بي توجهي نظام اجتماعي به بهداشت رواني
جلوي افزايش خشونت هاي کلامي گرفته شود
فرزانه متینفر روزنامه نگار: گروه اجتماعي: «دهنت روببند»، «احمق»، «بي ارزش»، «آدم علاف»، «کودن» و … کلماتي نظير اين هتاکي که بارها در خانه، در خيابان، در بيمارستان و مکانهاي عمومي وحتي در رسانهها، سريالهاي تلويزيوني و از زبان مسوولان، نمايندگان مجلس و افراد عادي به گوشمان رسيده، در پيادهروها يا معابر عمومي به وفور […]
فرزانه متینفر روزنامه نگار: گروه اجتماعي: «دهنت روببند»، «احمق»، «بي ارزش»، «آدم علاف»، «کودن» و … کلماتي نظير اين هتاکي که بارها در خانه، در خيابان، در بيمارستان و مکانهاي عمومي وحتي در رسانهها، سريالهاي تلويزيوني و از زبان مسوولان، نمايندگان مجلس و افراد عادي به گوشمان رسيده، در پيادهروها يا معابر عمومي به وفور ميبينيم افرادي درحال صحبت با تلفن همراه خود فرياد ميکشند و ناسزا ميگويند. کلام گاهي غرور و عزت نفس اشخاص را نشانه ميرود و خنجر به روح افراد ميزند. آزارهاي زباني بهگفته جامعه شناسان و تحليلگران رفتاري به مراتب آسيب بيشتري از درگيريهاي فيزيکي براي فرد ايجاد ميکند. مصطفي ابروشن، جامعهشناس و تحليلگر مسائل اجتماعي هم معتقد است: «خشونتهاي کلامي در تمام جوامع و فرهنگها مشاهده ميشود، اما نوع رفتار خشونتآميز و بسترهاي شکلگيري آن ميتواند متفاوت باشد خشونت در جوامع سنتي پر رنگتر بوده و زمينههاي فرهنگي و اجتماعي در بروز آن نقش زيادي دارد، در واقع محيط اجتماعي، ميتواند تأثير بزرگي بر نحوه ارتباطات افراد داشته باشد. در خرده فرهنگهايي که توهين و تمسخر بهعنوان راهي براي نشان دادن قدرت يا افزايش خود ارزشي ترويج ميشود. اين مسئله ميتواند به انتشار خشونتهاي کلامي منجر شود.» متن کامل گفتوگو با مصطفي آبروشن در ادامه آمده است.
آقاي دکتر علت اصلي خشونت کلامي در جامعه چيست؟
ريشههاي اصلي خشونت در جامعه را از دو منظر جامعهشناختي و روانشناختي ميتوان واکاوي کرد، از منظر فردي عدم آموزش و فقدان مهارتهاي ارتباطي يا به رسميت نشناختن تفاوتها ميتواند به بروز خشونتهاي کلامي منجر شود. افرادي که داراي ضعف در هويت فردي و اجتماعي هستند ممکن است تلاش کنند با خشونتهاي کلامي قدرت يا خود ارزشي خود را به رخ ديگران بکشند، برخي از افراد نيز ممکن است در فرآيند تربيت و فرهنگسازي با مدلهاي نامطلوب از ارتباطات و الگوهاي عمل در محيط اجتماعي آشنا شوند که در شکل خشونتهاي کلامي خود را نشان ميدهد. وقتي در جامعه بهشکل غيرمتعارف و گسترده با خشونتهاي کلامي روبرو هستيم، ما با يک مسئله اجتماعي سر و کار داريم در واقع ما با يک ناکامي عمومي که ريشه اصلي خشونت در اشکال مختلف است مواجهيم از منظر جامعه شناختي بيکاري، فقر ناشي از آن، احساس تبعيض و طرد شدهگي بستر آنوميکي را بوجود ميآورد که تابآوري افراد به شدت پايين ميآيد به بيان ديگر افزايش معنادار خشونتهاي کلامي در جامعه ناشي از نابسامانيهاي ساختاري در ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است.
