منافع نفتی چین در خطر

0
93

نعیم نوربخش روزنامه نگار و مترجم: نشریه نیویورک تایمز با تکیه بر آرای فعالان نفتی گزارشی تدوین کرده است که به بررسی مخاطراتی می‌پردازد که تحولات اخیر خاورمیانه برای منافع اقتصادی چین در منطقه به دنبال دارد. در این مقاله آمده است که چین همواره تلاش داشته تا خود را بازیگری بی‌طرف در تحولات ژئوپلیتیک خاورمیانه نشان بدهد. پکن در ماه مارس کمک کرد تا ایران و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند. از آغاز نبرد جدید میان حماس و اسراییل نیز چین تلاش داشته است تا خود را از تنش‌ها دور نگه دارد. سخنگوی دولت چین این کشور را دوست هر دو طرف یعنی فلسطین و اسراییل معرفی می‌کند. در عین حال اگر وسعت جغرافیایی این جنگ گسترده‌تر شود و به سایر نقاط خاورمیانه سرایت کند، منافع چین به شدت به خطر می‌افتد. دلیل آن نیز فقط نفت است.

عربستان سعودی پس از ایالات متحده آمریکا دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان است و هیچ کشوری در جهان نیز به اندازه چین از عربستان نفت نمی‌خرد. نیمی از واردات نفت چین و بیشتر از یک‌سوم نفت سوزانده شده در خاک چین از منطقه خلیج فارس وارد می‌شود. چین خرید نفت از ایران را نیز افزایش داده است که یکی از مهم‌ترین حامیان جنبش حماس قلمداد می‌شود. طبق گزارش مؤسسه کپلر که متخصص ردیابی مسیر نفت صادراتی ایران است، در دو سال گذشته چین خرید نفت از ایران را تقریباً سه برابر افزایش داده است و در ماه گذشته به تنهایی 87 درصد از مجموع نفت صادراتی ایران را خریداری کرده است.

تنش‌های تازه برآمده در خاورمیانه در صورت وخیم‌تر شدن می‌تواند منافع چین را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد. چین که دومین اقتصاد بزرگ جهان است عمیقاً به واردات نفت خام اعتیاد پیدا کرده است. در اوایل دهه 90 میلادی این کشور از لحاظ تولید نفت تقریباً خودکفا بود. اما در حال حاضر تقریباً 72 درصد از نیازهای مصرفی این کشور از طریق واردات تأمین می‌شود. در مقایسه ایالات متحده آمریکا در سال 2005 یعنی پیش از شکوفایی صنعت استخراج نفت شیل و تبدیل شدن به صادرکننده نفت، برای تأمین 60 درصد از نفت مورد نیازش به واردات متکی بود.

رییس‌جمهوری چین در ماه جولای اظهار داشته بود که واردات و امنیت انرژی برای توسعه ملی و تأمین معیشت مردم این کشور اهمیت حیاتی دارد و این مهم‌ترین مساله پیش روی کشورش است که حتی لحظه‌ای نباید از آن غافل شد. چین سرمایه‌گذاری هنگفتی روی خودروهای الکتریکی انجام داده است و اکنون ضمن سیطره بر بازار جهانی این خودروها، یک سوم از مجموع خودروهای به فروش رسیده در این کشور برقی هستند. اما با تبدیل شدن بخش اعظم ناوگان جاده‌ای این کشور به خودروهای بنزین‌سوز، مصرف این سوخت در چین بسیار بالا رفته است. سفرهای جاده‌ای نیز در سال جاری حد نصاب تازه‌ای را پشت سر گذاشته است چرا که چین سیاست سختگیرانه قرنطینه را پس از 3 سال کنار نهاده است. دلیل دیگری که چین را تشنه نفت و گاز طبیعی می‌کند تولید فرآورده‌های پتروشیمی است.

چین به طور رسمی خرید نفت از ایران را علنی نکرده است چرا که این کشور تحت تحریم‌های بین‌المللی است. اما فعالان صنعت نفت سوابق خرید نفت از ایران را به طور دقیق ثبت کرده‌اند. ایران برای صدور نفت خود از نفتکش‌هایی استفاده می‌کند که گاهی برای پنهان ماندن هفته‌ها تجهیزات مکان‌یابی خود را خاموش می‌کنند تا وقتی که به کریدورهای پر رفت‌وآمد مانند تنگه مالاکا در نزدیکی مالزی برسند.

