ایران و گشایش مسیرهای مواصلاتی در قفقاز جنوبی

0
58

سید احمد حسینی تحلیلگر سیاسی: مدتی است گشایش مسیرهای مواصلاتی در قفقاز جنوبی که بخشی از آن از سوی جمهوری آذربایجان زنگه زور نامیده شده مورد توجه قرار گرفته و دیدگاه‌هایی در خصوص آن بیان می‌شود. نظر به اهمیت موضوع در این نوشته تلاش می‌شود نکاتی چند در این زمینه مورد اشاره قرار گیرد:

  • بحران در قفقاز جنوبی در سال‌های پایانی شوروی حول موضوع قره باغ شکل گرفت که در نتیجه آن مسیرهای مواصلاتی بین دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان مسدود و منطقه در بن بستی سی ساله فرو رفت. ایران بدلیل اینکه مسیر ریلی آن از طریق نقطه جلفا به نخجوان و در ادامه به باکو و مسکو از یک طرف و ایروان و تفلیس و دریای سیاه از سوی دیگر متصل بود از این اتفاق تأثیر مستقیم پذیرفت و یکی از متضررین این بحران بود.
  • از همان زمان، ایران از مخالفین جدی پدیده اشغال بود و به انحاء گوناگون تلاش کرد تا این مساله حل و فصل شود اما با برخی نگرش‌های سیاسی در منطقه خصوصاً از سوی جمهوری آذربایجان مواجه شد. با این وجود مجموعه اقدامات ایران موجب شد که این کشور بیش از آن سرزمین خود را از دست ندهد و یا منطقه نخجوان از اشغال ارامنه در امان ماند. متاسفانه ها جریان‌هایی وجود دارند که در مسیر کتمان این حقایق و پوشاندن اقدامات و مواضع خیرخواهانه ایران عمل می‌کنند اما این تلاش‌ها و کمک‌های صورت گرفته مستند است و می‌توان در صورت ضرورت آنها را ارائه کرد.
  • در زمان جنگ دوم قره باغ جمهوری اسلامی ایران بر اساس فرمان چهار ماده‌ای مقام معظم رهبری دائر بر: ضرورت بازگرداندن اراضی اشغالی به جمهوری آذربایجان، حفظ حقوق اقلیت‌ها، جلوگیری از حضور گروه‌های تروریستی در منطقه و حفظ مرزهای بین المللی کشورها قدم برداشت که مورد استقبال و سپاسگزاری مقامات جمهوری آذربایجان گرفت به نحوی که این موضع را در بین واکنش کشورهای اسلامی در قبال این رویداد بسیار شجاعانه و مترقی دانستند.
  • بلافاصله پس از جنگ دوه قره باغ مساله بازگشایی مسیرها خصوصاً موضوع اتصال مرکز جمهوری آذربایجان به نخجوان مطرح و حتی بر مساله قره باغ پیشی گرفت. در این زمینه دو موضع غیرضرور و بنوعی تحریک کننده اتخاذ شد. اول اینکه از بند نهم توافق نامه آتش بس بین روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان عبارت کریدور استخراج شد در حالی که در متن سند چنین چیزی وجود نداشت و بعداً خود مقامات جمهوری آذربایجان بر این اقدام خود اعتراف کردند. دوم اینکه با انتخاب نام زنگه زور که برگرفته از نام قدیمی این منطقه و در بردارنده ادعاهای تاریخی بود روایت سازی شد. این شیوه مواجهه با مسائل و تکیه بر برشی از گذشته هر چند برخی امکان‌های محدود و مقطعی ایجاد می‌کند اما اگر قرار باشد کل رویدادها را واکاوی کنیم به نتایجی می‌رسند که باب میل آنها نخواهد بود و پذیرش و هضم آن برایشان دشوار خواهد بود. متاسفانه این شکل از برخورد با مسائل تاریخی که به‌صورت یکجانبه و به سود خود دیدن حوادث و رویدادهاست وجود دارد که از نظر علمی و منطقی درست نیست و منشأ مشکلات و سوء تفاهمات در منطقه شده است.
