دنیای سیاست و روابط بین المللی، عرصه شیرین رویاها و آرمانهای دست نیافتنی نیست، بلکه دنیای سیاست، صحنه تلخ واقعیتهای تحمیلی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت که اگر نادیده گرفته شوند، به پرداخت هزینههای سنگینی منجر خواهد شد.
روشن است که دنیای سیاست مبتنی بر قدرت در ابعاد مختلف بوده است. بدون قدرت و ثروت هیچ کشوری عرصهای برای مانور ندارد. حتی معنویات در همه ابعاد و تعریفها، نیز اگر پشتیبانی مادی نداشته باشند نمیتواند ماندگار، اثر بخش و تمدن ساز شوند.
در طول تاریخ تا عصر حاضر، قدرت نظامی و اقتصادی روشن کننده جایگاه کشورها در منازعات بوده و ایدئولوژیها هر چند عامل تحریک و برانگیختن هیجانات بوده و تا حدودی توانستهاند از تودهها سرباز گیری کنند، اما این تهییج تودهها زمانی که همراه با توان نظامی و اقتصادی بودهاند، منشأ اثربخشی شدهاند.ما به عنوان ایران تا زمانی که به دو عنصر قدرت نظامی و اقتصادی در استانداردهای جهانی دست نیافتهایم باید مسیری را طی کنیم که هموار کننده دستیابی به قدرت و ثروت باشد.نتایج حاصله جنگ تحمیلی و جام زهر، پروژه هستهای و برجام و غزه این آخرین آزمونی که میتوانست با عدم هوشیاری خط آخر باشد نشان داد و میدهد که باید در راهبردها تجدید نظر کنیم و به گونهای رفتار نکنیم که نه تنها آرمانها را بر باد دهیم بلکه کیان ایران را نیز با خطر مواجه نکنیم.
برخی از دوستان به تاکید یادداشت قبلی ایراد گرفتهاند که بازگشت به نرم بین المللی به معنای عدول از ارزشهاست. شاید لازم باشد در مورد نرم جهانی شفافتر سخن گفت و آن را تشریح کرد. نرم جهانی یعنی پذیرش قطعنامه قبل آنکه تبدیل به جام زهر شود. نرم جهانی یعنی ارائه رفتاری متعارف که به برجامی منجر نشود که در حال حاضر مخالفان دیروز برجام دربهدر دنبال احیای آن هستند. نرم جهانی یعنی پذیرش سفارتخانهها به عنوان خاک کشورها و پذیرش آنکه باید حرمت آنها رعایت شود. نرم جهانی یعنی سیاستی را در پیش نگیریم که غزه به امروزی دچار شود که ما از کنار نظاره گر آن باشیم. نرم جهانی یعنی راهی که چین، مالزی، ترکیه و… میپیمایند. نرم جهانی یعنی….
به هر حال ساختار حاکم و معادلات جهانی که از آنها به عنوان نرمها یاد میکنیم حاصل مهندسی غرب است و کشورهایی در قابلیت چین و آلمان نیز اگرچه زیر پوستی ملاحظاتی نسبت به آن دارند اما سیاستها و راهبردهای خود را بر اساس آن تنطیم میکنند. این نرمها الزاماً عادلانه نبودهاند و نیستند و حق وتو تبلور یکی از این نرمهاست.پس تا زمانی که خود نمیتوانیم نرم ساز شویم باید کم و بیش به نرمها تن دهیم و سیاستها را نه بر اساس آرزو و شعار بلکه بر اساس واقعیتهای حاکم و تدبیر متکی بر شعور و عقلانیت تنظیم کنیم.نکته آنکه چندیست نشانههای رفتار مبتنی بر نرمها در سیاست خارجی ایران ظاهر شده و به نظر میرسد با علنی شدن این رویکرد اتفاق میمونی برای ایران و ایرانیان علی رغم دیر کردن و هزینههای پرداختی آن به وقوع بپیوندد. باشد که این چنین شود و سکتهای رخ ندهد.