معمای کریدورهای ترانزیتی

0
105

محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه: در ماههای اخیر حمله اسرائیل به نوار غزه و کشتار بی رحمانه ای که این رژیم علیه مردم فلسطین به راه انداخته به خبر اصلی همه رسانه‌ها تبدیل شده و در نتیجه همه بحرانها و اختلافات ارضی- ژئوپلیتیکی دیگر را در حاشیه قرار داده است.

هر چند به دلیل طرح مسأله نسل کشی در غزه و بالا بودن شدت درگیریها و تلفات در این جنگ، لزوم باقی ماندن آن در رأس تحلیل‌های سیاسی احساس می‌شود، اما به نظر می‌رسد، با توجه به تعدد تهدیدات موجود در اطراف مرزهای ایران، غفلت از سایر مسائل و مشکلات ژئوپلیتیکی حوزه پیرامونی کشور نیز به مصلحت نیست. به ویژه که در زمان اوج گیری یک بحران بین المللی، بسیاری از مقامات کشورها می‌کوشند در سایه تغییر تمرکز افکار عمومی جهانی، اهداف و مقاصد منطقه‌ای خود را که در زمان معمول باید با تحمل فشار و هزینه بالا پیش می‌بردند، در سکوت خبری پیگیری کنند. بحران قفقاز نیز یکی از این مسائل است که عدم غفلت از آن و آمادگی برای مدیریت شرایط در مرزهای شمال غربی طبق منافع کشور، باید یکی از الزامات دستگاه دیپلماسی کشور باشد.

بعد از جنگ سوم قره باغ در شهریور 1402 که با پیروزی جمهوری آذربایجان بر نیروهای جمهوری خودخوانده قره باغ کوهستانی و پیوستن این منطقه به باکو همراه گردید، به دلیل ورود و مداخله بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای و طرح موضوع کریدور زنگزور و احتمال تغییرات ژئوپلیتیکی در مرزهای ایران، چالش‌های راهبردی میان باکو و تهران افزایش یافت. هر چند ایران و آذربایجان اشتراکات فرهنگی و اقتصادی گسترده‌ای برای همکاری و شراکت با یکدیگر دارند، اما کریدور زنگزور می‌توانست با حذف دسترسی مرزی ایران به ارمنستان، منافع ژئوپلیتیکی و منطقه‌ای ایران را تحت تأثیر خود قرار دهد و ایران ناچار به پذیرش محدودیت‌های ژئوپلیتیکی جدید برای عبور ترانزیتی از شمال به جنوب و بالعکس می‌شد. به عبارت دیگر، عبور این کریدور از داخل خاک ارمنستان مرزهای ایران و روابط با کشور ارمنستان را محدود می‌کرد و یک نوع خفگی ژئوپلیتیک برای کشور به وجود می‌آورد. بر همین اساس بسیاری از کشورها در منطقه که در رقابت استراتژیک با ایران هستند، در کنار کشورهای غربی درباره ایجاد این کریدور به توافق رسیده بودند، اما مقامات دیپلماتیک کشورمان بر این رویکرد تاکید کردند که این بحران باید با حضور بازیگران منطقه‌ای و لحاظ کردن منافع همه کشورهای منطقه حل و فصل شود.

در چنین شرایطی و با وجود تنش‌ها و چالش‌های مختلف، ایران توانست سایر کشورهای منطقه به ویژه جمهوری آذربایجان را متقاعد به پذیرش پیشنهادات خود کند. درنتیجه بر اساس طرح ایران یعنی همکاری در قالب نشست منطقه‌ای 3+3 با حضور شش کشور ایران، آذربایجان، ارمنستان، روسیه، گرجستان و ترکیه و برقراری مسیر ترانزیتی شرقی- غربی جمهوری آذربایجان- جمهوری نخجوان از طریق ایران، این چالش مدیریت گردید.

با این وجود، برای آمریکا و رژیم صهیونیستی به همراه فرانسه و انگلیس، چینش میز مذاکرات صلح قفقاز بر اساس فرمت 3+3 قابل قبول نبود؛ چرا که می‌توانست منجر به تحقق صلحی پایدار و در نهایت، مسدودسازی مسیر مداخله‌گرایی آنها در معادلات آسیای مرکزی و توسعه حضور ناتو در این منطقه شود. بنابراین هر چند موضع رسمی آنها بعد از این نشست، حمایت از صلح و ثبات در منطقه بوده، اما رویه عملی آنها بر هم زدن توافقات صورت گرفته در نشست تهران و یا پیگیری مسیرهایی است که می‌تواند به اندازه کریدور زنگزور برای ایران تبعات سیاسی- اقتصادی و ژئوپلیتیک داشته باشد.

