سید ابوالفضل بهره دار کارشناس اقتصادی: تغییرات بهینه در ساختارهای اجتماعی مستلزم وجود بسترهای مناسب فکری و ایجاد آمادگیهای ذهنی شهروندان جهت رشد و توانمندسازی انسانی بسیار مهم و ارزشمند میباشد که موجب ترقی جوامع و تولید امکانات اقتصادی و رفاهی، بهبود روشها و شکلگیری مناسب تشکیلات، دستگاهها و نهادها در راستای یاددهی و یادگیری تبلور پیدا میکند. اقتصاد و رشد و توسعه آن نیازمند به اشتغال نیروی انسانی ماهر است. نیروی انسانی نیز برای دستیابی به فعالیت یا کارآفرینی احتیاج به مهارتآموزی دارد. مهارت با استعداد ذاتی که امری درونی میباشد تا حدود زیادی متفاوت بوده و عملاً اکتسابی است. مهارتهایی که هر فرد برای اشتغال نیاز دارد در سه بخش انسانی، ادراکی و فنی دسته بندی میشوند.
مهارتهای انسانی و ادراکی در واقع ذاتی و غالباً عمومیاند مانند توانایی ایجاد تفاهم و همکاری، فعالیت به عنوان عضوی از یک گروه، درک دیگران و…؛ این مهارتها به تخصص خاصی مرتبط نبوده و برای هر نوع فعالیت اجتماعی اساساً یک امر طبیعی و ضروری است؛ اما مهارتهای فنی و قابلیتافزایی در حیطههای فعالیت اجتماعی به تواناییهایی گفته میشود که منحصراً مربوط به شغل و یا حرفهای خاص را در بر میگیرد که مستلزم آموزش و یادگیری در فضایی کاملاً خلاقانه و ماهرانه همراه با آموزش است.
برای کسب مهارت متناسب با مشاغل نیاز به آموزش و افزایش دانش است. آموزش مهارت و قابلیتسازی نیروی انسانی برای ورود مؤثر افراد به بازار کار مهارتآموزی گفته میشود. با آموزش مهارتهای شغلی و تخصصی نیروی انسانی و ترغیب آنها به اشتغال و کارآفرینی میتوان موجب توسعه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی گردید و در حقیقت سبب کاهش مشکلات کسب و کار شد. مهارتآموزی یا فراگیری تخصصها، همان آموزش از طریق تکرار، تمرین و کارورزی برای کسب توانایی و تخصص در یک زمینه است. این توانایی میتواند نقش آفرینی در ابعاد مختلف و در طی مراحل شغلی و زندگی فرد به کار گرفته شود.
آموزشهای مهارت محور
باتوجه به اینکه بخش زیادی از مهارتآموزی میتواند از خانواده، محله، مدارس، مراکز ورزشی، کانونهای فرهنگی و پرورشی، محیط سربازی و مهمتر از همه در دانشگاهها و محیطهای دانشپروری صورت گیرد که در شکلگیری توان انسانی بسیار مهم است. آموزشهای مهارتمحور یک استراتژی مهم عملکردی و کارکردی در همه دنیا به خصوص کشورهای شرقی محسوب میگردد. در کشورهای پیشرفته 30 درصد از آموزشها به صورت تئوری و 70 درصد عملی است اما این مهم در کشورهای جهان سوم برعکس بوده و تنها 30 درصد از فعالیتهای آموزشی به صورت عملی است. (کارشناسان آموزش و پروش در تلاشند ارزشمندی نمره و معدل را کاهش داده و نگاه نمره محور دانشآموزان، معلمین و خانوادهها را تغییر داده و برتری را در میزان یادگیری مهارتها قرار دهند). امروزه دانشگاههای نسل سوم و چهارم به منظور آمادهسازی نیروی دانشیافته و توام با خلاقیت در عرصه خدمات به جامعه ورودی داشته و با دانش و مهارت واقعی ارزش افزودهای ایجاد میگردد.
در کشورهای توسعه یافته مانند آلمان و ژاپن سیستمهای آموزشی به صورت دوگانه بوده و فارغ التحصیلان پس از آموزشهای پایهای آمادگی برای شغل و حرفهای مؤثر، به عنوان متخصص ورود کرده و پس از طی دورهای مجدداً در آینده به ادامه آموزش جدید میپردازند. در کانادا نیز آموزشهای فنی و حرفهای از دبیرستان آغاز شده و پس از پایان دبیرستان به صورت آموزشهای استاد شاگردی ادامه مییابد. بیشتر پروژههای موفق از همین مرحله ایجاد میشود و خلاقیت و نوآوری با استفاده از دانش و فناوری در تمام سطوح فعالیتها بروز پیدا میکند.
اما مهمتر از مدارس، دانشگاهها با نقش اساسی در پرورش نیروی کار، باید مهارتآموزی را اصلیترین و شاید تنها هدف خود در آموزش دانشجویان قرار دهند. در دانشگاههای کشورهای پیشرفته بعضی از آموزشهای مهارتی به دانشجویان ارائه میشود و کالجها وظیفه ارائه دورههای کارآموزی و استاد شاگردی را برای دانشجویان فراهم میکنند تا مهارت و تخصص نیروی انسانی کارخانجات و بنگاههای تولیدی را تهیه، تأمین و ارتقا دهند.
امروزه به لحاظ افزایش توان اجتماعی و بهبود شرایط شهروندی در بسیاری از کشورها آموزش مهارتها به صورت غیررسمی به شهروندان ارائه میشود. این امر مهم به طور عام بوده و افرادی که وارد سیستم آموزشی و تحصیلی هم نیستند را در بر گرفته تا بتوانند از این خدمات استفاده نمایند. در چنین کشورهایی سازمانهای مرتبط با توسعه منابع انسانی با وزارتخانه های صنایع، مراکز آموزشی و یا همسو با مهارتپروری در اجرای برنامههای کارورزی به صورت مستمر در ارتباط مستقیمند و همواره جهت نهادینهسازی مورد پایش قرار میگیرند.