  • همان گونه که اشاره رفت انسداد در مسیرها در گذشته همه را متضرر کرد با این حال، برطرف کردن این مشکلات و ایجاد گشایش‌ها نیز اگر اصولی و درست باشد و بصورت مجموعه‌ای دیده شود می‌تواند راهگشا و سودمند باشد. در این راستا برقراری اتصال جمهوری آذربایجان با جمهوری خودمختار نخجوان بر اساس توافق و رعایت قوانین، بازگشائی مسیر جاده‌ای و ریلی نخجوان به ایروان و تفلیس و برقراری روابط ریلی ایران با این مسیرها می‌توان گزینه‌ای برای ایجاد نفع منطقه‌ای باشد و همه را نسبت به چشم انداز مشارکت جمعی و برقراری صلح و ثبات پایدار در منطقه خوشبین سازد.
  • ایران با کشورهای منطقه قفقاز جنوبی همسایه است و در طول سی سال گذشته همه امکانات خود را در خدمت رفاه و آسایش آنها قرار داده است. در این مدت امکان تردد مردم جمهوری آذربایجان و نخجوان از طریق ایران فراهم شده و حتی در اوج تنش‌ها در دوره جنگ دوم قره باغ و فراگیری اپیدمی کرونا دچار خدشه نشده است. انرژی مورد نیاز منطقه نخجوان در طول سه دهه گذشته بصورت سوآپ از طریق ایران تأمین شده و همینطور نیازمندی‌های دیگر که شرح آنها به مجال دیگری نیاز دارد. با چنین گذشته‌ای، طبیعی است که نگرش‌های یکجانبه و حذفی در منطقه و بی اعتنائی نسبت به حقوق و منافع کشورهای همسایه دغدغه و ذهنیت‌های منفی ایجاد کرده و فضای همکاری سازنده را به رقابت ونادیده گرفتن دیگران تبدیل می‌کند که مخالف با روح همکاری و مشارکت جمعی است.
  • در این زمینه برخی بصورت کمی و متریک به مساله نگاه می‌کنند و به مقایسه مرز 45 کیلومتر ایران با ارمنستان با مرزهای چند صدکیلومتری با همسایگان دیگر اشاره می‌کنند که روش درستی نیست. مساله این است که مانند هر پدیده دیگری گاه وجود یک مرز مطمئن و امن ولو کوتاه در مناسبات با کشورهای دیگر، امکان انتخاب و مانور ایجاد می‌کند و بالعکس نداشتن آن به مثابه آن است که همه تخم مرغ‌ها را در سبد یک کشور قرار دهی آن هم در شرایطی که سابقه عدم اطمینان از آن کشور در مقاطع مختلف بوجود آمده است. برای درک اهمیت این مساله به مرز ترکیه با جمهوری خودمختار نخجوان نگاه کنید که تنها 11 کیلومتر است اما در عملیاتی شدن و پیشبرد کریدور مورد نظر دو کشور نقش بنیادین دارد.
  • به‌رغم این موارد نمی‌توان در گذشته توقف کرد و رویدادهای کنونی را از نظر دور داشت. واقعیت این است که شرایط در منطقه قفقاز جنوبی متحول شده و کشورها به دنبال گشایش در مسیرهای ارتباطی هستند و طبیعتاً ایران از عناصر مهم شکل گیری نظم نوین در منطقه است. در چنین وضعی، دستگاه دیپلماسی مأموریت دارد تا در همین مراحل آغاز بکار دولت جدید در ایران که یک فرصت خوب برای گفت‌وگو و تعامل فراهم است دیدگاه‌های خود را با کشورهای منطقه و سایر ذینفعان در میان گذشته و یک فضای همکاری مثبت با لحاظ منافع جمعی ایجاد کند.

طبعاً در کنار دیپلماسی با کشورهای منطقه، انسجام داخلی بین دستگاه‌ها و متولیان امر نیز ضروری است تا هر چه سریعتر برای کاستن از پیامدهای منفی مسیرهایی که هدف کاستن از ظرفیت‌های ایران در کریدورهای حمل و نقلی را دنبال می‌کنند، تدابیر لازم را اتخاذ و به مراحله اجرا درآورند و البته در این بخش نیز به شرط عملی شدن برنامه‌ها، ظرفیت‌های قابل توجهی وجود دارد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید