وحید شقاقیشهری کارشناس اقتصادی: مساله اتباع خارجی و مهاجران افغان فقط بُعد اقتصادی ندارد، این مساله تمام حوزهها را درگیر میکند، در بحث آموزش تبعات این مساله را میبینیم و در هفته اول مهر، مدارس بازگشایی شدند و بخشی زیادی از فرزندان افغانها باید وارد مدارس دولتی کشورمان شوند در حالی که مدراس دولتی ظرفیت پذیرش فرزندان ایران را هم ندارند و از حیث کمبود معلمان، کمبود تجهیزات و فضای آموزش دچار چالش هستیم. حالا این حجم گسترده فرزندان افغان هم به این ظرفیت محدود مدارس دولتی اضافه میشوند و این یک بار مالی به وزارت آموزش و پرورش و دولت تحمیل میکند.
موضوع مهم این است که عدد مشخصی از جمعیت اتباع خارجی و مهاجران افغان هنوز اعلام نشده که این یک ابهام بزرگ ایجاد میکند، جمعیت این مهاجران از 6 میلیون نفر تا 11 میلیون نفر اعلام شده بنابراین هیچ آمار و اطلاعاتی از مهاجران افغان نداریم چراکه به صورت غیر قانونی وارد کشور شدند و کار را در تمام حوزهها برای ما سخت کردهاند. همین موضوع که آمار دقیق از تعداد، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، وابسته بودن آن به مذاهب و قوم و قبیلههای مختلف برای سیاستگذاران علامت سؤال زیادی را ایجاد کرده و از آنجایی که این افراد هیچ شناسنامه مشخصی ندارند، مساله ساماندهی را سختتر میکنند.
ایراد اساسی این است که ایران بر پایه یارانههای پنهان و نظام یارانهای گسترده اداره میشود اما در بسیاری از کشورهای دنیا نظام اقتصاد بازار حاکم و وقتی بازار آزاد حاکم باشد دولت به این گستردگی یارانه نمیپردازد و از سوی دیگر در آن کشورها یارانه به صورت نقدی واریز میشود یا به حوزههای بهداشت و آموزش و حمل و نقل عمومی و به مختص خانوار تعلق میگیرد اما در ایران یارانه به صورت گسترده و بیحساب و کتاب و فلهای توزیع میشود و حدود 127 میلیارد دلار یارانه پنهان انرژی اختصاص پیدا کرده که بعد از روسیه، کشور دوم در دنیا در اختصاص یارانه انرژی هستیم.
وقتی به نان، آب، برق و حمل و نقل یارانههای گسترده تخصیص پیدا میکند، تمام مهاجران غیر قانونی هم به راحتی به یارانهها دسترسی پیدا میکنند و باید توجه داشت که بُعد خانوار مهاجران زیاد است و در حالی که بُعد خانوار ایرانیها حدود 3.5 تا 4 نفر است، این عدد برای خانوار افغان به بیش از 5 نفر میرسد. حال اینکه سطح درآمد خانوار افغان پایین است و بیشتر به سمت کالاهای یارانهای میروند. در حالی که دولت درگیر تأمین منابع یارانهای بوده این حجم وسیع از مهاجران غیرقانونی افغان هم به استفاده کننده از یارانه اضافه شدند.
این جمعیت قابل توجه مهاجران غیرقانونی افغان بازار کار را هم بهم ریخته است، موضوع مهم این است که مهاجران افغان وارد مشاغل میانی شدهاند در حالی که پیش از این افغانها تنها به رشتههای مشاغل سخت میتوانستند ورود کنند.
این مهاجران هزینههای آموزشی، هزینههای یارانهای را بالا بردهاند و بازار مسکن را بهم ریختهاند. مهمتر اینکه هزینههای نیروی انتظامی را بالا برده و منجر به ایجاد ناآرامیها شدند و هزینه غیرمستقیم به جامعه وارد کردهاند. ورود مهاجران غیر قانونی، خطایی بود که دردولتهای گذشته مرتکب آن شدند و باید امروز پاسخگو باشند.
این مشکلات ناشی از کیفیت پایین نهاد دولت است، از آنجایی که کیفیت نهاد دولت پایین است و هوشمندی و تدبیر به هنگام و آیندهگری را ندارد، کشور مدام وارد بحران میشود. مساله اتباع افغان را 3 الی 4 سال گذشته باید با برنامهریزی حل میکردیم اما به دلیل عدم رسیدگی امروز این مساله به بحران تبدیل شدهاست.
از آنجایی که زاد و ولد افغانها زیاد است و نرخ باروری بالایی دارند، چالشهای زیادی را برای کشور ایجاد میکند و حتی موجب تغییر ساختارهای فرهنگی ایران میشوند و حتی میتوانند ضریب هوشی ایرانیان را کاهش دهند چراکه این مهاجران از خانوار فقیر هستند و میدانیم ضریب هوشی ارتباط مستقیم با درآمد و فقر دارد. از سوی دیگر هر چه این افراد ماندگارتر باشند، برگشت آنها ابه افغانستان سختتر میشود. مهاجران وارد بازار کار شدند و به مرور زمان ارتباطات خود را افزایش میدهند و در نهایت ماندگار میشوند. حفرههایی در قانون وجود دارد که افغانها از همانجا برای خرید ملک، و خودرو و… ورود و نفوذ میکنند. طبق قانون خارجیها میتوانند با ثبت شرکت سرمایه گذاری نسبت به خرید انواع دارایی اقدام کنند و الان هم اقغانها به صورت فامیلی یک شرکتی را تأسیس و زمین و ملک و خودرو را به نام آن شرکت خریداری میکنند و اموال خریداری شده به نام شرکت است.
این مساله باید 3 الی 4 سال گذشته حل میشد اما نهاد دولت گذشته با این ادبیات که افغانها مهمان ما هستند متاسفانه کشور را وارد فاز بحران کردند و الان هم این مسئولان رفتهاند و دیگر پاسخگو نیستند و این بحران برای دولت چهاردهم باقی مانده است و هزینه آن را مردم میپردازند. افغانها هزینه آموزشی، امنیتی را بالا بردند و یارانهها را استفاده میکنند و هزینههای فرهنگی، اجتماعی کشور را افزایش دادند و حتی باعث تغییر سبک زندگی در ایران میشوند و بار سنگین روانی به جامعه ایرانی و خانواده ایرانی تحمیل میکنند.