کشورهای منطقه نیز رویکردهای متفاوتی در قبال این مسأله داشته‌اند؛ در رابطه با موضع روسیه باید گفت جنگ اوکراین تأثیر بسیاری بر رویکرد کرملین نسبت به کریدور زنگزور داشته است. در حالی که این کشور بعد از جنگ دوم قره باغ در سال 2020، مخالف شکل گیری این کریدور بود و در برابر فشارهای ترکیه و جمهوری آذربایجان برای ایجاد آن مقاومت می‌کرد، اما حال در اثر تبعات جنگ در اوکراین که باعث مسدود شدن مسیرهای روسیه به سمت غرب شده، مقامات روس‌ها به دنبال مسیرهای مواصلاتی جدید برای تجارت و ارتباط با سایر نقاط دنیا هستند. در نتیجه به نظر می‌رسد نگاه روسیه نسبت به ایجاد کریدور زنگزور تغییر کرده است؛ هر چند مسکو هنوز به شکل علنی از ایجاد آن حمایت نکرده است.ترکیه نیز که از احیای کریدور زنگزور و تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی ایران نفع می‌برد، خود را در صف طرفداران آذربایجان قرار داده و در این راستا در اواخر بهمن 1402، شاهد سفر «الهام علی اف»، رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان به آنکارا بر اساس دعوت رسمی اردوغان بودیم؛ سفری که در طی آن بر لزوم افزایش حجم تجارت بین دو کشور، اتحاد ترکیه و جمهوری آذربایجان و البته اتحاد جهانی ترک‌ها و تقویت سازمان کشورهای ترک، تأکید شد. در این راستا به نظر می‌رسد آنکارا به‌منظور پیشبرد اهداف خود در منطقه قفقاز، تلاش کرده تا در ابتکارات چندجانبه مانند تقویت سازمان کشورهای ترک و مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر مشارکت فعالانه‌تری داشته باشد.

گرجستان نیز به عنوان تنها کشور منطقه قفقاز که دسترسی مستقیم به دریای سیاه دارد، از آب گل آلود بحران قفقاز به دنبال افزایش نقش خود برای ترانزیت تجاری است. در نتیجه این کشور به طور مقطعی با سیاست مخالفت ایران با ایجاد کریدور زنگزور همراه شده تا توسعه و تقویت کریدور میانی (کریدور حمل و نقل بین المللی ترانس خزر) در دستور کار آذربایجان و کشورهای غربی قرار بگیرد. این طرح بخشی از برنامه توسعه ارتباطات شرق و غرب است که قلمرو روسیه و ایران را دور می زند و کشورهای اروپایی را از طریق ترکیه و گرجستان به آذربایجان و پس از آن به شرق و به ویژه چین متصل می‌کند.

بر این اساس، به نظر می‌رسد در مقطع کنونی، همسایگان ایران در مرزهای شمال غربی کشور با شتاب فزاینده‌ای به دنبال تثیبت جایگاه خود در کریدورهای ترانزیتی و بده و بستانهای سیاسی اقتصادی به منظور تأمین منافع خود در حوزه قفقاز هستند. از سوی دیگر، ارمنستان نیز در هفته‌های اخیر (4 اسفند 1402) بعد از ادعای وزارت دفاع این کشور مبنی بر کشته شدن چهار سرباز ارمنستانی در حمله جمهوری آذربایجان به مواضع مرزی این کشور، عضویت خود در سازمان «پیمان امنیت جمعی» را به حالت تعلیق درآورده و مدعی شده که «پیمان امنیت جمعی» در مورد ارمنستان اجرا نشده است؛ رویکردی که می‌تواند به معنای نزدیکی هر چه بیشتر ارمنستان به کشورهای غربی باشد. در این شرایط، منطقه قفقاز بار دیگر مستعد درگیری و افزایش تنش است و عدم ورود و تدبیر اندیشی جمهوری اسلامی ایران، می‌تواند سیر تحولات این منطقه را بر خلاف منافع و امنیت ملی کشور سوق دهد. به ویژه خطر جدی در این میان، پشت کردن جمهوری آذربایجان به توافقاتش با ایران و تلاش مجدد این کشور برای احیای کریدور زنگزور از داخل خاک ارمنستان است.

در این راستا در شرایط جدید، جمهوری اسلامی ایران باید نقش توازن گر خود در منطقه قفقاز را احیا کرده و ضمن جلوگیری از اتحاد ترکیه، آذربایجان و گرجستان برای بی اثر کردن مسیرهای ترانزیتی کشورمان و ایجاد کریدورهای جایگزین، از بازگشت گزینه استفاده از زور برای اشغال استان سیونیک ارمنستان و بازگشایی کریدور زنگزور از این مسیر، جلوگیری کرده و بر توافقات اخیر خود با باکو مبنی بر اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از داخل جمهوری اسلامی ایران تأکید کند.

از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به واسطه برخورداری از روابط حسنه با هر دو کشور روسیه و ارمنستان، می‌تواند به عنوان یک میانجی در روابط آنها وارد شود و ضمن امتیاز گیری از هر دو طرف برای رعایت ملاحظات و منافع کشور در بحث کریدورها و ائتلافهای منطقه‌ای، مانع تیره‌تر شدن روابط آنها، تمایل دولت ارمنستان به بازی در زمین کشورهای غربی و باز شدن پای این کشورها و ناتو به منطقه قفقاز شود.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید