نیما نوربخش –روزنامه نگار: یکی دو روز مانده به شب چله، در بازار راه میروم؛ بازاری که همیشه در این روزها شلوغتر از همیشه بود. صدای فروشندهها، بوی میوه تازه، ازدحام دستهایی که کیسه به کیسه خرید میکردند اما امسال، تصویر فرق دارد. مغازهها روشناند، کالاها چیده شدهاند، قیمتها بزرگ و خوانا نوشته شدهاند اما مردم مکث میکنند؛ بیشتر نگاه میکنند تا بخرند. انگار یلدا پشت ویترینها مانده است. کنار بساط میوهفروشی، زنی میانسال قیمت انار را میپرسد. فروشنده عدد را میگوید. زن لبخند کمرنگی میزند، تشکر میکند و میرود. نه چانهای، نه بحثی. فقط رفتن. چند قدم آنطرفتر، مردی گوشی به دست، قیمت آجیل را با اپلیکیشنها مقایسه میکند؛ فروشنده میگوید اگر بخواهی قسطی هم حساب میکنم. این جمله، شاید گویاترین توصیف اقتصاد این روزها باشد: «قسطی برای یک رسم». به عنوان خبرنگار، سالهاست درباره تورم و کاهش قدرت خرید مینویسم اما اینبار، اعداد کافی نیستند. اینبار باید به نگاهها توجه کرد؛ به مکثها، به کیسههای خالی، به جملههای کوتاهی مثل «امسال نمیصرفه» یا «بچهها بزرگ شدن، میفهمن». گرانی شب یلدا فقط حذف آجیل و میوه نیست؛ حذف لحظههایی است که قرار بود خاطره شوند. مردم میگویند یلدا بهانه است، درد اصلی زندگی است. وقتی حقوقها با هزینهها همخوانی ندارد، وقتی یک شب ساده برابر با چند هفته فشار مالی میشود، طبیعی است که اولین قربانی، شادیهای جمعی باشد. یلدای امسال، برای من نه یک مناسبت، که یک گزارش زنده بود؛ گزارشی از فاصله عمیق میان دخل و خرج، و مردمی که بلدند بسازند اما دیگر چیزی برای ساختن نمانده است.
شب چله زیر بار تورم
به گزارش «نقش اقتصاد»، بلندترین شب سال همیشه بهانهای بود برای کوتاه شدن فاصلهها. شبی که قرار نبود سفرهها پرزرقوبرق باشد؛ چند دانه انار، قاچ هندوانه، کمی آجیل، قصههای تکراری و خندههایی که سال به سال پیرتر میشدند. اما یلدای امسال، برای بسیاری از خانوادهها، نه شب بود و نه بهانه؛ فقط عدد بود، رقم بود و حسابوکتابی که آخرش به «نمیشود» ختم میشد. در روزهای منتهی به یلدا، بازارها شلوغاند اما پرهیاهو نیستند. مردم بیشتر نگاه میکنند تا بخرند. دستها در جیب میرود، قیمتها خوانده میشود و بعد، سکوت. فروشندگان میگویند مشتری هست، اما خریدار نه. این تناقض، تصویر دقیقتری از اقتصاد این روزهاست؛ تقاضا وجود دارد، اما قدرت خرید نه.
یلدا چقدر خرج دارد؟
طبق بررسیهای میدانی و اعلام رسمی اتحادیهها، قیمت آجیل شب یلدا در خردهفروشیها بین 700 هزار تا یک میلیون و 600 هزار تومان برای هر کیلو نوسان دارد. شیرینی خشک به کیلویی 200 تا 350 هزار تومان رسیده و شیرینیتر نیز حوالی 450 هزار تومان قیمتگذاری میشود. در بازار میوه هم اوضاع بهتر نیست؛ انار از 80 تا 200 هزار تومان، خرمالو 70 تا 100 هزار تومان، کیوی 100 تا 150 هزار تومان و پرتقال و نارنگی 100 تا 150 هزار تومان در هر کیلو قیمت دارد. اینها قیمتها در سطح خردهفروشی و بسته به مناطق شهری معمولاً بالاتر هم میروند. حالا هزینه خرید و پختن شام شب چلههم که بماند. برآیند این اعداد یعنی هزینه یک سفره یلدای ساده برای یک خانواده چهار نفره، چیزی بین 4 تا 5 میلیون تومان؛ رقمی که برای بسیاری از خانوارها، معادل یکسوم از درآمد ماهانه است.
مردم قدرت خرید ندارند
محمدرضا فرجی تهرانی، نایبرئیس اتاق اصناف تهران در گفتگو با رسانهها میگوید: «بسیاری از خانوادهها امسال قدرت خرید شب یلدا را ندارند. مردم حتی از خرید برنج ایرانی، گوشت و ماهی هم بازماندهاند؛ چه برسد به آجیل و تنقلات.» او تأکید میکند که گرانیها محصول زنجیرهای از عوامل کلان است؛ از افزایش قیمت ارز گرفته تا بالا رفتن هزینه تولید و سوخت. به گفته او، انداختن تقصیر گرانی بر دوش اصناف، سادهسازی یک بحران پیچیده است: «دستکاری عوامل کلان اقتصاد ارتباطی به گرانفروشی اصناف ندارد. فروشنده آخر زنجیره است.» فرجی تهرانی میگوید کالاهایی مثل خشکبار که قابلیت صادرات دارند، با نوسان ارز بلافاصله گران میشوند، چون برای تولیدکننده، فروش خارجی صرفه بیشتری پیدا میکند. نتیجه؟ سفرهای که هر سال کوچکتر میشود.
