قفقاز جنوبی، صحنه نبرد آینده نزدیک خواهد بود. در صورتی که کشور ما همچنان سیاستهای گذشته را در حوزه قفقاز جنوبی دنبال کند بازنده اصلی آن خواهد بود.
پایش وضعیت نشانگر آماده شدن کشور آذربایجان برای نبرد نهایی و ایجاد دالان زنگه زور است؛ امری که ارتباط ترانزیتی ایران با بخشی از اورآسیا را دچار آسیب خواهد کرد و هزینهها و پیامدهای آن کم نخواهد بود.نبرد 44 روزه سال 2020 م نشانگر سیاست غیرهوشمند کشورمان بود که در صورت تکرار، شاهد از دست رفتن مرزهای سزمینی خود خواهیم بود.حال این سؤال به ذهن میرسد که در مواجهه با وضعیت بعد از سال 2020 و حرکت خزنده جمهوری آذربایجان برای قطع مسیر ترانزیتی ما با ارمنستان همچنان با انگاره ایدئولوژیک باید به این موضوع نگاه کرد یا به قول سهراب سپهری چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.اگر چه دولت ارمنستان در منتهای ضعف خود قرار دارد و به دلیل عدم مساعدت جدی روسیه و ایران به هر راهی از جمله برگزاری رزمایش پوشالی با آمریکا و… دست می زند اما آیا نمیتوان از دیدگاه منافع ملی از رخداد این واقعه در آینده نزدیک پیشگیری کرد.این امکان فراهم است تا با تغییر نگاه و قبل از وقوع واقعه حمله آذربایجان و تصرف مسیر باقی مانده تا نخجوان و یا مصالحه/معامله ارمنستان با آذربایجان و و اگذاری این اراضی به آذربایجان تدبیری اندیشیده شود.به نظر میرسد ضرورت دارد در صورت اهمیت مرزهای تاریخی، تصمیمی تاریخی اتخاذ کرد و با ارمنستان روابط نزدیکتری به لحاظ سیاسی – امنیتی پیش گرفت و وارد مصالحه/معامله با ارمنستان شد به گونهای که حتی مالکیت این اراضی که دارای پیوستگی با کشورمان بوده است در راستای منافع ملی تغییر داده شود. مگر نه این است که کشور عربستان سعودی جزایر تیران و صنافیر را از کشور مصر خریداری و در نقشه جغرافیایی خود لحاظ کرد.به هر روی تسلیح کشور ارمنستان یا ایجاد پایگاههای مستشاری مانند سوریه در فاصله جغرافیایی مورد مناقشه که وسعت زیادی نیز ندارد میتواند رهگشا باشد.ایجاد دسترسی برای کشور ارمنستان در خلیج فارس در راستای توسعه تجارت میتواند در این بده بستان دارای اهمیت باشد که هم برای کشورمان سودآور و هم برای ارمنستان که فاقد دسترسی به دریای آزاد و محصور در خشکی است جذاب باشد.