رضا منصوری استاد دانشگاه: دانشگاه، یعنی جایی که به حل مسئلههای جامعه میپردازد، لازم نیست در انتخاب مسئله استقلال داشته باشد بلکه بهتر است ابتکار عمل در دست دولت بهنمایندگی از جامعه باشد؛ بخش خصوصی نیز در این امر ترغیب شود. اما در روش حل مسئله و نیز بهکارگیری افراد توانا در یافتن راحل باید استقلال کامل داشته باشد. هرگونه مداخله در این بخش از سوی دولت و جامعه بهوضوح به تخریب داشگاه میانجامد، نمونه واضح این تخریب را چند سال گذشته دیدیم.
در چند سال گذشته شاهد لطمهای سخت به این هر دو مقوله مهم (علم و آموزش عالی) در امنیت و رفاه و رضایت مردم در جامعه بودیم. برشمردن مصداقهایش سند جداگانه میطلبد. اینجا به چند مورد زیربنایی میپردازم. هیچ دولتی، که مایل به چشماندازی مطلوب برای آینده ایران باشد، نمیتواند از این چند مورد غفلت کند:
1- تفکیک آموزش عالی از علم (و پژوهش و فناوری) در مدیریت اجرایی کشور؛ این دو مقوله باید در عرف مدیریت دولتی از هم تفکیک شود. از جمله سازمان برنامه و بودجه باید موظف شود مفاهیم و موافقتنامههای این دو مقوله را از هم تفکیک کند.
2-استقلال دانشگاه؛ مفهومی که پیرامونش سوء تفاهم بسیار است. دانشگاه، یعنی جایی که به حل مسئلههای جامعه میپردازد، لازم نیست در انتخاب مسئله استقلال داشته باشد بلکه بهتر است ابتکار عمل در دست دولت بهنمایندگی از جامعه باشد؛ بخش خصوصی نیز در این امر ترغیب شود. اما در روش حل مسئله و نیز بهکارگیری افراد توانا در یافتن راحل باید استقلال کامل داشته باشد. هرگونه مداخله در این بخش از سوی دولت و جامعه بهوضوح به تخریب داشگاه میانجامد، نمونه واضح این تخریب را چند سال گذشته دیدیم. دانشگاهیان هم دست از مداخله در کار دولت بردارند، به نقش واقعی خودبپردازند.
3- استقلال مدرسهعالی؛ مدرسهعالیها چه مستقل چه بخشی از دانشگاه در تعیین نیاز جامعه به کارشناس استقلال رأی ندارند، بلکه دولت آن را با مشورت دانشگاه تعیین میکند. اما پس از آن در نوع آموزشی که قرار است منجر بهتقاضای جامعه شود باید استقلال داشته باشند.
4- مدیریت اجرایی پژوهش؛ میدانم تقاضای افزایش بودجه پژوهشی واجب است اما واجبتر و عملیتر این را میدانم که دولت پس از 20 سال تلاش بالاخره سازمان مدیریت را مجبور کند مفاهیم مدرن مدیریت دولتی در تعریف پژوهش و توسعه را وارد موافقتنامهها بکند تا شفاف شود ایران در این زمینه در چه وضعیتی است و دولت توان برنامهریزی داشته باشد. امکان ندارد ایران به جمع سی کشور فعال در دنیا بپیوندد مگر اینکار را شروع کرده باشد.
5-جذب هیئت علمی؛ بنابر تفکیکی که در بالا از دانشگاه و مدرسهعالی کردم، جذب هیئت علمی باید در چارچوب نیازی که دولت تعیین میکند کاملاً در اختیار دانشگاه باشد. دولت و وزارت عتف و وزارت بهداشت بهنمایندگی از دولت تنها زمانی مجاز به مداخلهاند که دانشگاه یا مدرسهعالی به وظیفهاش در حل مسئله یا آموزش کوتاهی کرده باشد. فقط همین.
6-دولت دست از دفاع از شبهعلم بردارد؛ در چند سال گذشته هم در زمینه سلامت و هم در زمینه علوم انسانی شاهد حمایت ابلهانه دولت از شبهعلم بودهایم. این تجربه خفتآور باید کافی باشد.
در سه مورد اول خود دانشگاه/مدرسهعالی باید ابتکار عمل را بهدست گیرند و منتظر دولت نباشند. برای این منظور، دست کم در شروع احتیاج به هیچ مجوز قانونی ندارند. تنها بلوغ و توجه دانشگاه لازم است. اگر دانشگاه شروع نکند نباید انتظار بیشتری از دولت داشت. در موردهای 4-6 هم، گرچه انتظار میرود دولت شروع کننده باشد، دانشگاه نباید نقش ابتکاری و مسئولیت خود را دست کم بگیرد.