیشت مردم به آن شدت آسیب ندیده است،آنها به جای اتکا به درآمدهای نفتی، بر پژوهش و فکر متکی هستند.
وی ادامه داد: در کشور ما نه تنها به نیروی انسانی بیتوجهی شده، بلکه با تنگنظریهای فرهنگی، سیاسی و مذهبی، سالانه نخبگان زیادی از کشور خارج میشوند. کسانی هم که در کشور میمانند، در مراحل گزینش و استخدام بهدرستی مورد استفاده قرار نمیگیرند
این استاد دانشگاه هشدار داد: حتی اگر تحریمها برداشته شود، تا زمانی که سرمایه انسانی را از دست بدهیم، شرایط اقتصادی به شکل بنیادین تغییر نخواهد کرد، ممکن است بتوانیم برای مدتی نفت بفروشیم و کالا وارد کنیم، اما با هر نوسان قیمت نفت یا تحریم مجدد، دوباره گرفتار بحران خواهیم شد
افقه همچنین با اشاره به وضعیت جمعیتی کشور خاطرنشان کرد: از ابتدای انقلاب تا کنون، سیاستهای جمعیتی ما دچار افراط و تفریط بودهاند. در سالهای ابتدایی انقلاب، نرخ رشد جمعیت را به حدود 4 درصد رساندند، بدون آنکه زیرساختها برای پاسخگویی به نیازهای این جمعیت آماده باشد. حالا همان نسل با مشکلات متعددی مواجه شده است.وی افزود: به دلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی اخیر، تمایل به ازدواج و فرزندآوری به شدت کاهش یافته و سیاستهای اتخاذ شده برای مقابله با پیری جمعیت نیز کارساز نبودهاند. برخی کشورها با پذیرش مهاجر یا استفاده از فناوری، این بحران را مدیریت کردهاند، اما ما حتی در این زمینه نیز برنامهریزی مشخصی نداشتهایم.افقه در پایان تأکید کرد: اگر جمعیت جوان امروز وارد دوران سالمندی شود، بدون آنکه نیروی جایگزینی تربیت شده باشد، کشور با بحران اقتصادی جدی روبهرو خواهد شد؛ چراکه تعداد مصرفکنندگان نسبت به تولیدکنندگان افزایش خواهد یافت.
حال با توجه به آنچه که گفته شد آنچه امروز در قالب کاهش نرخ زاد و ولد، مهاجرت نخبگان، پیری جمعیت و بیتحرکی ساختارهای جمعیتی مشاهده میشود، حاصل سالها بیتوجهی به مفهوم توسعه انسانی و نبود نگاه راهبردی به نیروی انسانی بهعنوان مهمترین سرمایه ملی است. بحران جمعیت در ایران، صرفاً یک مسئله جمعیتی نیست؛ بلکه هشداری جدی درباره آینده اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور است.
تکیه صرف بر منابع طبیعی، بدون تربیت و حفظ نیروی انسانی توانمند، کشور را در برابر تکانههای بینالمللی مانند تحریمها، بحرانهای انرژی و نوسانات اقتصادی به شدت آسیبپذیر کرده است. هیچ کشوری با جمعیتی پیر، اقتصاد متکی به نفت و نیروی انسانی مهاجر، نمیتواند به توسعه پایدار دست یابد.
اگر سیاستگذاران همچنان بدون نقشه راه مشخص، بدون تکیه بر دادههای علمی و بدون مشارکت نخبگان، به مدیریت مسائل جمعیتی ادامه دهند، پیامدهای آن نهتنها در آینده، بلکه در دهه پیشرو با شدت بیشتری خود را نشان خواهد داد.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که نگاه به نیروی انسانی از حاشیه به متن سیاستگذاریها بازگردد. اصلاح سیاستهای جمعیتی، تقویت نظام آموزشی، ایجاد انگیزه برای ماندگاری نخبگان، و بازطراحی سازوکارهای حمایتی از جوانان، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقای اقتصادی و اجتماعی ایران است. آیندهای پایدار تنها در سایه انسانهای توانمند و جامعهای زنده و فعال ممکن خواهد بود.