ملزومات مبارزه سیستماتیک با فساد

0
100

تأیید بازداشت فرزندان یک مقام ارشد قضایی به اتهام «فساد مالی» افکار عمومی را واداشته تا بیش‌تر بر اصلاح ساختارهای جامعه بویژه ساخت مالی تاکید و مصرانه‌تر طلب کند و بخواهد تا دست آقازاده‌ها! از منابع مالی کشور قطع شود.کم نبوده‌اند آقا زاده‌ها و وابسته‌های به «قدرت» در موقعیت‌هایی مثل فرزند (پسر و دختر)، نوه، داماد، باجناق و از این دست، که با ادعای «ژن خوب» دزدی‌هایشان به حد و اندازه‌ای رسیده که ناچار به افکار عمومی به عنوان مفسد مالی یا همان «دزد» در ادبیات عامه معرفی شده‌اند، حال آن‌که اغلب آن‌ها پیش از معرفی، نزد افکار عمومی شناسایی و شناخته و إفشاء شده بودند، و باز هستند کس و کسانی که در مظان این تهمت قرار دارند و قوه قضائیه حتماً باید چتر نظارت خود را به روی آن‌ها بگستراند. واضح است که عدم پذیرش نظارت عمومی، اصلاح سیستماتیک درونی و توقف نقد حاکمان، منجر به فساد و تعمیق روندهای ناکارآمدی در ساختارهای اداره‌ای می‌شود.

در سلامت عقل بیماری که بی اعتناء به مرض خود است و توصیه پزشکان را جدی نمی‌گیرد، باید شک کرد. درمان این بیمار زمانی که بیماری اوج گرفت، غیر ممکن است.

سیستمی که خودش، خودش را به چنین نقطه‌ای رسانده است، اصلاً نیازی به نقد ندارد. دستاورهای خودش و بحران‌های خودش، بهترین نقد خودش است.

بیماری جامعه ما، یک مرض ساده نیست که با یک درمان معمولی درمان شود. وقتی یک بیماری گرفتار سرطان شد، اصلاً نیازی نیست شما به او یادآوری کنید که او بیمار است و سرطان خطرناک است؛ بلکه خود سرطان چنان تعادل زیستی او را به هم می‌زند که او خودش می‌فهمد یک مرض جدی دارد. این جا تنها این بیمار باید از عقل سلیم و سلامت روان برخوردار باشد که به سرعت برود دنبال درمان خودش و سبک زندگی خودش را عوض کند. پس مساله امروز ما در سطح کلان این نیست که باید هشدار بدهیم که سیستم بیمار است، این که عیان است، مساله عقل سلیم و سلامت روانی نظام است که اگر باشد به طور خودبه‌خود می‌رود دنبال درمان، و اگر نرفت، یعنی یک اشکالی در فهم و عقلانیت او وجود دارد که در این صورت باید او را مجبور کرد که برای درمان اقدام کند.  به نظر من جامعه ما الان خودش متوجه شده است که فهم درستی از مشکلات و بحران‌ها در کشور وجود ندارد و جامعه شروع کرده و به شیوه‌های مختلف دارد فشار می‌آورد تا نظام را مجبور کند که خودش را اصلاح کند. در واقع الان فهم جامعه از فهم روشن‌فکران و تحلیل‌گران جلوتر است، چون ما درباره بحران‌ها فکر می‌کنیم اما جامعه آن‌ها را با گوشت و پوست خودش حس می‌کند.«استقلال نهادهای نظارتی»، «دسترسی آزاد به اطلاعات»‌، «محافظت از افشاگر»، «شفافیت دارایی مسئولان»، «الزام به گزارش فساد»، «آزادی رسانه‌ها»، «رسانه‌های مستقل» و مواردی از این دست، جزو ملزومات مبارزه سیستماتیک با فساد در یک کشور است. شرایط کنونی کشور مولود اشکالات اساسی سیستمی چند بعدی است که در آن فساد درد آوری ریشه یافته است که در همه اشکال آن بویژه درسایه قدرت، به اخبار عادی رسانه‌ای و اشارات در گفت و گوهای کوچه و بازار مردم تبدیل شده است. آنچه دراین میان بشدت آسیب دیده، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است.

برای یک نظام سیاسی، برخورداری از پشتوانه ملی، نیازی حیاتی است که در پرتوی اعتماد عمومی بوجود می‌آید. این پشتوانه ملی است که هژمونی واقعی رامی سازد. آنچه در ایران سبب بحران جاری اقتصادی شده است، ریشه در عدم شفافیت و عدم واقع نگری دارد. تعاملات اقتصادی در ایران در اتاق شیشه‌ای صورت نمی‌گیرد که برای همگان قابل رصد باشد. درچنین وضعیتی است که فساد حالت سیستماتیک به خود می‌گیرد و گرفته است.

نسبت دادن هر اتفاقی به دشمن، ساده‌ترین شکل فرار از مسئولیت و پاسخگویی در برابر تصمیم‌های غلط است. دشمن بدیهی است که از هر فرصتی برای اهداف خود استفاده کند، وگرنه دشمن خوانده نمی‌شود.

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید