مهدی سوری کارشناس بازار سرمایه: با روی کار آمدن آقای پزشکیان انتظار نداریم که شرایط کسب و کار در کشور گلستان شود، اما بیشتر افراد نگران این هستند که با به روی کار آمدن آقای جلیلی همه چیز به سمت دولتیسازی برود و در بسیاری از زمینهها توجیه برای سرمایهگذاری کاهش پیدا کند و بر این اساس، انتخاب آقای پزشکیان را نوعی رفع این خطر میدانند.در مدت اخیری که بازار سرمایه با رکود و مشکلاتی مواجه بود، یکی از موضوعاتی که لطمه زیادی به بورس وارد کرد، مشکلات و موانعی بود که برای صنایع ایجاد شد. در واقع مشکل بورس مساله عدم حمایت از بازار و عدم تزریق نقدینگی و معاملات الگوریتمی نبود بلکه مساله فراتر از بازار سرمایه است. شاهد آن هستیم که علیرغم شعارهای سال درباره تاکید بر تولید به ویژه شعار امسال مبنی بر جهش تولید با مشارکت مردم، سیاستهای دولت خلاف منافع تولیدکنندگان بوده و از سوی دیگر میدانیم که مردم صرفاً جایی سرمایهگذاری میکنند که صرفه اقتصادی در آن بخش وجود داشته باشد.از طرفی از سال 1400 تا به امروز حاشیه سود شرکتهای بورسی کاهش پیدا کرده است و صحبتهایی که در حال حاضر از بازار میشنویم این است که آیا این سیاست لطمه زدن به تولید توسط دولتها ادامه پیدا میکند یا نه؟ هرچند فعالان بازار سرمایه اخیراً اخبار مثبتی از عملکرد شرکتها و تغییر فرمولهای تعیین نرخ خوراک داشتند، اما این اخبار را در قیمت سهام لحاظ نکردند آن هم به دلیل ترس از روی کار آمدن یک طیف خاص و احساس میکنند که آن طیف خاص اغلب مواقع مدافع کاهش سود شرکتهای بورسی بودند.با به روی کار آمدن آقای پزشکیان انتظار نداریم که شرایط کسب و کار در کشور گلستان شود، اما بیشتر افراد نگران این هستند که با روی کار آمدن آقای جلیلی همه چیز به سمت دولتی سازی برود و در بسیاری از زمینهها توجیه برای سرمایهگذاری کاهش پیدا کند و انتخاب آقای پزشکیان را نوعی رفع این خطر میدانند.
نه تنها در بازار سرمایه بلکه در فضای کسب و کار هم میبینیم که تولیدکنندگان این نگاه را دارند که اگر آقای جلیلی رییس جمهور شود باید فکر اساسی برای حفظ کسب و کار خود داشته باشند و در بخش تولید هم نگرانیهای زیادی وجود دارد و در اتاق بازرگانی هم ابراز نگرانی کم نیست.
موضوع دیگر طرز تفکر و جریان فکری است که ما در برنامهها و نوع تفکر اطرافیان آقای جلیلی میبینیم، تفکری که همه چیز را به صورت دولتی و متمرکز توسط دولت دنبال میکند درحالی که رسماً هم به این نوع تفکر اعتراف نمیکند. اساساً دو مکانیزم در اقتصاد داریم که مکانیزم اول این است که بازار برای تعیین قمیتها فعال باشد و خود سرمایهگذار تعیین کند که کجا سرمایهگذاری کند و مکانیزم دیگر این است که دولت تعیین کند که چه کسی کجا سرمایهگذاری و حق دارد که چقدر سود کند. حال اینکه شعارهای آقای جلیلی به سمت مکانیزم دوم نزدیک است، اما مستقیم اعتراف نمیکنند که به مکانیزم بازار اعتقادی ندارند.از سمت آقای جلیلی بارها شنیدهایم که مردم پولی را که دارند در یک پروژه مشخص سرمایهگذاری کنند و این به آن معنا است که دولت تشخیص دهد مردم، پول خود را کجا سرمایهگذاری کنند و در واقع مشکلات مالی دولت را هم از این طریق حل میکند و به جایی اینکه مردم از سرمایه گذاری بازدهی بگیرند مشکل مالی دولت را حل میکنند.آقای جلیلی به بازار اولیه تاکید دارد و بر این باور است که عرضههای اولیه به سمت شرکتهای بزرگ ارزآور برودتمام این نگاهها نشان میدهد این دولت میخواهد سرمایه مردم را به جایی که خودش میخواهد ببرد و آن هم با هدف اجرای سیاستهای دولت.نگاه آقای جلیلی به قیمتگذرای دستوری و تداوم دو نرخی بودن ارز است و در سیاستهای آقای جلیلی میبینم که میگوید روشهای ثبت سفارش و تخصیص ارز ایراد داشته و باید اصلاح شود و اظهارات و سیاستها نشان میدهد که با تخصیص ارز موافق است، اما فکر میکند که نفرات قبلی این روش غلط را نتوانستند به درستی اجرا کنند.