آرزو صبوری روزنامه نگار: شهرام شریعتی، فعال اقتصادی در حوزه معدن و صنایع معدنی در رابطه با موضوع مرتبط با اقتصاد معدن و مدیریت کلان کشور گفت: باید بگویم که این مصاحبهها و دغدغهها بارها و بارها در سنوات گذشته توسط فعالان بخش معدن تکرار شده است و امروز میبینیم همه آنها به نوعی محقق شدهاند و نمیتوان اسم آن را پیشگویی و حتی پیش بینی گذاشت و درواقع، میتوان گفت این مسیری تحت عنوان مسیر سرپایینی بود که معدن و صنایع معدنی را به سمت قهقرا میبرد.
وی در گفتگو با «نقش اقتصاد» ادامه داد: ما سالها پیش، هم در دولت آقای احمدی نژاد و هم در دولت آقای روحانی و هم در دولت فعلی در مصاحبههایمان درمورد قهقرای معدن صحبت کردیم و در اوایل، همیشه از سیاستهای نادرست دولتها در بخش معدنداری و صنایع معدنی و معدن کاری صحبت میکردیم و امروز، به نظر میآید که دادهها تا حدی متفاوت شدهاند؛ به طوری که فضای مجازی توسعه پیدا کرده است و دسترسی به اطلاعات راحتتر شده است و وقتی به اینها نگاه میکنیم متوجه میشویم که کم کم پازل تکمیل شدهای از یک استراتژی را میبینیم که میخواهد معادن را به تعطیلی بکشاند و مثالهای مختلفی هم، برای این منظور داریم.
بنده با ذکر چند مورد مصاحبه را شروع میکنم تا ببینیم این اتفاقها به صورت عمدی یا سهواً رقم میخورند؟
سالها قبل درمورد نیروی متخصص معدن صحبت کردیم و این بود که به دلیلی نامفهوم و نامعلوم تعداد ورودیهای رشتههای زمین شناسی، معدن، کانه آرایی، فرآوری مواد معدنی، اقتصاد معدن و… درحال کاهش پیدا کردن هستند. این در حالی است که یک زمانی درمورد بیکاری این مشاغل صحبت میکردیم ولی در یکی دو سال گذشته، درمورد گران بودن این شغلها صحبت کردیم تا جایی که به حدی تعداد متخصصان آنها کاهش پیدا کردهاند که هر کسی با نازلترین کیفیت رقمهای بسیار بالایی را دریافت میکند. بنابراین، یادمان باشد که در چند سال گذشته، کانادا و استرالیا برای ورود متخصصان معدن در زمان مهاجرت ضریب گذاشتهاند. یعنی فردی که متخصص معدن، زمین شناسی، کانه آرایی و یا فرآوری مواد معدنی بود هنگام مهاجرت کردن ضریب میگرفت و در واقع، یک امتیازی داشت و بخشی از متخصصان این حوزه بدین صورت از ایران خارج میشدند و بخش دیگری از آنها نیز، به ورودی دانشگاهها نرسیدند. زیرا رشتههای ذکر شده، کم کم از چرخه دانشگاهها خارج شدند و به همین دلیل، قاطعانه می گویم که ما به صورت عمدی، دانشگاه را از متخصصان خالی کردیم و در محورهای توسعهٔ بخش معدن، منابع انسانی که باید درنظر میگرفتیم و آنها را پرورش میدادیم گم شدند.
صحبت رئیس سازمان زمین شناسی و معاونت وزیر صنعت معدن و تجارت که در روزهای گذشته در این خصوص اعلام شد دردآور بود. یعنی میتوان گفت درد این موضوع برای افرادی که فعالان بخش معدن هستند و در دانشگاه حضور داشتهاند درد بی درمانی است که به این راحتیها علاج نخواهد شد و چقدر در این سالها حنجره خود را پاره کردیم که چرا دانشگاهها را از متخصصان خالی میکنید؟ و در حقیقت، این یک استراتژی بود که معدن با کمبود و نبود متخصص روبرو شود و رئیس سازمان زمین شناسی به درست یا به غلط، از روی دلسوزی یا به خاطر ورود به کانال جدید به وضوح اعلام میکند که ما باید از متخصصان خارجی استفاده کنیم. چون شرکتها و افراد متخصص در ایران وجود ندارند و ما به 60 سال پیش
برمی گردیم که باید گفت بله متأسفانه، داریم به 6 دههٔ گذشته
برمی گردیم؛ زمانی که بزرگان سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدن کشور از زمان مرحوم خادم، مرحوم احمدزاده و دوستان دیگری آمدند و نسل اول و دوم زمین شناسی ایران پرورش پیدا کرد و بزرگانی از دنیا آمدند و کارهای بزرگی را در زمینهٔ زمین شناسی ایران انجام دادند و نقشههای 250 هزار و یکصد هزار تهیه شدند و قدم به قدم ایران کاوش شد و الان میبینیم که با یک استراتژی به عمد خرابکارانه، معدن و زمین شناسی و کانه آرایی به سمتی میرود که متخصصان سایر کشورها به آنها ورود پیدا کنند و این مسئله را هیچ ایرادی نمیدانم و درحقیقت، نه تنها ایراد نمیدانم بلکه نقطه قوت می دانم و همیشه هم در مصاحبههایم گفتهام اشکالی ندارد که وقتی ما بلد نیستیم؛ از متخصصان کشورهای دیگر برای اهداف موردنظر خود استفاده کنیم ولی باید این موضوع را درنظر گرفت که این متخصصان باید به عنوان معلم، کوچ، سرمربی وارد کشور شوند.
این فعال اقتصادی در ادامه به «نقش اقتصاد» گفت: همان طور که در یک زمانی، پروفسور اشتوکلین، مانوئل بِربِریان و بزرگان دیگری که به ایران آمدند و در زمینه زمین شناسی کشور کار کردند. الان، آنها کجا هستند؟ باید دستمان را به سمت کشورهای خارجی دراز کنیم و بگوییم که نیروی کار ما بدهند؟ این موضوع به چه معنی است؟ به این معنی است که به طور رسمی درحال واگذاری معادنمان در قالب هر قراردادی هستیم و این اعتراض بنده بسیار واضح است.
چون به این مسئله اعتراض دارم که چرا قرارداد 25 سالهٔ ایران و چین و توافق ایران و روسیه در مجلس به تصویب نمایندهها نرسید و بخش خصوصی و عمومی مردم هم از مفاد این قرارداد باخبر نشدند. این چه توافقی بوده است که الان داریم معادن کشور را با روسها و چینیها حتی در قالب منابع انسانی به شراکت میگذاریم؟ آیا دو روز دیگر سرنوشت نفت و گاز ما همین است؟ سرنوشت صنایع کشاورزی ما به چه صورت خواهد بود؟ این حجم از پزشکان و مادر درمان که از کشور خارج میشوند و مهاجرت میکنند چه؟ بنابراین، بنده این مسئله را یک اتفاق سهوی نمیدانم بلکه اقدامی عمدی است چراکه بارها در این مورد صحبت شده و این تذکرات داده شده است و دوستان از دولت آقای احمدی نژاد گرفته تا امروز عادت به مطالعه کردن ندارند در بازه سنی ما که مشغول کار بودند همه سر تکان میدادند و هیچ گوش شنوایی وجود نداشت و فقط تأیید میکردند و این موضوع در دولت آقای روحانی هم، وجود داشت و در دولت فعلی نیز، تقریباً در حال خالی شدن از کارشناس است و وقتی که رئیس بزرگترین سازمان توسعهای ایران، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی کشور یک غیر معدنی است و وقتی معاون وزیر ما نیز، فرد غیر معدنی است چه توقعی میتوان داشت تا معدن در ایران رشد کند. وقتی مجلسی وجود دارد که متخصص معدن ندارد چه توقعی میتوان داشت؟ وقتی ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام کشور متخصصان کارکشته و دلسوخته ای نداریم که در بخش معدن کار کرده و در دانشگاهها حضور داشته باشند چه انتظاری میتوان داشت؟
همیشه گفتهام افرادی که باسواد هستند کار میکنند و افراد بدون تجربه در دانشگاه تدریس میکنند و ما به افراد با تجربهای نیاز داریم که در دانشگاهها درس بدهند و تجربه خود را در اختیار دیگران قرار دهند و حالا به جایی رسیدهایم که صنعت معدن متخصص ندارد و رئیس سازمان زمین شناسی با سرافکندگی مجبور است چنین صحبتی کند. آقایان وزرای علوم و روسای دانشگاهها در این مورد توضیح دهند به چه دلیلی از این موضوع استقبال نمیشود؟ غیر از این است که در یک بازه زمانی، تعداد زیادی بیکار در این رشتهها به وجود آوردهایم و حالا، به شدت دنبال این افراد میگردیم؟
قبل از انقلاب، این همه معادن رها شده و آموزشی وجود داشت و مدرسه عالی معدن داشتیم و برای دانشجویانمان معادن داشتیم و دانشجویان را سر همان معادن میبردیم و در آن جا کار میکردند و گزارش مینوشتند. مثل یک بیمارستان که پزشکان و پرستاران در طول دوران تحصیل خود در آن جا کار میکنند.
ما یک کشور بزرگ معدنی بودیم و متخصصان بسیار بزرگی داشتیم. البته نام نمیبریم که عزیزی از قلم نیفتد ولی آنها نسلی را پرورش دادند که یا مهاجرت کردند و یا وارد حوزه تجارت و بازرگانی شدند و اینها نشان میدهد که از علم خالی شدیم. در نتیجه، معلوم است که الان باید بگوییم متخصص نداریم. چند نفر را میخواهیم مثل آقای دکتر یعقوب پور، دکتر حقی پور، مهندس نبوی، دکتر قریشی و امثال این اساتید. تا چه زمانی میتوانیم نیروی متخصص تربیت کنیم و آنها را به بازار کار دهیم؟ اینها اتفاقهایی است که افتاد و به نظر بنده، دلیل همه اینها عمدی بوده است و این که ما معادنمان را خام فروشی میکنیم و هرقدر بخشنامه داده شود این بخشنامهها هیچ کدام حکم قانون را ندارند و بارها در مصاحبهها و جلسهها گفتهایم که بخشنامه تراوش فکری یک مدیر است و حکم قانون را ندارد. قانون یعنی این که معادن انفال است و وقتی که انفال باشند شرکتها باید شروع به کار کرده و استخراج کنند و به سمت محصولات نهایی بروند.
ما به چه حقی کنسانتره آهن میفروشیم و یا کنسانتره سرب و یا کرومیت صادر میکنیم؟ چرا اینها را به بعد از شمش نمیرسانیم؟ چرا به سمت فولادها و شمشهای پیشرفته نمیرویم؟ دنیا را آلیاژهای جدید و فولاد و سیستمهای فلزی برداشته است و ما داریم به کدام سمت میرویم. آیا به غیر از این است که ساختمان سازی ما به سمت سبک سازی میرود؟ خودروهای ما به سمت سبک سازی پیش میروند؟ هواپیماهای دنیا را به سمت سبک سازی میروند؟ صنایع فلزی و پزشکی ما به سمت معادن و کانیها در حال حرکت هستند.
قاطعانه می گویم ما چند سال است که مدیران ارشد کشورمان به بهانه این که معادن کشور را واگذار کنند و ماده معدنیمان را به فروش برسانند پای چینیها را به بازار ایران باز کردهاند و فولادهایمان را در مناطق بی آب ساختیم؛ مناطقی که فاقد آب هستند. این در حالی است که صنعت فولاد به آب نیاز دارد. الان میخواهیم چه کاری انجام دهیم؟ ما میلیاردها تن سنگ آهنی که نیاز داریم را باید چه کار کنیم؟ نه نیروی متخصص داریم نه نقشه جامع زمین شناسی و پلن جامع معدنی کشور تدوین شد و فقط در مقابل، یک سری را دانشگاهیان تدوین کردند و تشکلها به تدوین یک سریها پرداختند.
وی ادامه داد: نقشه جامع معادن و پیشرفت کشور کجاست؟ در سال 1402 هستیم و در سال 1404 قرار است که افق 20 سالهٔ کشور محقق شود. ما در بخش صنعت و معدن کجا قرار داریم؟ در اقتصادمان کجا قرار داریم؟ کشور چندم منطقه هستیم؟ عربستان با معادن خود چه کارهایی انجام داده است؟ بحرین، امارات، عراق و قطر با نفت و گاز خود چه کارهایی انجام دادهاند و ما الان، کجا هستیم؟
به عنوان کسی که در علوم زمین تخصص دارد، می گویم ما به عنوان یک کشور فوق ثروتمند کجا قرار داریم؟ این ثروت زیرزمینی را کجا به باد میدهیم و چندین هزار میلیارد دلار آن را ازبین بردهایم؟ چه کسی باید در این رابطه پاسخ دهد؟ بنابراین، به جملات اول خود برمی گردم و می گویم استراتژی وجود دارد که فعلاً در معادن ناراضی تراشی شده و شغل معدن کاری کمتر شود و با توجه به این که متخصصان معدن کاهش یافتهاند معادن کم کم تحت عنوان کنسرسیومها و سوپرمارکتهای بزرگ معدنی به شرکتهای خاص ایرانی و خارجی واگذار شوند.
ما داریم سوپرمارکت و هایپرمارکت های بزرگ معدنی ایجاد میکنیم که اگر اینها توسط بخش خصوصی واقعی نه خصولتی، نه رانتی به وجود میآمدند الان میتوانستیم یکی از قطبهای معدنی دنیا باشیم. چرا کشورهای دیگر، معادن افغانستان را میگیرند و ما به عنوان کشور نزدیک و همسایهاش سهمی از آنها نداریم؟ به جای این که ما وارد کشورهای دیگر شویم و به قول کشاورزها کشت خارج از سرزمین داشته باشیم و مواد معدنیمان را از خارج از کشور تأمین کنیم خودمان یک کشور مفعول شدهایم و داریم صنایع معدنیمان را واگذار میکنیم و داریم با نفت و گاز کشور چه کار میکنیم؟ هر روز، شکایتهای منابع طبیعی و محیط زیست و… سد راه معدن کاران و معدن داران شدهاند و این صدها میلیارد تن ذخیرهای که زیر زمین ایران وجود دارد چطور داریم ازبین میبریم؟ چرا چادرملو را به بخش خصوصی واگذار نکردند؟ چرا مس سرچشمه را واگذار نکردند؟ چرا گل گهر را واگذار نکردند؟ و همه اینها عیبها و ایرادهایی هستند که ما در بخش معدن خود داشتهایم.
اگر بخواهم این موضوعات را باز کنم در بعضی از جملاتم به مسائل استراتژی کلان و حتی مجبور میشوم به موضوعات امنیتی وارد شوم. چطور میشود یک معدن را تا این حد راحت به یک نفر واگذار میکنیم و میرویم؟ متخصصان ما چه سهمی در این موضوع داشتهاند؟ با درنظر گرفتن همه جهات، مردم اطلاعات لازم را در این خصوص ندارند. ما با دریاچه ارومیه چه کار کردیم؟ در روسیه یک وزارتخانهای وجود دارد به نام وزارت منابع طبیعی، نفت و گاز و منابع طبیعیاش را حمایت میکند.
ما دولت را سنگین کردهایم. این همه کارمند دولت داریم که اطلاعات را به نوعی از طریق سامانهها بدست آوردهاند و در اختیارشان قرار گرفته است. به جای این که دولت را کوچک و بخش خصوصی را بزرگ کنیم در مقابل، بخش خصوصی را کوچک کرده و دولت را بزرگ کردهایم و در کنار آن، اختراع بزرگی انجام دادهایم و تحت عنوان شرکتهای خصولتی ثبت دنیا شد که معلوم نیست بعدها با این نیروهای غیر متخصص خود چه بلاهایی سرمان بیاورند.
وی در پایان ادامه داد: به عنوان جمله آخر می گویم این که ما به یک نفر هم پول دهیم و هم قدرت دهیم و هم اختیار دهیم و هم منابع را در اختیار آن قرار دهیم و هم زور را در اختیار داشته باشد و هم اختیار تصمیم گیری را به او دهیم چیزی میشود که در معادن و صنایع معدنی مشاهده میکنیم. مدیران ما مطلع هستند و مدیران باسوادی نیستند و این یک واقعیت است.اگر به یک دانشجوی معدن یا زمین شناسی این حجم از اطلاعات و دسترسی داده شود همهشان متخصص خواهند شد. اینها چه کسی هستند که الان به طور رسمی آمدهاند و بخش خصوصی را بدین صورت در دست خود مچاله کردهاند. یعنی من دارم الان هشدار میدهم درمورد میلیاردها دلار که در حال پودر شدن است و پودر خواهد شد اگر مدیر، اقتصاددان و متخصص واقعی تربیت نکنیم و لیدر از خارج از کشور نیاوریم. ما نباید از خارج از کشور کارگر بیاوریم و هزینه منابع انسانی کشورهای دیگر را با معادن و صنایع معدنی خود تأمین کنیم و اینها اتفاقهای بسیار بدی است که در حال افتادن هستند.