سامان سفالگر روزنامه نگار: در سالهای اخیر، قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی در کشورمان، به یک موضوع مهم و محوری تبدیل شده است. در این راستا، طرحِ گاهوبیگاه گمانهزنیهای مختلف در مورد افزایش قیمت بنزین سبب میشود تا افکار عمومی بلافاصله به این مسئله واکنش نشان داده و نسبت به آن ابراز نگرانی کنند.
به گزارش «نقش اقتصاد»، معادلهای که در نوع خود در ماههای اخیر بارها تکرار شده و سبب شده تا مقامهای کشورمان نظیر سخنگوی دولت و یا وزیر نفت هم مدام افزایش قیمت بنزین را تکذیب کنند. در این راستا، موضوع قیمت بنزین تا حد زیادی از دو بُعد مهم برخوردار شده است.
اولاً افزایش قیمت بنزین در شرایطی که مردم کشورمان با فشارهای قابلتوجه اقتصادی روبهرو هستند و سرعت تورم از میانگین دستمزدهای آنها بهمراتب بیشتر است، هیچ بروندادی الا ضعیفتر شدنِ بیشازپیش مردم (از نظر اقتصادی) را به همراه نخواهد داشت.
درعینحال، بسیاری بر این باورند که موضوع افزایش قیمت بنزین باتوجهبه تبعات و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی که به همراه دارد، کاملاً مستعد تبدیلشدن به یک چالش امنیتی نیز است. کمااینکه پیشتر نیز شاهد بودهایم که افزایش قیمت بنزین در دولت حسن روحانی، موجی از اعتراضات را در کشورمان به همراه داشت که در نوع خود با درگیریهای قابلتوجهی نیز همراه شد. در این شرایط، دولت با یک معادله دشوار و پیچیده روبهرو است.
از یک سو، افزایش قیمت بنزین میتواند موجی از ناآرامی را درکشورمان به راه بیندازد و موجب ضعیفشدن اقتصادی مردم کشورمان شود (در سایه عدم افزایش متناسب دستمزدها) و از سوی دیگر، عدم افزایش قیمت بنزین نیز باتوجهبه تداوم فضای فشار و تحریم علیه کشورمان و البته تشویق به قاچاق سوخت (باتوجهبه قیمت ارزانتر سوخت در ایران در قیاس با کشورهای همسایه)، سبب خواهد شد تا اقتصاد کشورمان آسیبهای جدی را متحمل شود و یارانههای سنگینی در حوزه سوخت پرداخت شود.
یارانههایی که میتوانند در حوزههای مفیدتری هزینه شوند و برای کشورمان دستاوردها و بروندادهای بسیار مثبتی را به همراه داشته باشند. بااینهمه، باتوجهبه آنچه گفته شد، ضروری است که در نگاه به قیمت بنزین، 2 اصل مهم را مد نظر داشته باشیم. اولاً، قیمت بنزین و البته قیمت هر چیز دیگری در ایران، تا حد زیادی مرتبط با روند کلی تورم در اقتصاد کشورمان است.
اساساً در اقتصادهایی که با چالش تورم دستبهگریبان هستند، اینکه از ثابتبودن قیمت کالاها و اقلام و خدمات صحبت کنیم، گزاره چندان منطقی نیست. کافی است توجه داشته باشیم که مثلاً زمانی به مردم کشورمان یارانه 45 هزار تومانی پرداخت میشد و با آن میشد چندین کالا را خرید با این حال با گذشت زمان، کار به جایی رسید که با توجه به روند عمومی تورم در کشورمان، ارزش یارانه پرداختی به مردم به شدت سقوط کرد و دیگر توان خرید چندانی نداشت.
معادلهای که سبب شد تا شاهد افزایش رقم یارانه به عدد 300 هزار تومان باشیم. البته که از زمان تعیین یارانه مذکور تا به امروز نیز شاهد بودهایم که این عدد پرداختی برای یارانه نیز تا حد زیادی ارزش خود را از دست داده و کالاهایی که میشد با آن خرید کرد آب رفتهاند. ازاینرو، قیمت بنزین نیز از همین قاعده تبعیت میکند و افزایش قیمت آن در اقتصاد کشورمان که با تورم روبهرو است کاملاً طبیعی است. بااینحال، مشکل کار همانهایی است که میگوییم دستمزدهای مردم متناسب با روند عمومی تورم رشد نمیکنند. دوم اینکه در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی در کشورمان شاهد بودهایم که برخی نامزدها وعدههایی را در مورد قیمت بنزین مطرح کردهاند.
مثلاً در دور اول انتخابات ریاستجمهوری شاهد بودیم که یکی از نامزدها از کاهش قیمت بنزین از رقم 3 هزار تومان به 1500 تومان خبر داد و آن را کاملاً شدنی ارزیابی کرد. البته که وعدههای دیگری نیز در این رابطه مطرح شدهاند. باید توجه داشت که وعدههای مرتبط با کاهش قیمت بنزین در ایران، به هیچ عنوان از قابلیت عملیاتی برخوردار نیستند یا حداقل بهتر است بگوییم که در شرایط کنونی کشورمان و اقتصاد ایران، محقق کردن آنها بعید است.
در این چهارچوب بسیار مهم است که مردم در بحبوحه رویدادهای سرنوشتسازی نظیر انتخاباتها، فریب وعدههای پوپولیستی را نخورند و بهصورت مسئله از منظری واقعبینانه بنگرند. مسئله قیمت بنزین در کشورمان در وضعیت کنونی تا حد زیادی به مسئلهای تبدیل شده که با سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی گرهخورده است. ازاینرو، طرح وعدههای توخالی و غیرواقعبینانه میتواند چالشهای جدی را برای کشورمان ایجاد کند.