علیرضا رحمتی کارشناس روابط بینالملل: با پیروزی مسعود پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران، بار دیگر روزنههای گشایش در سیاست خارجی و روابط منطقهای و فرامنطقهای ایران پیدا شد. با درنظرگرفتن تجربهٔ سیاست خارجهٔ متفاوت دولتهای احمدینژاد -تنش با غرب-، روحانی -اعتدال و تعامل سازنده با غرب در کنار شرق- و رئیسی -سیاست همسایگی، نزدیکی به شرق و دوری از غرب- مناسبترین گزینه برای دستگاه دیپلماسی دولت پزشکیان، آمیختهای منسجم از روابط با شرق و همسایگان، در کنار تعامل با غرب خواهد بود. باتوجهبه آنچه در یک دههٔ اخیر بر ایران گذشت، جمهوری اسلامی دیگر حاضر به پذیرش پیامدهای سنگین قفس آهنین تحریم نیست و از سویی، باتوجهبه پایبندی ایران به برجام و خروج یکجانبهٔ آمریکا از آن، اگرچه سیاستهای کلان نظام پذیرای برقراری روابطی حداقلی با آمریکا و اتحادیهٔ اروپا خواهد بود، اما این امر تنها مستلزم راستیآزمایی تعهدات طرف مقابل نیست، بلکه بیشتر باید بر چندجانبهبودن منافع حاصل از آن، و هزینهزا کردن خروج از آن برای هر یک از طرفین تأکید داشت.
نظر به سیاستهای همسایگی دولت شهید رئیسی در ابعاد گوناگون سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، و تمرکز بیشتر بر همسایگان، پیوستن به سازمانهای منطقهای مانند «شانگهای»، تلاش برای تنشزدایی در منطقه، گرایش بیشتر به روسیه و چین و سرانجام، کسب سرمایهگذاری 4 میلیارد دلاری در ایران، بهخوبی آشکار شد که این نوع از سیاست خارجی در درازمدت پاسخگوی نیازهای ایران داخلی نخواهد بود.
در شرایط کنونی که ایران بیرون از شبکههای اقتصادی و تجاری قرار گرفتهاست، از تکنولوژیهای پیشرفته برای نوسازی زیرساختها و صنایع محروم مانده و پذیرفتهاست که اگرچه در دنیا نزدیک به 200 کشور وجود دارد، اما نمیتوان نقش قدرتهای برتر اقتصادی در نظام بینالملل را نادیده گرفت و با دوریگزینی از آن، به توسعه رسید. اگرچه برقراری روابط سیاسی و پیگیری دیپلماسی اقتصادی با دولتهای گوناگون منطقه برای افزایش ظرفیتها و بالفعلکردن آن شرطی لازم است، اما کافی نیست. باید ظرفیتهای داخلی را پشتیبان برقراری روابط خارجی نمود و با پذیرش مقررات بازی در سیاست جهانی، کشور را به ریل توسعه وارد کرد و سپس حرکت داد.
به نظر میرسد که سیاست خارجی ایران در سالهای 1403-1407 خورشیدی، با درنظرگرفتن احتمال پیروزی ترامپ از حزب جمهوریخواه در آمریکا، در کنار بهقدرترسیدن حزب کارگر در بریتانیا و پیروزیهای جریان راست افراطی در اروپا، با رویکرد دولت روحانی -بهخصوص پیرامون موضوعهایی مانند تلاش برای خروج پروندهٔ هستهای ایران از شورای امنیت در کنار تکمیل فناوری هستهای، کاهش تحریمها، جلوگیری از افزایش تنش با آمریکا، قدرتجویی بینالمللی محاسبهگرانه (مانند افزایش ظرفیت غنیسازی)، تعامل با نظم بینالمللی، موازنهٔ قدرت براساس مفهوم اعتدال، خودداری از درشتگویی در مقابل دشمن، ناسازگاری با ایدهٔ افراطی و تفریطی تقابل و تسلیم، و برقراری تعامل سازنده- شباهتهایی خواهد داشت؛ اما ناگفته پیداست که بهدلیل وجود افراد اثرگذار مانند محمدجواد ظریف در دستگاه سیاست خارجهٔ دولت پزشکیان (در یکی از جایگاههای وزیر امور خارجه، مشاور ارشد وزیر امور خارجه یا معاون امور بینالملل رئیسجمهور)، سخنگفتن از ادامهٔ سیاست خارجی روحانی، حتی با وجود شباهتها، نمایانگر سطحینگری خواهد بود؛ چراکه مناسبات روابط بینالملل روزبهروز دستخوش دگرگونی شده و نمیتوان در وضعیتهای گوناگون، رویکردی واحد و البته ثابت اخد کرد.
نظر به بیانات رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای -که سیاستگذاری اصلی امور خارجه را تحت نظر دارند- درمورد سه واژهٔ کلیدی «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» در عرصهٔ سیاست خارجی که «عزت» بیانگر نفی دیپلماسی التماسی و پرهیز از چشمدوختن به حرف و تصمیم مقامات کشورهای دیگر؛ «حکمت» نمایانگر رفتار و گفتار خردمندانه، اندیشیدهشده و محاسبهشده، و نداشتن اعتماد بیجا به طرفهای مقابل؛ و «مصلحت» نیز بهمعنای انعطافپذیری در موارد لازم برای دور زدن موانع و ادامهدادن مسیر است؛ هرگونه تلاش برای برقراری روابط بهصورت حسابشده با جهان، حتی غرب، نهتنها نافی فرمایشات رهبری نبوده، بلکه به بهبود شرایط داخلی و خارجی کشور جهت کاهش فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی- امنیتی یاری میرساند.
باید پذیرفت که نظام بینالملل بهمثابهٔ بازاری است که دولتها در آن به تجارت و شراکت مشغول هستند و هرگونه پافشاری بر مواضع، باید در راستای منافع و مصالح ملی باشد. همانطورکه باید نگاه کشور به آینده باشد، لازم است تا اشتباههای گذشته نیز تکرار نشود تا از میزان خسارات ناشی از خطاهای احتمالیْ نهتنها درقبال شرق، بلکه دربرابر غرب، کاسته شود.
همانطور که جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسید که برجام راهحلی برای رفع تمام مشکلات کشور نیست، نمیتوان پیوستن همهجانبه به شرق را برای رفع کاستیهای موجود -آن هم برای درازمدت- تجویز کرد و با درنظرگرفتن حمایت دولتهای چین -که بزرگترین مشتری نفتی ایران است- و روسیه -که در جنگ با اوکراین از پشتیبانی و حمایت ایران برخوردار بود- از ادعای امارات متحدهٔ عربی بر مالکیت جزایر سهگانه و عدم وتوکردن حتی یک قطعنامه در شورای امنیت بهنفع ایران، واقعبینی را در سیاست خارجی برجسته کرد. اگر برجستهترین دستاورد دولت سیزدهم تنشزدایی (de-stressing) با همسایگان بوده، مهمترین تلاش دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم، باید عادیسازی (normalization) روابط با همسایگان در عمل، و غیرامنیتیسازی تلاش دولتهای متخاصم، بهویژه رژیم صهیونیستی، برای امنیتیکردن موضوع ایران در سطح منطقه و نظام بینالملل باشد و یک بار برای همیشه از دغدغههای امنیتی ایجادشده توسط دشمن عبور کرده و با رفع تنشها و ایجاد ثبات، به شبکهٔ جهانی که بسیار از آن دور شدهاست، بازگردد.