محمد جواد خلیلی روزنامه نگار: در حالیکه بازار جهانی نفت همچنان با نوسانهای ژئوپولیتیک دستوپنجه نرم میکند، تحریمهای هدفمند و فشرده دولت آمریکا علیه صنعت نفت ایران، وارد مرحله تازهای شده است؛ مرحلهای که دیگر نه صرفاً نمادین یا بازدارنده بلکه طراحیشده برای زمینگیر کردن ناوگان نفتی ایران است. به گزارش روزنامه «نقش اقتصاد» در 6 ماه گذشته، واشنگتن با اعمال بیش از 200 تحریم جدید، مسیر صادرات نفت ایران به چین را نشانه گرفته و بازی در سایهها را برای نفتکشهای ایرانی سختتر از همیشه کرده است.
واشنگتن سر لوله را هدف گرفته است
تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران دیگر نه به سبک کلیشهای و نمادین گذشته، بلکه با دقت عمل جراحی پیش میرود. در 6 ماه اخیر، 213 مورد تحریم تازه از سوی دولت ترامپ علیه افراد، شرکتها و کشتیهایی اعمال شده که به فروش نفت ایران مرتبطند. این عدد تنها یک آمار خشک نیست بلکه نشانهای روشن از آغاز فاز جدیدی در فشار حداکثری است که حالا مستقیماً سراغ نقطه فشار آمده. در حالی که ایران در سال 2024 عمده نفت خود را به چین صادر میکرد، حالا آمریکا مسیر این تجارت را زیر ذرهبین برده است. هدف مشخص است: قطع شریان حیاتی درآمدهای نفتی. اینبار کشتیها بهجای میادین نفتی تحریم شدهاند و بیش از 65 درصد از ناوگان صادراتی کشور از گردونه خارج شدهاند. آمریکا دیگر با نفت ایران مبارزه نمیکند بلکه با راههای فروش آن میجنگد.
تحریمهایی با شناسنامه و اثر آنی
به گزارش نقش اقتصاد، تحریمهایی که در ماههای اخیر اعمال شدهاند، برخلاف گذشته بدون کلیگویی یا ابهاماند. تقریباً همه آنها مشخص، زمانبندیشده و با هدفهایی واضح طراحی شدهاند. از نام و شماره نفتکش گرفته تا شرکتهای واسطه و خریداران نهایی؛ هر بسته تحریمی به شکل دقیق، یک حلقه از زنجیره صادرات را هدف گرفته است. متوسط 35 تحریم در هر ماه نشان میدهد که این فشار دیگر تصادفی یا تاکتیکی نیست بلکه تبدیل به استراتژی دائمی آمریکا شده است. در حالی که پیشتر تحریمها تنها بخشهایی از اقتصاد را لمس میکردند، امروز طراحی آنها بهگونهای است که ضربه مستقیم به توان عملیاتی صادرات وارد میکند.
نفتکشهایی که دیگر در سایه نیستند
ناوگان نفتی ایران تا چندی پیش تحت عنوان ناوگان سایه شناخته میشد؛ مجموعهای از کشتیهایی که با خاموشکردن سیستمهای ردیابی، تغییر پرچمها و جابهجاییهای پنهانی، تحریمها را دور میزدند. اما حالا این ناوگان یکییکی شناسایی، معرفی و در لیست تحریمها قرار گرفتهاند. دیگر چیزی برای پنهان ماندن باقی نمانده است. 97 نفتکش تنها در شش ماه گذشته تحریم شدهاند؛ عددی که معادل 65 درصد از کشتیهایی است که نفت ایران را به چین میبردند. این یعنی بخش بزرگی از ظرفیت عملیاتی ایران در فروش نفت دچار اختلال شده است. وقتی انتقالدهنده نباشد، نفت در مخزن میماند؛ درست در همان جایی که برای اقتصاد تحریمزده ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به حرکت دارد.
چین دیگر سنگر امن نیست
چین در سالهای گذشته مهمترین خریدار نفت ایران بود؛ بازاری با ظرفیت بالا و بدون نیاز به تعامل رسمی با ساختار تحریمهای غربی. اما این وضعیت هم دیگر امن نیست. فشارهای حقوقی و بانکی آمریکا روی شرکتهای چینی باعث شده بسیاری از آنها یا همکاری با ایران را متوقف کنند یا وارد فاز احتیاط شوند. اگرچه پکن همچنان بهطور رسمی تحریمهای آمریکا را نادیده میگیرد اما تجربه نشان داده که در عمل، منافع اقتصادی برای بسیاری از شرکتهای خصوصی مهمتر از موضع سیاسی است. ادامه این روند میتواند باعث شود صادرات نفت ایران حتی به چین نیز با موانع تازهتری مواجه شود؛ مسئلهای که فشار بر منابع ارزی کشور را تشدید خواهد کرد.
تداوم سیاست فشار بدون هیاهو
گرچه شاید فضای عمومی رسانهها در آمریکا آرامتر از دوران بایدن بهنظر برسد، اما آنچه در عمل اتفاق میافتد ادامه همان سیاست فشار حداکثری است؛ با طراحی پیچیدهتر، اجرای هوشمندتر و بدون جار و جنجال رسانهای. دولت بایدن در ظاهر اهل دیپلماسی است اما در میدان عمل، تحریمهایی را وضع میکند که عمق و اثرگذاری آنها از قبل هم بیشتر شده است. بر اساس آمار رسمی، دولت ترامپ تنها از ژانویه 2025 تاکنون 146 مورد تحریم تازه اعمال کرده است. نکته جالب اینکه از این تعداد، 67 مورد تنها به نفتکشهایی اختصاص دارد که به فروش نفت ایران کمک میکردند. به عبارت دیگر، سهم نفت در نقشه تحریمی آمریکا نه تنها کم نشده بلکه پررنگتر از همیشه است.
فشار اقتصادی از کانال نفت
صادرات نفت همچنان یکی از اصلیترین منابع تأمین ارز برای ایران است. در حالی که گزینههای اقتصادی دیگر یا محدود شدهاند یا نیازمند سرمایهگذاری بلندمدتاند، درآمد نفت نقشی حیاتی در حفظ تراز اقتصادی کشور دارد. حالا که بخش بزرگی از مسیر انتقال آن بسته شده، فشار مضاعفی بر بودجه، نرخ ارز و واردات کشور وارد میشود. این تحریمها نه تنها مانع فروش مستقیم نفت میشوند، بلکه هزینههای جانبی تجارت انرژی را نیز بالا میبرند. استفاده از مسیرهای جایگزین، پرداخت حق بیمه بالا و اجاره نفتکشهای ناشناس، به معنی کاهش سود خالص ایران از هر بشکه فروختهشده است. این یک بحران خزنده است که هر روز بیشتر به بدنه اقتصاد فشار میآورد.
نفت دیگر برگ برنده نیست
تا دیروز، نفت برای ایران هم منبع درآمد بود و هم اهرم فشار. اما اکنون همان برگ برنده، به پاشنه آشیل سیاست و اقتصاد تبدیل شده است. کشوری که برای زندهماندن اقتصادی به صادرات نفت نیاز دارد اما قادر به فروش مؤثر آن نیست، در معرض ریسکهای بالای ناپایداری اقتصادی قرار میگیرد. تحریمها در سکوت، یکییکی مسیرها را میبندند و چالشها را چند برابر میکنند. اگر سیاست خارجی در انفعال باقی بماند و برای کاهش فشار راهکاری پیدا نشود، بزودی اقتصاد ایران با بحرانی روبهرو خواهد شد که اینبار نه با وعده بلکه با نفت درجامانده در مخزن تعریف میشود.