آيا ناکامي افراد موجب اين عصبانيت غير کنترل ميشود؟
يکي از عوامل تأثير گذار در بروز خشونت ناکامي افراد جامعه است، اگر مانعي در راه رسيدن به هدفِ افراد ايجاد شود و فرد دچار ناکامي گردد ميتواند بستري براي بروز خشونت باشد در واقع خشونت يک نوع پاسخ اعتراض آميز است که فرد نسبت به فشارهاي دروني و بيروني که به وي تحميل شده است از خود بروز ميدهد.
اين خشونتها چه تاثيري اول روي خود فرد و بعد روي فرد مقابل حتي اطرافيان که در آن محيط قرار دارد ميگذارد؟
خشونت کلامي تأثيرات چشمگيري بر خود فرد، طرف مقابل و اطرافيان ميگذارد. اين تاثيرات ميتواند باعث تخريب روابط اجتماعي، افزايش استرس، اضطراب و کاهش کيفيت زندگي شهروندان شود. کسي که با خشونتهاي کلامي رفتار ميکند ممکن است به دليل پيامدهاي اختلافات و واکنشهاي منفي ديگران با افزايش استرس و تنشهاي مکرر روبرو شود. ارتکاب خشونت کلامي باعث ايجاد اختلال اجتماعي شده و تأثير منفي بر تعاملات ميان فرد و اطرافيان خواهد گذاشت از سوي ديگر فردي که مورد خشونتهاي کلامي قرار ميگيرد ممکن است به دليل تجربه خشونت، در آينده با ترس و اضطراب ناشي از تجربه مشابه مواجه شود، در واقع تجربه خشونتهاي کلامي ممکن است به تاثيرات روانشناختي منفي مانند افزايش افسردگي، کاهش خود ارزشي و اختلال در تفکر مثبت در فرد مقابل منجر شود اطرافيان نيز ممکن است به دليل نگراني از تجربه خشونتهاي کلامي، از برقراري ارتباطات سالم و افشاي نظرات خودداري کنند اين بدين معناست که خشونت کلامي به کاهش تعاملات اجتماعي مثبت و تبادل ديدگاههاي مفيد در جامعه منجر ميشود.
شاهد هستيم با يک خشونت کلامي يک انسان قاتل ميشود و يک جان از دست ميرود چرا فرد اين قدر عصباني است که به اين شکل تخليه رواني ميشود؟
انسانها گاهي اوقات با خشونتهاي کلامي يا رفتارهاي پرخاشگرانه و خشمآلود، بهاندازهاي تحت تأثير قرار ميگيرند که به وحشيانهترين اعمال دست ميزنند. علل اين خشم و عصبانيت ممکن است متنوع و پيچيده باشد. فشارهاي زندگي مانند بيکاري، مشکلات مالي، خانوادگي يا رويدادهاي تراژيک ميتوانند به فرد به شدت استرس و فشار وارد کند. اين استرسها ميتوانند باعث تجربه عصبانيت و خشم شديد شوند در اين شرايط افرادي که دچار نقص مهارتهاي ارتباطي هستند، ممکن است نتوانند به درستي با احساسات منفي خود کنار بيايند بطوريکه به شکل نامناسبي عکسالعمل نشان ميدهند، لازم بذکر است که مصرف مواد مخدر و الکل نيز ميتواند تأثيرات منفي بر روحيه و هيجانات فرد داشته باشد.
چرا به بهداشت رواني توجه چنداني نميشود؟
در جوامعي که فرهنگ بهداشت رواني پايين و يا اطلاعات کافي در مورد اهميت آن به جامعه نرسيده باشد، توجه به اين حوزه کمتر خواهد بود. از سوي ديگر مشکلات سياسي و يا اجتماعي نيز ممکن است باعث تغيير اولويتها در جامعه شود بطوريکه توجه نظام اجتماعي به بهداشت رواني محدود ميشود. در جامعه ما نيز حوزه بهداشت رواني به علت وجود نيازهايي که اساسيتر تشخيص داده شده، کمتر مورد توجه قرار ميگيرد. تاکيد بر بهداشت رواني نيازمند تغيير ذهنيت در ساختار حاکميت و ارتقاء فرهنگ عمومي است که اين تغييرات زمان و تلاشهاي مستمري را ميطلبد.
