مهدی ذاکریان استاد روابط بینالملل: پیرامون مذاکرات امروز ایران و آمریکا می توان گفت که ایالات متحده و اسرائیل متحدان استراتژیک هستند و ارتباطات عمیق و نهادینهای دارند و تصمیمگیریهایشان در مسائل منطقه خاورمیانه بهطور طبیعی با هماهنگی و همکاری یکدیگر انجام میشود. بنابراین، کاملاً طبیعی است که یکدیگر را در جریان امور قرار دهند و برنامهها را در راستای منافع مشترک تنظیم کنند.
این موارد مسائل شکلی است که ممکن است طرفین باهم اختلاف نظر داشته باشند. به نظر من، اصل مذاکره مهم است و شکلگیری آن در حال حاضر در اولویت قرار دارد. مذاکرات چه مستقیم باشد چه غیر مستقیم به باور من لغو نخواهد شد.
رویه رهبری از زمانی که رییسجمهور بودند و بعد به مقام رهبری رسیدند عدم اعتماد به ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی است و این موضوع همواره مورد تأکید ایشان بوده است. اما آنچه از منظر دانش روابط بینالملل دارای اهمیت است، این است که به هیچ کشوری نمیشود اعتماد کرد و اساساً روابط خارجی و نظام بینالملل بر پایه اعتقاد، اعتماد و ایدئولوژی شکل نمیگیرد، بلکه بر اساس منافع ملی کشورها شکل میگیرد. بنابراین، لازم است که تیم مذاکرهکننده با یک شاخص استاندارد بینالمللی که در دانش حقوق و روابط بینالملل مورد تأکید قرار میگیرد، پا به میدان مذاکره بگذارد و آن شاخص تأمین منافع ملی ایرانیان است. در غیر این صورت، این مذاکره دستاوردی برای ملت ایران نخواهد داشت.
تصمیمگیران کشور در بدترین موقعیت وارد مذاکره شدهاند و فرصتهای طلایی از دست رفته است. فرصت طلایی این بود که شما در همان زمانی که در سال 2018 ترامپ اعلام کرد که ما حاضریم با شما توافقی بالاتر از برجام کنیم و امتیازهای بالایی به شما بدهیم، زیرا نیاز داشت به توافق با ایران تا بتواند در دور بعدی انتخابات بگوید من همه کارها را کردهام. یکی از عواملی که میتوانست قطعاً و یقیناً در پیروزیاش مؤثر باشد، مذاکره و توافق با ایران بود که متأسفانه این را به دست نیاورد و یکی از عواملی بود که میتوان گفت در شکستش مؤثر بوده است. در آن زمان و موقعیت طلایی وارد مذاکره نشدیم و این موقعیتی بود که ما میتوانستیم امتیازهای زیادی را به دست آوریم.در زمان بایدن و همچنین در زمان ترامپ، وقتی که او وارد شد، باز هم موقعیتهای فراوانی برای ایران فراهم بود تا در مسائل لبنان و فلسطین و غزه نقش سازنده خود را ایفا کنیم و در ازای این نقش سازنده، امتیازهای فراوانی برای توافق با آمریکاییها به دست آوریم. متأسفانه، همه این فرصتها را سوزاندند و از آنها استفاده نکردند. امروز حرف درباره مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم نوعی فرافکنی است. اگر چیزی به کشور و ملت ایران و منافع ملی اضافه نشود، خوب نیست. اگر چیزی به کشور و ملت ایران اضافه شود مایه افتخار و اقتدار است. روشن است که برخی فرصتها را سوزاندند و برای این فرصتسوزی هم باید به تاریخ و هم از لحاظ حقوقی پاسخگو باشند.در این بین در همه جای دنیا گروههای افراطی و نظرات متعارض و متفاوت وجود دارد و ممکن است برخی از آرا و دیدگاهها خیلی هم افراطی باشد، در آمریکا، اروپا و کشورهای اسلامی؛ این هم طبیعی است. ما نباید با صدای مخالف و با نقد مخالفت کنیم. هر تصمیمی که در کشور گرفته میشود، طبیعی است که افرادی در مقام نقد و انتقاد حضور پیدا کنند و دیدگاه خود را مطرح کنند. این ایرادی ندارد. اما اگر آن گروه منتقد یا معترض بخواهد نظر خود را بر نظر اکثریت ملت ایران غلبه دهد و بگوید نظر من صحیحتر و بهتر از نظر کل ملت است، این غلط است. به نظر من، آن اقلیت باید به نظر اکثریت احترام بگذارد و اجازه بیان نظر بدهد. همچنین، بیان دیدگاه آن گروه اقلیت نیز باید با پذیرش نظر اکثریت مردم همراه باشد.