سامان سفالگر روزنامه نگار: یکی از نکاتی که مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان و تیم اقتصادی وی در طی ماههای اخیر که از حضور دولت جدید در قدرت میگذرد، گاه و بیگاه به آن اشاره داشتهاند، مشکل ناترازی انرژی در ایران بوده است.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ در این راستا، به تازگی عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد کشورمان در یک برنامه تلویزیونی با انتقاد از چالش ناترازی انرژی در کشور به طور خاص به مساله بنزین اشاره داشته و گفته که 50 درصد از مردم کشورمان خودرو ندارند و از یارانههایی که در حوزه بنزین داده میشود نفعی نمیبرند. این در حالی است که برخی افراد که چند خودرو دارند از این موضوع سود میبرند. این مساله باید تعدیل شود. مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان هم در گفتگوی تلویزیونی جدید خود با مردم با انتقاد از چالش ناترازی انرژی بر استفاده از ظرفیتهای کارشناسی و نخبگانی برای حل این مشکل تاکید کرده و گفته است که دست دولت به سمت هر فردی که تدبیری برای این موضوع داشته باشد دراز است. او تاکید کرده که کشور اکنون با ناترازی های جدی در حوزه مصرف برق، سوخت، گاز و غیر رو به رو است که باید برای آنها تدبیری ارائه شود. رئیس جمهور به این مساله نیز پرداخته که در سالهای گذشته به مشکل ناترازی انرژی صرفاً مُسکن تزریق شده و برای حل آن اقدام موثری انجام نشده است. این مساله سبب شده تا روند ناترازی ها به نقطه بحرانی کنونی برسد. وی به طور خاص با اشاره به مساله بنزین گفته است که اکنون پول گندمکاران و بازنشستگان و کارمندان را نداریم بدهیم با این حال، 4 میلیارد دلار را برای واردات بنزین اختصاص میدهیم تا هر لیتر آن را به قیمت 1500 تومان بفروشیم. آیا میخواهیم این روند را ادامه دهیم؟ این روند نیاز به درمان دارد. پزشکیان پیشتر نیز در موضع گیریهای مختلف خود به مساله ناتزاری انرژی و به طور خاص قیمت سوخت اشاره داشته و آن را یک چالش بزرگ پیش پای کشور توصیف کرده که باید هر چه سریعتر به حال آن فکری کرد زیرا در غیراینصورت منابع کشور را میبلعد. دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت نیز گاه و بیگاه در موضع گیریهای مختلف خود به قیمت سوخت اشاره داشتهاند و تداوم روند کنونی و پرداخت یارانههای سنگین از سوی دولت در این حوزه را برای اقتصاد ایران و مدیریت منابع عمومی زیانبار توصیف کردهاند. با این همه، اگر پیوست رسانهای راهکارهای مرتبط با مخاطب قرار دادن مؤثر چالش ناترازی انرژی و آگاهی بخشی به مردم و جلب همکاری آنها را کنار بگذاریم، باید این مساله را مورد توجه داشته باشیم که دولت چهاردهم با یک چالش مهم و جدی در مخاطب قرار دادن مشکل ناترازی انرژی ایران رو به رو است و آن هم “قدرت تصمیم گیری” است. دولت تاکنون بارها و بارها به تبعات منفی انفعال در حوزه مواجهه با چالش ناترازی انرژی در کشور اشاره داشته است با این حال، گام مؤثر برای رفع این چالش، “تصمیمسازی” است. تصمیم سازی نیز در برهههای حساس اینچنینی برای دولتها نیازمند حدی از اعتماد به نفس و انسجام داخلی و ساختاری است. این در حالی است که دولت چهاردهم در این رابطه با مشکلات جدی دست به گریبان است. به عنوان مثال، اکنون از تریبون مجلس شورای اسلامی میشنویم که برخی نمایندگان به صراحت اعلام میکنند که دولت نمیتواند گران کردن قیمت بنزین را به گردن محلس بیندازد. برخی نمایندگان حتی به دولت هشدار میدهند که در سال آینده نیز دولت حق انجام چنین کاری را ندارد. در دیگر حوزهها نیز برای رفع ناترازی های انرژی و بهینه مصرف کردن هزینهها، دولت از تمامی ابزارهای لازم برخوردار نیست. حال در این شرایط، دولت عملاً موانع عدیدهای را پیش پای خود برای محقق کردن دستورکارهایش با محوریت مخاطب قرار دادن چالش ناترازی انرژی در کشور میبیند و نمیتواند تصمیمساز داشته باشد. توجه داشته باشیم که در برهههای زمانی حساس، دولتها باید تصمیم بگیرند و تعلل بی معناست. وقتی تعلل صورت میگیرد این بدان معمناست که هنوز دولتها از تمامی جوانب اقدامات خود و تبعاتی که میتواند به بار آورد اطلاع ندارند و یا اساساً از زمینههای لازم برای اخذ تصمیمات بزرگ برخوردار نیستند. از این رو، به نظر میرسد که قبل از هر اقدامی در مخاطب قرار دادن مؤثر و میدانی مشکل ناترازی انرژی در کشورمان، بایستی اقدامات وسیاست های لازم در حمایت از مردم تعریف و برای آنها تبیین شود و نوعی اطمینان خاطر قابل توجهی در آنها ایجاد گردد. در غیر اینصورت، تداوم وضعیت کنونی و عدم قطعیت دولت در اتخاذ تصمیمات بزرگ میتواند با تبعات منتفی برای کشورمان همراه باشد.در همین رابطه علی سعدوندی، اقتصاددان، در گفتگو با تجارتنیوز مطرح کرد: دولت بهسمت ناترازیهای بزرگ پیش میرود و اقتصاد کشور در مسیر فروپاشی قرار گرفته است. برخی ادعا میکنند که در بودجه منابع غیرضروری وجود دارد و میتوان سهم این درصدها را کم کرد تا قیمت بنزین افزایش پیدا نکند. این ادعا که منابع دیگری برای تأمین هزینهها وجود دارد، مطلقاً نادرست است.او ادامه داد: به نظر میرسد بودجه عمرانی کشور عملاً صفر شده است؛ هرچند بهظاهر گفته میشود این بودجه افزایش یافته، شواهد نشان میدهد بودجه عمرانی اساساً وجود ندارد. حتی بودجه جاری نیز کفاف هزینههای روزمره را نمیدهد.به گفته سعدوندی، بیتردید دولت باید صرفهجویی و اتلاف منابع را متوقف کند. ادامه مسیر فعلی در مصرف بالای حاملهای انرژی، بهویژه گاز، بنزین و گازوئیل، با قیمتگذاری فعلی که تقریباً به سمت صفر حرکت کرده امکانپذیر نیست و دولت نمیتواند این روند را ادامه دهد.او تشریح کرد: اینکه گفته میشود منابع برای کالاهای اساسی تخصیص داده شود، یکی از بزرگترین خطاهای تمدنی ما در هزار سال گذشته است. تخصیص منابع ارزی به واردات کالاهای اساسی باعث شده تولید این کالاها در داخل شکل نگیرد. اگر خدای ناکرده جنگ یا بحرانی پیش بیاید، کشور با قحطی و مشکلات بسیار جدی مواجه خواهد شد.سعدوندی ادامه داد: بهجای نوسازی ناوگان حملونقل عمومی، گسترش قطارهای سریعالسیر یا ایجاد زیرساختهای حملونقل، تمام منابع کشور صرف تولید و واردات بنزین شده است. نتیجه این سیاستها نهتنها به ناترازیهای بودجهای انجامیده، بلکه آلودگی ناشی از مصرف بالای سوخت نیز آسیبهای جدی به کشور وارد کرده است.او در توضیح وضعیت کنونی گفت: به نظر میرسد وضع موجود یکی از بدترین تصمیماتی است که در تاریخ ایران اتخاذ شده است. همه این تصمیمات اشتباه با هم گرفته و ادامه داده شدهاند تا جایی که اکنون کشور با ناترازیهای متعدد مواجه شده و آینده نامعلوم است.سعدوندی تصریح کرد: یکی از مسائل مهم این است که منابع محدود کشور به سمت اولویتهای اشتباه هدایت شده است. برای مثال، در حالی که بسیاری از مدارس تهران و سیستان و بلوچستان در شرایط بسیار نامناسبی هستند و حتی در برابر یک زلزله کوچک مقاومتی ندارند، روزانه 130 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود که بخش عمده آن در اختیار قشرهای خاص و مرفه قرار میگیرد.او خاطرنشان کرد: در حال حاضر مدارس سیستان و بلوچستان کپری هستند. منابع به ساخت مدرسه تخصیص پیدا نمیکند اما صرف قشرهای خاص برای مصرف بنزین میشود.او با انتقاد از برخی اقتصاددانان گفت: برخی از اقتصاددانها معتقدند یارانههای سوخت به تاکسیها و رانندگان اسنپ تعلق میگیرد و این افراد با افزایش قیمت بنزین متضرر خواهند شد. شاید این حرف تا حدی درست باشد اما اساساً رابطه افزایش هزینه حملونقل با قیمت بنزین قطع شده است. یعنی اگر نمودار رشد هزینه حملونقل در کنار نمودار تورم قرار بگیرد، تقریباً یکی هستند.این اقتصاددان ادامه داد: هزینه تمامشده تا حدودی کاهش پیدا کرده است اما رابطه مستقیمی با قیمت بنزین ندارد. این موضوع نشان میدهد این تحلیلها نادرست است. موضوع آن است که منابع بهدرستی مدیریت نشده و اتلاف شده است، که نتیجه آن ناترازیهای متعدد اقتصادی است که خود را در تورم نشان میدهد.او در مورد اثرگذاری یارانه بنزین گفت: قشرهای فرودست بیشتر تحت تأثیر تورم قرار میگیرند اما مشکل اینجاست که این منابع عمدتاً به دهک دهم درآمدی اختصاص مییابد. افرادی که دارای چندین خودرو هستند و برای مثال، به دلیل قیمت پایین گاز در مناطق ییلاقی، ویلاسازی کردند و از رفاه بالایی برخوردارند. این سطح از رفاه در کمتر کشوری دیده میشود. در این بین، دهک دهم و بیش از همه صدک درآمدی جامعه یعنی ثروتمندترین افراد کشور، بالاترین سهم را از یارانهها دارند.آنطور که سعدوندی توضیح داد: ایراد اساسی این است که سیگنال قیمتی در مصرف انرژی اشتباه است. قیمت پایین سوخت باعث شده مردم و شرکتها انگیزهای برای کاهش مصرف یا سرمایهگذاری در بهینهسازی نداشته باشند. نمیتوان یارانه بنزین پرداخت کرد و از طرف دیگر از خودروساز انتظار داشت خودروهای با مصرف پایین تولید یا وارد کند.او افزود: کاهش مصرف سوخت اولویت جامعه نیست و اگر خودرو کممصرف هم وارد شود، کسی خریداری نمیکند. این موضوع به دلیل یارانه بنزین است. در هیچ کشور متمدنی به سوخت یارانه داده نمیشود. بالعکس، در اغلب کشورها از سوخت مالیات گرفته میشود تا بروندادهای منفی آن، مانند آلودگی هوا، کنترل شود. یارانه سوخت باعث میشود نیروی کار بیکار شود و در مقابل ماشین و انرژی یارانهای جایگزین نیروی انسانی شود.سعدوندی در نهایت متذکر شد: سیاستهای اشتباه باعث شده اقتصاد کشور به مسیر بیبازگشتی هدایت شود. این همان مسیری است که کشورهایی مانند ونزوئلا و زیمبابوه طی کردند و به بحرانهای عمیق اقتصادی رسیدند. در همان کشورها هم فرهیختگان در دانشکدههای اقتصاد، مسائل را کاملاً معکوس بیان میکردند. در نتیجه این تحلیلها، این مشکلات رخ داد. متاسفانه در ایران نیز نشانههایی از اجماع اشتباهی برای حرکت به سمت بحرانهای گسترده دیده میشود.