مهدی اسفندیار روزنامه نگار: به نظرم تکان دهندهترین سخنان متعلق به اقای زاکانی بود؛ ایشان مقایسهای بین ایران و ترکیه انجام دادند و فرمودند که 250 میلیارد دلار انجا سرمایه گذاری خارجی شده اما رشد نقدینگی آنها بیشتر از ما بوده و تورم پدر آنها را دراورده و…..
برادر عزیز این بخشی از اطلاعات رسیده به شماست که شاید به درد چند نفر بی اطلاع بخورد اما فقط اگر در حد شش ماه انسان مطالعات اقتصادی داشته باشد متوجه تفاوتها میشود.
نقدیتکی در ترکیه در حالی رکورد زد که پا به پای آن بورس که چهره اقتصاد یک کشور و تولید است در ترکیه رکورد زده است و اوج گرفته است و این طرف ما در حالی ما پول پر قدرت چاپ کردیم که تولید در کشور ما به محاق رفت و و بورس رنگ خون گرفت درک تفاوت این دو مسیر سخت نیست به همین خاطر دولت ترکیه حقوق کارکنان و کارگران را پا به پای تورم بالا برد اما در کشور ما برای جلوگیری از نابودی و فروپاشی اقتصاد کشور حقوق کارکنان را در بهترین حالت به یک سوم قدرت خرید قبل از تحریم رساند؛ نتیجه هم خیلی نیاز به کنکاش ندارد همه سیاستهای فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و… این شده است که چند میلیون گردشگر از ایران به ترکیه میروند که خط الرسم آن به قدمت صد سال میرسد و یک کشوری که وجب به وجب آن میراث بشری چندصد تا چندهزارساله دارد نمیتواند صد هزار گردشگر در سال بیاورد حالا بگذریم از اینکه چالش اصلی دومین کشور صاحب انرژی دنیا؛ تأمین برق است.
صرفه نظر از گرایش و گفتههای کاندیداهای محترم برخی از امور یک اصل است و یک اصل مسلم است و انقدر بدیهی است که اصلاً جای تردید نیست؛ ما کشوری را در دنیا سراغ نداریم که مساله سیاست خارجی آن حل نشده باشد و مسائل داخلی آن حل شده باشد؛ کوبا؛ ونزوئلا؛ کره شمالی؛ افغانستان و برمه و…. نمونههای کاملاً آشکار این کشورها هستند لذا به نظرم فعلاً قالیباف و پورمحمدی و پزشکیان خلاف علم و منطق حرف نمیزنند و نمیخواهم بگویم که بقیه کاندیداهای محترم نادرست صحبت میکنند اما حرفهای آنها حداقل با آنچه به ما درس داده شده و تجارب آموخته شده بشری است در جنگ و جدال نیست و این احساس به امثال بنده دست نمیدهد که جنگ مقدسی را خرد شروع کردهاند.
من ابداً قصد ندارم که عزیزان را تخطئه کنم اما اینطور فکر میکنم که درک این حقیر از نقطه موفقیت کشور متفاوت از درک عزیزان است مثلاً اینکه ما با چین قرارداد خرید واگن ببندیم این برای شهر تهران و شهرداری و شخص شهردار ممکن است یک موفقیت بسیار بزرگ و باشکوه و تاریخی باشد اما حواسمان باشد که در دبی این مسائل دهها سال است که حل شده و بحث رساندن کالا با پهباد به دست مشتریان هم عملیاتی شده و امروز حمل و نقل هوشمند در دستور کار قرار دارد و….. من احساس میکنم که واقعاً و صادقانه صحبت میشود و این تفاوتها و اختلافاتی که در نوشتار بنده با این عزیزان است به تفاوت برداشت آنها و بنده در تعریف موفقیت و پیشرفت
است.