چرا روابط بين فردي با وجود پيشرفت تکنولوژي عقب نشيني کرده؟
علت عقب نشيني در روابط فردي با وجود پيشرفت تکنولوژي بسيار متنوع و پيچيده است. استفاده بيش از حد از رسانههاي اجتماعي و پلتفرمهاي ديجيتال باعث کاهش تعاملات حضوري و ارتباطات واقعي شده است. وقتي مدت زمان صرف شده در تعاملات آنلاين متقاعد کننده بنظر ميرسد ديگر ضرورتي به تعاملات حضوري احساس نميشود و اين واقعيت ميتواند منجر به افت کيفيت و کاهش عمق روابط بين فردي شود. تعاملات آنلاين به شکل معناداري توانايي افراد را در انطباق با موقعيتهاي اجتماعي و مهارتهاي اجتماعي به شدت کم کرده است لذا در دنياي مدرن امروزي شاهديم که افراد به دليل افزايش استفاده از تکنولوژي، در عين حال که سرشان بسيار شلوغ است اما احساس تنهايي بيشتري را تجربه ميکنند بطور کلي با پيشرفت تکنولوژي و وجود سبکهاي متنوع ارتباطي از جمله استفاده از ايموجي، استيکرها و يا اختصارات، نوعي از ارتباطات کوتاه مدت را شاهد خواهيم بود.
چقدر مسوولان مقصرند؟
تکنولوژيهاي ارتباطي نوظهور با ويژگيها و امکانات منحصر به فردي که دارند، به دنبال تسهيل و تسريع ارتباط بين افراد و گروهها هستند. با اين وجود، نحوه استفاده از اين تکنولوژيها ميتواند تأثير قابل توجهي بر روابط فردي داشته باشد. بعضي از افراد ممکن است در استفاده از اين تکنولوژيها به طور نامناسب و افراطي عمل کنند که منجر به کاهش ارتباطات حضوري و کيفيت روابط بين فردي ميشود. مسئولان نيز با ارتقاء آگاهي عمومي و آموزش تأثيرات مثبت و منفي تکنولوژيهاي ارتباطي، ميتوانند به افزايش کيفيت تعاملات اجتماعي کمک کنند. اما ناگفته نماند که هر فرد همچنان مسئوليت خود را در انتخاب و استفاده از اين تکنولوژيها دارد و مسئولان تنها يکي از عوامل تأثيرگذار در اين زمينه هستند.
جامعه و مسولان چه نقشي در کنترل آن ميتوانند داشته باشند؟
جامعه هم ميتواند با برگزاري آموزشها و کمپينهاي ترويجي و اموزشي، در مورد آثار منفي خشونتهاي کلامي و راههاي مقابله با آنها، افراد را به شناخت بهتر و مديريت بر هيجانات ترغيب کند در واقع ميتوان با ترويج فرهنگ ارتباطي سالم و احترام به ديگران، به ايجاد محيطي سازنده و متقاعد کننده کمک کرد جامعه بايستي با تشويق پذيرش تنوع انديشهها و ديدگاهها، به کاهش تنشها و تضادهاي کلامي کمک کند.مسئولان نيز با فرهنگ سازي و آموزشهاي عمومي افراد را تشويق به رفع اختلافات به شيوههاي صلح آميز و اصولي کنند تا از تجديد و تشديد خشونتهاي کلامي در جامعه جلوگيري شود به طور کلي، جامعه و مسئولان ميتوانند با ايفاي نقشهاي خود در ترويج آگاهي، تشويق به فرهنگ احترام و ارتباطات سالم، تنظيم قوانين مناسب و ترويج آموزشهاي ارتباطي، به کاهش خشونتهاي کلامي و بهبود ارتباطات جامعه کمک کنند.