آمار رسمی چین نیز در عوض مالزی را به عنوان یکی از منابع اصلی نفت خریداری شده نشان می‌دهند و این در حالی است که مالزی ظرفیت بسیار محدودی برای صدور نفت دارد که آن نیز به دلیل سالخوردگی میادین نفتی در حال کاهش است. پالایشگران چینی که نفت خام را به بنزین و سایر فرآورده‌ها تبدیل می‌کنند به دلیل ارزان‌تر شدن نفت ایران از روسیه به خرید نفت از ایران رو آورده‌اند. در حالی که روسیه به دلیل تحریم‌ها نفتش را 5 دلار ارزان‌تر از نرخ جهانی به فروش می‌رساند ایرانی‌ها تخفیف 10 دلاری را برای فروش نفت خام خود در نظر گرفته‌اند.

چینی‌ها همیشه به دنبال ارزان‌ترین نفت در بازار هستند. هر چند روسیه مرزهای طولانی با چین دارد اما فقدان زیرساخت مناسب موجب می‌شود که این کشور نتواند نفت بیشتری را راهی بازارهای جنوبی کند. مقامات روسیه، چین و مغولستان سال گذشته مذاکراتی طولانی برگزار کردند تا در خصوص احداث خط لوله گاز طبیعی به نام «قدرت سیبری 2» که گاز روسیه را از مسیر مغولستان به چین برساند به توافق برسند. این خط لوله گازی می‌تواند به صدور نفت خام نیز بینجامد.

ولادیمیر پوتین رییس‌جمهوری روسیه گفته که قصد دارد در اجلاس کریدور چین در پکن شخصاً شرکت کند. همین موضوع باعث شده که گمانه‌زنی‌ها در خصوص امضای توافق نهایی خط لوله یادشده بالا بگیرد. اما احداث این خط لوله می‌تواند چند سال به طول بینجامد و میلیاردها دلار هزینه ببرد. به گفته برخی کارشناسان این خط لوله توجیه اقتصادی خوبی ندارد اما از لحاظ ژئوپلیتیک و امنیت انرژی می‌تواند مهم باشد.

چین قسمتی از نفت وارداتی خود را در مخازنی ذخیره می‌کند که با نرخ سریع‌تری نسبت به مصرف نفت در حال ساخت هستند. پکن آمار دقیق این ذخایر در حال ساخت را منتشر نمی‌کند ولی به نظر می‌رسد ظرفیت کلانی داشته باشند. اغلب کارشناسان بر این باورند که حجم این ذخایر با مصرف 90 روز چین برابری می‌کند که مدت‌ها کمترین میزان ذخیره‌سازی راهبردی نفت در ایالات متحده تلقی می‌شده است.

امنیت انرژی تنها عامل اتخاذ مواضع چین در خاورمیانه نمی‌باشد. چین به سختی تلاش می‌کند تا در پی تخریب وجهه این کشور در جهان اسلام به واسطه برخورد با اقلیت مسلمان این کشور، روابطش با کشورهای مسلمان را بهبود ببخشد. چین همزمان تلاش می‌کند روابط خوبی با اسراییل و فلسطین داشته باشد.

تنها دلیلی که موجب شده چین در این سیاست موفق عمل کند خودداری از مداخله بیش از حد بوده است. اما معلوم نیست که در آینده نیز چین بتواند فاصله خود را از تحولات و تنش‌ها در خاورمیانه حفظ کند. از آنجا که آمریکا دیگر نفت قابل توجهی از خاورمیانه خریداری نمی‌کند کشورهای منطقه به تجدیدنظر در روابط ژئوپلیتیک خود طی سال‌های آینده رو آورده‌اند. اکنون چین به شریکی با منافع زیاد در خاورمیانه تبدیل شده است و چه بخواهد و چه نخواهد باید به برقراری ثبات در خاورمیانه طی سال‌های آتی کمک کند.

منبع: نیویورک تایمز

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید