سامان سفالگر- روزنامه نگار “خبرگزاری الجزیره” در گزارشی با اشاره به تشدید تلاشهای دولت بایدن جهت تسهیل روند عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و البته اقدامات گسترده آن جهت نابودسازی زمینههای نفوذ و قدرت چین در خاورمیانه، به طور خاص به این مساله میپردازد که این قبیل رویهها و رفتارهای دولت کنونی آمریکا میتوانند نتایج معکوس را به همراه داشته باشند و هزینههای سنگینی را به این کشور و سیاست خارجی و منافع راهبردی آن تحمیل کنند.
به گزارش «نقش اقتصاد»، خبرگزاری الجزیره در گزارش خود مینویسد: «در طی ماههای اخیر، دولت بایدن، بیش فعالیِ قابل توجهی را در قالب سیاست خارجی خود نشان داده و سعی داشته است تا زمینه را برای انعقاد یک توافق سه جانبه میان آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل فراهم کند. بر اساس این توافق پیشنهادی، عربستان سعودی عملاً رژیم اسرائیل را در ازای دریافت تضمینهای امنیتی گسترده از آمریکا و ارائه راهکارهای عملی جهت تحقق یک دولت فلسطینی، به رسمیت خواهد شناخت. اگرچه دولت بایدن معتقد است که یکچنین توافقی منجر به تفویت صلح و ثباتِ بیشتر برای منطقه خاورمیانه میشود، با این حال، اینطور به نظر میرسد که یکچنین توافقی به احتمال فراوان راه را برای تشدید قطبیگرایی در منطقه و همچنین افزایش جنگهای نیابتی و تحمیل رنج و هزینه به مردم منطقه، هموار خواهد کرد. در این راستا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران آمریکایی در مدت اخیر، انتقادات جدی را از دولت بایدن به دلیل پیگیری دستورکار مذکور مطرح کردهاند و اساساً عقلانیت حاکم بر یکچنین توافقی را که عملاً جهانی امنتر را برای رژیم آپارتایدی اسرائیل ایجاد میکند و البته که رهبران دخیل در آن نیز به شدت غیرقابل اعتماد هستند، زیر سؤال بردهاند. در این نقطه یک سؤال مهم مطرح میشود: اگر واقعاً عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی، منجر به اییجاد تغییرات مثبت برای آمریکا نمیشود، پس چرا دولت بایدن خود را درگیر یکچنین مساله و دستورکارِ پرهزینه و ریسکی میکند؟ دستورکاری که میتواند بار دیگر آمریکا را به مرکزِ بسیاری از جنگ و تنشها و درگیریها در خاورمیانه بازگرداند. پاسخ کوتاه به این سؤال این است: رقابتهای راهبردی آمریکا با چین، مسائل راهبردی و ژئوپلیتیک، و همچنین چشم اندازهای مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا، همه و همه در زمینه کنشگری فعال سیاست خارجی دولت بایدن جهت پیشبرد دستورکارهایش در مورادی نظیر تسهیل توافق عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان، مؤثر هستند. از منظر راهبردی، دولت بایدن به شدت نگران نفوذ فزاینده و روزافزون ژئوپلیتیکی چین در غرب آسیا و به ویژه در میان کشورهای نفت خیزِ حاشیه خلیج فارس است. البته که آمریکاییها از اقدامات عربستان و اسرائیل که عملاً گسترش نفوذ چین در خاورمیانه را تسهیل کردهاند نیز خشمگین هستند. استقبال گسترده و قابل توجه عربستان از “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین در جریان سفر اواخر سال گذشته وی به ریاض و همچنین طرح زمزمههای مختلف مبنی بر تمایل اسرائیل جهت تقویت و توسعه روابط با چین، تا حد زیادی آمریکا را آزار داده و میدهد. دولت بایدن قویاً سعی دارد تا عربستان سعودی و اسرائیل را بار دیگر به ریل منافع راهبردی آمریکا بازگرداند و از نزدیک شدن فزاینده آنها به چین و روسیه به ویژه در حوزههای مهمی نظیر فناوریهای پیشرفته، مسائل نظامی و انرژی، جلوگیری کند. واشینگتن قویاً در تلاش است تا عربستان سعودی را قانع کند که همکاریهای اقتصادی و راهبردی خود را با پکن کاهش دهد و در عین حال، دولت آمریکا به دنبال آن است تا مانع از فروش نفت عربستان به چین، با استفاده از یوآنِ چین شود. مساله ای که تا حد زیادی میتواند هژمونی دلار در اقتصاد جهانی را تضعیف کند. البته که آمریکا درخواستهای جدی را نیز از عربستان دارد تا این کشور به همکاریهای خود با روسیه در زمینه بازار نفت نیز خاتمه دهد. مساله ای که عملاً موجب افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی هم شده است. باید توجه داشت که این رویکرد واشینگتن در قالب جهت گیری کلانتر آن است که بر اساس آن، کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان باید میان چین (و متحد آن روسیه) و آمریکا یکی را انتخاب کنند. در نقطه مقابل، سعودیها نیز از آمریکا تضمینهای امنیتی درخواست کردهاند و به طور خاص به واشینگتن گفتهاند که این کشور باید تسلیحات پیشرفته به عربستان بفروشد و در ایجاد یک برنامه هستهای نیز به عربستان کمک کند. با این حال، بعید است که کنگره آمریکا با ارائه چنین تعهداتی از سوی واشینگتن به ریاض موافقت کند. موضوعی که تا حد زیادی تحت تأثیر آبروی مخدوش عربستان در آمریکا به واسطه اقدامات مجرمانه رژیم سعودی در قالب پروندههایی نظیر جنگ یمن و یا ترور جمال خاشقچی است. در این میان باید توجه داشت که توافق عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان با میانجیگری آمریکا، باید به تصویب پارلمان اسرائیل نیز برسد. نهادی که چندان نمیتوان از آن انتظار داشت در رابطه با یکی از خواستههای مهم سعودیها یعنی ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی، همکاریهای لازم را انجام دهد. در شرایط کنونی، جریانهای افراطی عملاً پارلمان اسرائیل را به تسخیر خود درآوردهاند و مواضع تهاجمی را نیز علیه فلسطینیها دارند. با این همه، اگر دولت بایدن بتواند توافق عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان را محقق کند، این مساله قطعاً دستاورد بزرگی برای وی و دولتش همزمان با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا خواهد بود. انتخاباتی که به احتمال فراوان بایدن در قالب آن باید بار دیگر رو در روی دونالد ترامپِ جنجالی قرار گیرد. بایدن تا حد زیادی سعی دارد دستیابی به توافق مذکور را به مثابه ضربهای بزرگ به ایران، روسیه و چین معرفی کند و به طور خاص به این مساله اشاره کند که حصول توافق مذکور عملاً سبب میشود تا بار دیگر هژمونی آمریکا در منطقه خاورمیانه برقرار شود. توجه داشته باشیم که یکچنین توافقی میتواند به برندی قابل توجه برای بایدن و دولتش در کل تاریخ سیاست خارجی آمریکا نیز تبدیل شود. موضوعی که نشان میدهد مزایای توافق عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان برای این دولت بسیار گستردهتر از این حرفها است. با این همه، این مساله که تصور کنیم ایرانیها، چینیها و روسها نیز ساکت و آرام یک گوشه مینشینند و به واشینگتن اجازه میدهند تا دستورکارهای خود را با قدرت به پیش برد هم چندان واقع بینانه نیست. باید توجه داشت که ایران، چین و روسیه، هر سه، خود را قربانی رویههای استعماری و امپریالیستی آمریکا میدانند و هر حرکتی از سوی دولت آمریکا در رابطه با منطقه خاورمیانه را به مثابه خصومت ورزی آشکار علیه خود در نظر میگیرند. از این رو، آنها در مقابله با تحرکات آمریکا به یکدیگر نزدیکتر میشوند. مساله ای که قطبی گرایی سیاسی در منطقه خاورمیانه را تشدید میکند و در عین حال سبب تعمیق هرج و مرج در این منطقه نیز میشود. اینکه مثلاً آمریکا بخواهد به روندهای تنشزدایانه اخیر در منطقه خاورمیانه در قالبهایی نظیر توافق تنش زدایی ایران و عربستان ضربه بزند، در نهایت به ضرر منافع ملی خودِ آن خواهد بود و پای آن را به درگیریهای جدیدی در خاورمیانه باز میکند. موضوعی که در تضاد با شعارهای دولت بایدن مبنی بر اراده این دولت برای پایان دادن به جنگهای بی پایان آمریکا است. آمریکا سالها سیاستها و رفتارهای پرهزینهای را درمنطه خاورمیانه از خود نشان داده و عملاً دستاورد خاصی را نیز کسب نکرده است. از این رو، عجیب خواهد بود اگر تصور کنیم دور تازه تشدید مداخله جوییهای آن در منطقه خاورمیانه حامل دستارودهای قابل توجهی برای این کشور خواهد بود. آمریکا اگر واقعاً نگران نفوذ چین در خاورمیانه است، بهتر است که راهِ رقابت منصفانه را با این کشور در منطقه در پیش گیرد و از خصومت ورزیهای غیرمنطقی دوری کند. مساله ای که میتواند در نهایت به منافع ملی خودِ آمریکا آسیبهای جدی را وارد سازد. باید توجه داشت که شاید چین آماده بدترین سناریوها باشد، با این حال، آمریکای کنونی به هیچ عنوان در چنین موقعیتی قرار ندارد.»
منبع: خبرگزاری الجزیره