وقتی یک شب، عقبماندگی چند ماهه میآورد
برای کارگران، یلدا نه فقط یک شب، که یک تصمیم سخت است. عبدالعظیم همایونی، فعال صنفی کارگران به ایلنا گفته است: «حقوق کارگر کمتر از یک هفته دوام میآورد. اگر بخواهد حتی یک جشن ساده بگیرد، باید از جای دیگری بزند؛ قسطش عقب میافتد و جبرانش ماهها طول میکشد.» به گفته او هزینه یک سفره حداقلی یلدا برای خانواده چهار نفره، 6 تا 7 میلیون تومان است؛ آن هم بدون تشریفات. همایونی میگوید کالابرگ 300 هزار تومانی در بازاری که میوه کیلویی 200 هزار تومان است، عملاً کارکردی ندارد. از آن طرف، علی که کارگر یک کارخانه است حتی وارد حسابوکتاب هم نمیشود. پاسخ او کوتاه است: «سالهاست یلدایی نداریم. مردم از پس خورد و خوراک روزمره هم برنمیآیند.»
معلمان؛ یک سوم حقوق برای یک شب
در میان فرهنگیان، روایت مشابه است. کوروش شریعتی، معلم پیمانی به خبرنگار یک خبرگزاری میگوید حقوق یک معلم رسمی باسابقه نهایتاً 25 تا 26 میلیون تومان است؛ رقمی که با تورم امروز، حتی برای حداقلهای زندگی هم کافی نیست. خودش با حقوق خالص حدود 15 میلیون تومانی، میگوید: «حقوقم تا پنجم ماه تمام میشود.» او حساب کرده است: «یک شب یلدای ساده برای خانواده 3–4 نفره، حداقل 3 تا 5 میلیون تومان خرج دارد. یعنی باید یکسوم حقوقم را بدهم فقط برای یک شب.» شریعتی میگوید این اعداد نشان میدهد ارزش دستمزد چقدر سقوط کرده است.
فروش قسطی و چکی در بازار آجیل
به گزارش «نقش اقتصاد»، در خیابان ولیعصر تهران، یکی از فروشندگان خشکبار میگوید: «سالهای قبل مشتریها هر طور بود، یلدا را برگزار میکردند؛ حتی اگر ترکیب آجیل را عوض میکردند. امسال اما تعداد ورودی مغازه کم شده.» او میگوید برای ارزانتر شدن، سهم نخودچی و بادام زمینی را بالا بردهاند، اما باز هم قیمت کمتر از 700 هزار تومان نمیشود. حالا فروش اقساطی، چکی و حتی درخواست ضامن معتبر، به بازار آجیل رسیده؛ نشانهای که بیشتر از هر آماری، عمق بحران را نشان میدهد.
آیینی که لوکس شد
در شهرستانها هم بازار یلدا بیهیاهوست. مردم میگویند گرانی فقط حذف چند قلم از سفره نیست؛ شرمندگی والدین، کاهش نشاط اجتماعی و حس ناتوانی را هم با خودش آورده. یک مادر خانهدار میگوید: «دردناکتر از گرانی، بیتفاوتی مسئولان است.» فروشندگان هم خود را قربانی میدانند. به گفته آنها، گرانی از عمدهفروشی و دلالی شروع میشود و نظارتها معمولاً به خردهفروش ختم میشود؛ نظارتی نمایشی و مقطعی.
مسئله فقط قیمت نیست
کارشناسان اقتصادی معتقدند گرانی یلدا، نشانه یک مشکل ساختاری است: شکاف مزمن بین دستمزد و تورم، نبود شفافیت در زنجیره توزیع و سیاستهای مقطعی. از نگاه جامعهشناسان، حذف آیینهای جمعی، فقط حذف یک شب نیست؛ فرسایش اعتماد، کاهش شادی و تضعیف سرمایه اجتماعی است. یکی از کارشناسان میگوید: «وقتی مردم نتوانند آیینهای سادهشان را برگزار کنند، حس تعلق تضعیف میشود. این هزینهای است که در آمارهای اقتصادی دیده نمیشود، اما در جامعه انباشته میشود.»
یلدا؛ هشدار یک شب بلند
به گزارش «نقش اقتصاد»، یلدای امسال، فقط روایت گرانی آجیل و میوه نیست؛ روایت فشاری است که سالهاست روی زندگی مردم تلنبار شده و حالا در یک شب نمادین، خودش را نشان داده است. شبی که قرار بود بلند باشد، اما برای بسیاری کوتاه شد؛ کوتاهتر از توان مالی، کوتاهتر از صبر. اگر شکاف دستمزد و تورمترمیم نشود، اگر نظارتها از نمایش به ساختار نرسد و اگر سیاستگذار فقط در آستانه مناسبتها به یاد بازار بیفتد، نهتنها یلدا، که بسیاری از شادیهای کوچک دیگر هم از تقویم زندگی مردم حذف خواهند شد و جامعهای که شادیهای سادهاش را از دست بدهد، بهای سنگینی خواهد پرداخت.




