چرا بحران آب را باور نداریم !؟

0
64

سامان سفالگر روزنامه نگار: بر کسی پوشیده نیست که بحران آب یکی از جدیترین بحرانها و چالشهایی است که مردم و نظام حکمرانی در ایران با آن رو به رو هستند. بحرانی که البته آمار و ارقام مختلف نیز گواهی بر جدیبودنِ آن هستند.

به گزارش «نقش اقتصاد»؛ در این راستا، جدیدترین گزارش “موسسه منابع جهان”، اینطور پیش بینی کرده که تا سال 2040، 44 کشور با شرایط “فوق بحرانی” و “بحرانی” در زمینه کم آبی مواجه خواهند بود. ایران در چهارچوب پیش بینی و ارزیابی‌های موسسه مذکور، از جمله کشورهایی خواهد بود که شرایط فوق‌بحرانی را در مساله مذکور تجربه خواهد کرد. البته که موسسه منابع جهان، ایران را در شرایط کنونی نیز جز 12 کشوری در منطقه خاورمیانه دانسته که دارای تنش آبی بسیار بالا هستند. در عین حال، آمار رسمی شرکت مدیریت منابع ایران که به تازگی منتشر شده نیز به این نکته اشاره داشته که میزان بارش‌های امسال کشورمان به نسبت متوسط بارش‌های 54 ساله کشور، از کاهش 15 درصدی خبر می‌دهد. در این میان، وضعیت مخازن سدهای ایران نیز تابعی از آمار و ارقام مرتبط با بحران آب است و بر اساس آخرین گزارش‌های رسمی، 9 سد مهم و اصلی که ذخایر آنها آب شرب کشورمان را تشکیل می‌دهند، کمتر از 20 درصد آب دارند. در این شرایط و در وضعیتی که همه چیز از وخیم‌بودن بحران آب در ایران حکایت دارد، قابل تأمل است که شاید طیف‌های قابل ملاحظه‌ای از مردم کشورمان هنوز این بحران را جدی نگرفته‌اند و وضعیت را عادی می‌پندارند. در این نقطه یک سؤال مهم مطرح می‌شود: چرا افکارعمومی هنوز بحران آب را آنطور که باید و شاید جدی نگرفته‌اند؟ به نظر می‌رسد جهت پاسخ به این پرسش به طور خاص بایستی به 3 مؤلفه عمده و محوری توجه داشت.

1- بحران آب، ملموس نشده است

شاید یک از دلایلی که بر پایه آن طیف‌های قابل توجهی از مردم کشورمان هنوز بحران آب را جدی نگرفته‌اند این باشد که این بحران برای آن‌ها حالتی ملموس و محسوس نگرفته است. در واقع، افراد در خانه‌های خود شیرِ آب را باز می‌کنند و آب را با فشار خوبی دریافت می‌کنند. در این فضا، مطالبی که در مورد بحران آب از سوی کارشناسان و رسانه گفته می‌شود، به صورت عینی جلوه‌های خود را در زندگی افراد نشان نداده است. در نتیجه، عمق این بحران نیز از سوی افکار عمومی جدی گرفته نمی‌شود. البته که باید توجه داشت نوعِ حکمرانی آب در کشورمان برای سال‌ها و دهه‌ها به نحوی بوده که اساساً دولت در قالب آن تصدی گری محض و کامل را انجام داده و می‌دهد و مردم صرفاً مصرف کننده هستند. در واقع، در معادله حکمرانی آب کشور، هیچ جایگاه و نقش و مسوولیتی برای مردم در نظرگرفته نشده و آن‌ها فقط مصرف کننده هستند. مساله ای که خود چالشی قابل تأمل است و بر دامنه و ابعاد بحران آب در کشورمان می‌افزاید.

2- دغدغههای مهمتر، بحران آب را تحت الشعاع قرار دادهاند

در سال‌های گذشته چالش‌ها و سختی‌های اقتصادی در ایران، ابعاد و جلوه‌های گسترده‌ای را به خود گرفته است و کلیتِ جامعه را تحت الشعاع قرار داده است. در این فضا، شاهد سخت‌تر شدنِ زندگی برای آحاد مختلف مردم کشورمان و صرف شدن بخش قابل ملاحظه‌ای از زمان آن‌ها در حوزه کاری‌شان و تلاش برای تأمین معیشت خود بوده‌ایم. در این فضا، دغدغه‌های اقتصادیِ افراد به قدری گسترده و عمیق شده‌اند که دیگر فضایی برای فکر کردن به بحران آب و پی بردن به ماهیت عاجل و وخیم آن باقی نمی‌ماند. در این چهارچوب، بحران آب عملاً به مساله ای دسته چندم برای مردم تبدیل شده و توجه چندانی را به آن معطوف نمی‌کنند. معادله‌ای که البته در نوعِ خود، مردم را به عنوان یکی از اضلاع مهم حکمرانی آب و طیفی که بدون همکاری و کنشگری فعال آن‌ها به هیچ عنوان نمی‌توان انتظار وقوع رویدادهای خوشایند آبی را داشت، از کلیت معادله مذکور حذف کرده است.

3- چالش پرداختِ رسانهای و کمبود آگاهی آبی

در نهایت باید گفت که یکی دیگر از مؤلفه‌هایی که در نوع خود می‌تواند توضیح دهنده دلیل این مساله باشد که چرا طیف‌های قابل ملاحظه‌ای از مردم کشورمان هنوز بحران آب را باور نکرده‌اند؟ این است که در رابطه با بحران مذکور و وخاومت آن، فعالیت رسانه‌ای کافی که متعاقباً منجر به ایجاد حدی از آگاهیِ آبی در کشورمان می‌شود، صورت نگرفته است. در نتیجه، افراد در مرحله قبل از انجام کنش مؤثر باقی مانده‌اند و حتی اصل مساله نیز از سوی افکار عمومی مورد شناسایی قرار نگرفته است. طبیعی است که در یکچنین فضایی، انتظار اینکه اتفاقات مثبتی در حوزه آبی بیفتد، چندان واقع بینانه نیست. با این همه، شاید اصلی‌ترین چالشی که در نوع خود چالش‌های گسترده‌تری را در حوزه حکمرانی آب کشورمان به وجود می‌آورد، این باشد که اساساً حوزه حکمرانی آب در ایران، به یک حوزه جزیره‌ای تبدیل شده و انگار هر کسی در قالب آن، ساز خود را می زند و کارهای موقتی و پراکنده در این عرصه را به وضوح مشاهده می‌کنیم. متاسفانه عدم آسیب شناسی درست از این وضعیت در کشور و عدم چاره اندیشی برای آن، نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه سال به سال، بر ابعاد بحران آب در ایران می‌افزاید. تردیدی نیست که دولت، مردم، رسانه‌ها و فعالان حوزه آب، همه و همه بایستی در معادله‌ای تعاملی در منظومه حکمرانی آب کشورمان فعالیت داشته باشند و از طریق همکاری با یکدیگر، گام‌هایی روشن و البته محکم جهت مخاطب قرار دادن بحران آب در دستورکار قرار گیرد. و الا اگر قرار باشد بار دیگر در حوزه حکمرانی آب نیز شیوه دستوری را مد نظر قرار دهیم، بعید به نظر می‌رسد که تبعات و پیامدهای روشنی در نتیجه آن، انتظار ما و کشورمان را بکشد. در این مسیر، اولین گام مؤثر، شناسایی و به رسمیت شناختن همین موضوع ساده است و پس از آن می‌توان امید به وقوع اتفاقات مثبت و خوشایند را داشت.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید