اعراب بهانه دست اسرائیلی ها میدهند

0
53

موضع‌گیری کشورهای مهم اسلامی به خصوص کشورهایی مثل ترکیه، قطر و عربستان که به طور روتین نسبت به اتفاقاتی که در فلسطین رخ می‌دهد مواضعی بسیار محتاطانه، منفعلانه و مصلحت‌جویانه دارند. به طور مثال درباره کشور قطر، یک عبارتی در شبکه‌های مجازی دیدم که نسبت دقیقی بود و می‌گفت مثلاً برخی از کشورها به فکر این هستند تا به موضوع جنگ وارد نشوند، چون از به خطر افتادن موجودیت‌شان می‌ترسند، اما ترکیه و قطر فقط از این می‌ترسند که روابط‌شان با آمریکا و غرب تیره شود؛ نه اینکه وارد جنگ شوند. یعنی تا به این حد این کشورها مصلحت‌جویانه درباره تراژدی که در غزه اتفاق می‌افتد، رفتار می‌کنند. بنابراین چشم‌انداز سوابق کنفرانس کشورهای اسلامی نشان داده که تشکیل این اتحادیه یا کنفرانس نمی‌تواند چندان تأثیرگذار باشد.

درباره راهکارهای آقای رئیسی برای حل مشکلات فلسطین هم معتقدم این راهکارها اگرچه قاطع ولی بیشتر کلی بود. متاسفانه کشورهایی که به عنوان کشورهای اسلامی جمع شدند تا این لحظه هیچ‌کدام همگرایی جدی درباره حل مشکل فلسطین نداشتند و برخی به دو کشوری اعتقاد دارند و قطعنامه‌های سازمان ملل را قبول دارند برخی مثل ایران از ابتدا، قطعنامه دو کشوری را قبول نداشتند.

در این میان تنها کشوری که مسئله رفراندوم را مطرح می‌کند، ما هستیم. اسرائیل هم که تا به امروز به صورت تاکتیکی و شعاری راهکار دوکشوری را از پیمان اسلو به بعد قبول کرده اما در عمل هیچ‌وقت به راهکار دو کشوری التزام نداشته و هیچ‌گاه آن را قبول نکرده است. در لایه‌های افراطی و گروه‌های تندرو اصلاً به دنبال این هستند تا کل سرزمین فلسطین را با روش‌های مختلف از جمله شهرک‌سازی، اشغال، بیرون کردن فلسطینی‌ها به سایر بخش‌های اشغالی ملحق کنند. از طرف دیگر نکته‌ای هم درباره حضور محمودعباس است. او از زمانی که بحران غزه آغاز شد، اگرچه گاها موضع‌گیری‌های نسبتاً تندی داشته، اما ظاهراً این وسط رقابت‌هایی با حماس داشته که خودش را نشان می‌دهد و می‌گوید اداره غزه را هم باید به ما بسپارند. این نشان می‌دهد که محمودعباس هم قبل از اینکه بخواهد راهکاری برای پایان سریع نسل‌کشی و کشتار کودکان و زنان و سایر فلسطینی‌ها در غزه داشته باشد، برای دوره احتمالی بعد از حماس سهم‌خواهی می‌کند.

با اتفاقی که در فلسطین افتاد به نظر می‌آید باید در حوزه‌های دیگری دنبال نتیجه بود. چون وضعیت بسیار وخیم است، نظامی‌گری به شدت در غزه جریان دارد و آمریکا به شدت از عدم‌آتش‌بس در غزه حمایت می‌کند. این موضوعات نشان می‌دهد که رویکردهای خیلی متفاوتی از آن چیزی که در سازمان کنفرانس اسلامی اتفاق می‌افتد، بین طرفین ذی‌نفع در خاورمیانه جریان دارد که فعلاً نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

اگر تاریخ جنگ‌های اسرائیل را از 1948، 1967، 1973 را ببینیم منهای این چند جنگ متفاوتی که داشت، اسرائیلی‌ها عادت دارند هر حمله‌ای که به آنها می‌شود و خسارت می‌بینند را تبدیل به تهدید و فرصت کنند. کشورهای عربی متأسفانه این بهانه را دست اسرائیلی‌ها می‌دهند. در 1967 متأسفانه با یک اقدام نظامی به رهبری مصر و جمال عبدالناصر بدون اینکه هیچ دستاورد نظامی داشته باشند، کل سرزمین‌های عربی، جولان سوریه و بخش بزرگی از کرانه باختری از دست رفت و این روند به دهن صهیونیست‌ها مزه کرده است.

در حال حاضر آن چیزی که صهیونیست‌ها نشان می‌دهند و مواضعی که نتانیاهو و تیم تندروی او اتخاذ می‌کنند این است که از همان اول گفتند نقشه خاورمیانه را عوض می‌کنیم و ذهن من به این سمت متبادر می‌شود که تلاش می‌کنند چنین سناریوهایی که در جنگ‌های قبلی داشتند را اینجا هم با این بهانه که در روزهای اول به دست‌شان افتاد پیاده کنند. آن‌ها با مطرح کردن این بهانه که حماس حمله پیش‌دستانه کرده وارد غزه شدند، این همه خسارت به بار آوردند و در حال اشغال آن هستند.

به نظر می‌رسد راه را برای سوءاستفاده‌های بعدی از غزه باز می‌کنند و آمریکا هم به شدت از این موضوع استقبال می‌کند، برای اینکه امتیازات بیشتری در آینده حل و فصل مسائل خاورمیانه و فلسطین به دست بیاورند. در دنیا همه می‌بینند آنقدر موضوع رقت‌انگیز است که همه کشورها و حتی ژاپنی‌ها که به این مسائل واکنش نشان نمی‌دادند، این روزها مردم‌شان در خیابان واکنش نشان می‌دهند و امیدواریم زودتر آتش‌بس برقرار شود و مردم غزه فعلاً از زیر بمباران بیرون بیایند.

 

 

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید