در کنار افزایش قیمت تمامشده مسکن و افزایش قیمت زمین، گرانی مسکن دلایل زیادی دارد که در هر دورهای یکی از آن دلایل سهم بیشتری ایفا میکند؛ وقتی بازارهای مختلف به شکل موازی در افزایش قیمت با یکدیگر رقابت میکنند قیمت مسکن هم افزایش پیدا میکند. مثلاً یک روز قیمت مسکن متری 50 میلیون بوده در همان موقع دلار هم پنج هزار تومان بوده است؛ حالا این خانه که همچنان متری 50 میلیون تومان ارزش دارد به افزایش نرخ دلار نگاه میاندازد که 50 هزار تومان شده است، لذا بازار مسکن متقاضی افزایش قیمت میشود.
یک موقع است که دلار ثابت میماند و در عوض قیمت خودرو افزایش پیدا میکند؛ مالک به خود میگوید من خانهای دارم که دو میلیارد ارزش دارد اما الان قیمت خودروی لکسوز دو میلیارد شده است، مالک فکر میکند اگر کسی یک لکسوز بفروشد میتواند خانه من را خریداری کند، در مقابل من هم قیمت خانه را افزایش میدهم؛ در مقابل خودرودار در این وضعیت میگوید من تا دیروز با فروش خودرو میتوانستم خانه بخرم پس امروز هم باید با فروش همان خودرو خانه بخرم بنابراین قیمت خودرو را افزایش میدهد و مانند یک چرخه ادامه دارد! وقتی خودرو گران شود، لوازم یدکی هم گران میشود، چون آن لوازمیدکیفروش معتقد است وقتی خودرو گران شده من نباید آینه بغل را ارزان بفروشم، یعنی یک ماراتنی راه میافتد که کسی نمیخواهد جنس خودش را ارزان بفروشد.جالب اینکه وقتی قیمت ارز پایین میآید نه خودرو ارزان میشود نه لوازم یدکی و نه مسکن و متاسفانه همه چیز به هم وصل شده است! این وصل شدن به این دلیل بوده است که دولت خیلی خوش خیال بود و بعضاً افرادی که در این بازارها سودجو هستند در دولت آدم دارند؛ مگر میشود یک وزیر یا رئیس سازمانی تعیین شود که این امپراطوریها را به هم بریزد؟ البته در همه دنیا تقریباً همین است و این گروهها تلاش میکنند در قوای مختلف آدم داشته باشند که حافظ منافعشان باشد. در اینجا نظارت دولت مهم است؛ آنها بروند تجربه آلمان، فرانسه و آمریکا را مطالعه کنند، آنجا مسئله حل شده است. آنها توانستند به کمک نظام مالیاتی و بدون اینکه دولت زمینی بفروشد یعنی به جای اینکه مالکیت را اصطلاحاً به مسکن مهریها بدهد، گفت من مسکن میسازم و تو بنشین و اجاره پرداخت کن؛ وقتی دولت مالکیت زمین و خانه را به فرد و گروهی داد، او بعداً آن مسکن را به قیمت بازار میفروشد و مجدد قیمتها افزایش پیدا میکند.