دکتر رئوف پیشدار استاد دانشگاه: از جمله افتخارات! مدیریت در ایران کار شبانه روزی است، و بسیار هم گفتهاند که مثلاً «در شبانه روز ۱۷ ساعت کار میکنم» رئیس مجلس / و برای آن قسم جلاله هم یاد میکنند. احتمالاً این بزرگواران انتظار تشویق دارند! حال آنکه همین اقرارها از منظر علم مدیریت نشانه بی برنامگی و فقدان سیستم و نبود تفکر و کار سیستمی است.یک مدیر اولین وظیفهاش البته با رجوع به خرد جمعی مجموعهاش و خبرگان بیرون از مجموعه، طراحی سیستمی علمی و منطقی و به لحظه، با قابلیت سنجش و آزمون و اصلاح سریع است، تا امور به صورت منطقی و اصولی و درست و پیوسته به پیش برود. این کار البته الزاماتی دارد که واگذاری امور به نخبگان و چرخش نخبگان از اساس آن است.
بزرگواران! بی قسم هم قبول است که شما برای اداره امور جامعه بیداری میکشید! اما سؤال: پس چرا تحولی نمیبینیم؟ بهتر نیست بخوابید و در سلامت جسم و روح و روان برای اداره امور، فکر و تدبیر سیستمی داشته باشید؟
آنچه قاطعانه میتوان به عنوان نقطه ضعف اصلی در نظام مدیریتی کشور به آن اشاره کرد، نبود تمایل به تغییر، و تمایل همچنان به اداره امور به شکل هیأتی است، همانطور که همهٔ این سالها بوده است. نه کسی کارنامهای ارائه کرده، نه بازخواستی شده، نه نظارتی بوده و خلاصه در داخل یک مجموعه معدود از آدمها، چهار دهه یکی از این پُست به آن پُست و از آن صندلی به صندلی دیگر رفته است و هر کاری خواسته کرده و حال شب نمیخوابند!
در ساخت و سازمان هیأتی، مدیریت با سیستم یا هر مِتُد دیگری که به تغییر بینجامد، مخالف است و از آن دوری میکند. اقل نتیجه: تحولی در کار نیست و دیده نمیشود.
شما می دانید که اگر ورزش نکنید دچار بیماریهای متعدد میشوید، اما تنبلیتان میآید که ورزش کنید. می دانید که اگر کمربند ایمنیتان را نبندید خطر مرگ در تصادف چند برابر میشود، اما تنبلی یتان میآید که کمربندتان را ببندید. می دانید که اگر کارهایتان را سیستماتیک و مدیریتتان را سیستمی نکنید، اداره اموری که به شما واگذار شده هر روز به هم ریختهتر شده و نهایتاً شکست میخورید، اما تنبلیتان میآید چیزی را تغییر دهید. اگر تنبلی از سمت کارکنانتان باشد، میتوانید آن را با روشهای درست برخورد با کارمندان تنبل حل کنید، اما اگر خودتان تنبل باشید، مسئله متفاوت است. مهمتر این است که در یک کار سیستمی اصولاً تنبل بازی جایی ندارد و پیش نمیآید، چون سیستم همانطور که امور را به پیش میبرد، نظارتی قاطع و بدون اغماض و همراه با اصلاح نیز دارد.
مخالفان مدیریت سیستمی کسانی اند که از بهم ریختگی سازمانی سود میبرند و منفعتشان در آن است. آنها از پیاده سازی هرگونه استراتژی یا سیستم مدیریت جلوگیری میکنند، چیزی که شاهد آن هستیم و با عنوان «کاسبان تحریم» از جمله شناخته میشوند.
برای یک مدیریت موفق، باید با تفکر سیستمی، سیستم سازی کنید. تفکر سیستمی تمام سازمان را به عنوان یک سیستم مرتبط به هم در نظر گرفته، و با دیدی بسیار کلی هر آن چه را که با سیستم در تعامل است، تحلیل میکند. یکی از اصلیترین اهداف این تفکر ریشه یابی مشکلات است. این تفکر باید پایهٔ سیستم سازی باشد تا مدیریت سیستمی شکل گیرد.
مجموعهای از اصول و روشهایی که فرآیند انجام فعالیتها و وظایف را در یک سازمان مشخص میکند. در تفکر سیستمی مشکلات را پیدا میکند. در سیستم سازی هدف پیدا کردن روشهای حل مشکلات به صورت ریشهای است.
خلاصه کنم: آقای مدیر! لطفاً تشریف ببرید و یک زندگی معمول سه بخشی برای خودتان بسازید. سه هشت ساعت، کار، تفریح و استراحت! سیستم بسازید. بیدار نمانید. وقتی خواب کافی، استراحت و تفریح ندارید، فکر و جسم شما یاری یتان نمیدهد.