شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از خود بپرسید، دلیل این همه تحریم روی ما چیست؟! در پاسخ احتمالاً جملات آشنایی از دو طیف مختلف فکری به ذهنتان خواهد رسید. یک طیف که عمدتاً در داخل کشور هستند می گویند: «ما میخواهیم مستقل باشیم و خارجیها نمیگذارند، آنها با استقلال ما مشکل دارند.» اما طیف دیگر که عمدتاً در خارج کشور هستند و در شبکههای ماهوارهای پارسی زبان شاغل هستند پاسخی متفاوت و تند میدهند، آنها اغلب بیان میدارند که «ما دولت عادی نیستیم، غنی سازی میکنیم، موشک داریم، برای بقیه تهدید هستیم و نظم جهان را به هم ریختهایم!» سخنانی از این دست بسیارند، اما در این جا میخواهیم برای هر دو طیف چند مثال و پرسش نقض بیاوریم.
ابتدا از طیف اول میپرسیم، آیا کشورهایی همچون هند، چین، ژاپن، کره جنوبی و یا پاکستان از خود استقلال ندارند؟ آیا کسی میتواند استقلال کشوری مثل فرانسه را به راحتی به چالش بکشد؟
اما اکنون اکنون طیف دوم را نیز مخاطب پرسشها قرار خواهیم داد، آیا هند موشک بالستیک قارهپیما نمیسازد؟ آیا پاکستان اتمی با آمریکا رابطه ندارد؟ ترکیه همزمان که با غرب رابطهٔ تنگاتنگ دارد با پوتین نیز نشست و برخاست نمیکند؟ اردوغان از لیبی تا آسیای میانه و افغانستان نفوذ نکرده است؟ پهپاد بیرقدار به اوکراین نمیدهد؟ مگر مدتها سوئد و فنلاند را معطل یک موافقت برای پیوستن به ناتو نکرد؟
کمی به زمان عقبتر برویم، زمانی که بحران سوریه آغاز شد، آیا در طی بحران سوریه نه تنها ترکیه بلکه عربستان و قطر و باقی کشورها دخالت، نقش آفرینی و جانبداری از یکی از طرفین دعوا نکردند؟ پول خرج نکردند؟ پس ما چه کردهایم که تمام کوسه کوزهها بر سر ما شکسته میشود؟ چرا کمترین سود از تجارت و بازسازی سوریه نصیب ما شده است؟
حال بیاییم کمی بیشتر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول چهل و اندی سال اخیر ریزبین شویم، جدا از هر نقدی جمهوری اسلامی تا به حال تمامیت ارضی هیچ کشوری را تهدید نکرده، تا به حال در هیچ کشوری بدون تقاضا و اجازهٔ دولت رسمی آن کشور و به طور مشخص سوریهٔ بشار اسد، دخالت نکرده است.
در حوزهٔ تمدنی ایران که جغرافیایی مشخص چه از نظر تاریخی و چه از نظر مردمی، فرهنگی و زبانی دارد، اساساً جمهوری اسلامی هیچ دخالتی نکرده است. به طور خاص در افغانستان که از همه نظر جزئی از فلات تاریخی ایران است و بیشترین قرابت فرهنگی، مردمی، زبانی را با ما دارد. با وجود اینکه جمهوری اسلامی تنها دولتی بود که کشورش بیشترین قرابت هویتی را با افغانستان داشت اما در قبال تغییر دولت در افغانستان و تشکیل مجدد امارت طالبان، مطلقاً نظاره گر بود تا بازیگرانی همچون پاکستان نقش اصلی را ایفا کنند. حتی در قبال حق آبهٔ هیرمند نیز کاملاً محجوب به حیا و با گذشت بوده است.
در مورد جنگ بین دولت باکو و ارمنستان بر سر آرتساخ، مطلقاً هیچ دخالتی نکرد، حال آنکه حتی با دولت الهام علیاف که تمایلات کاملاً ضد ایرانی دارد، تنها به سبب مسلمان بودنش، همدلی داشت. حتی پس از فروپاشی شوروی با وجود اینکه عدهای در اران و شروان، به خصوص تالشها خواهان الحاق مجدد به ایران بودند اما از آن زمان تا کنون دولت جمهوری اسلامی ایران هرگز ادعایی بر قفقاز نداشته است.
در رابطه با صدام حسین با وجود تجاوز هشت سالهٔ این کشور به ما، پس از جنگ اول خلیج پارس و تحریمهای سنگین بین المللی که بر صدام گذاشته شدند، باز جمهوری اسلامی ایران کمکهای فراوانی به دولت ورشکستهٔ وقت عراق کرد.
برخی معتقدند وجود نیروهای نیابتی ما در منطقه موجب احساس خطر کردن بقیه در منطقه شده است، حال آنکه نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه هرگز تحت عنوان نیروی نیابتی فعالیت نمیکنند بلکه تا حد بسیار زیادی از خود استقلال عمل دارند و بیشتر میتوان آنان را همپیمان خواند تا نیروی نیابتی تحت امر.
بودجهٔ نظامی ارتش و سپاه روی هم دو درصد تولید ناخالص ملی هستند، یعنی بسیار کمتر از باقی کشورهای منطقه همچون عربستان سعودی، امارات و یا ترکیه.
اما این سؤال هنوز پابرجاست که دلیل تحریمها چیست؟
ما دو نوع تحریم روی کشورمان داریم، تحریمهای اولیه که ایالات متحده آمریکا پس از قطع رابطه دیپلماتیک با تهران اعمال کرد که شامل ممنوعیت رابطه و بده بستان شرکتهای آمریکایی با تهران است. تحریمهای ثانویه نیز به زبان ساده به شرکتهای بزرگ دنیا میگوید که بین تهران و واشنگتن یکی را انتخاب کنند. فلذا اگر با تهران مراوده داشته باشند باید قید واشنگتن را بزنند، اینگونه است که این کمپانیها در سراسر جهان، ایالات متحده آمریکا را برگزیدهاند.
پس به زبان ساده باید گفت که علت اصلی تحریمها روی ما، نه موشک، نه انرژی هستهای و نه تئوریهای توطئه، بلکه قطع رابطهٔ دیپلماتیک با ایالات متحده آمریکاست. همین دلیل بود که موجب شد آمریکا برجام را به ضرر خودش ببیند چرا که مشکل تهران و واشنگتن به سبب برجام حل نشد.