شاغلین زیر خط فقر 5 برابر شدند

0
28

الهه جعفرزاده روزنامه نگار: گروه اجتماعی: مسئله آسیب‌های اجتماعی در زندگی روزمره کارگران ایران و رابطه آن با شدت فقر در جامعه موضوعی است که روزبه کردونی (کارشناس حوزه آسیب‌های اجتماعی، رئیس سابق مرکز پژوهش‌های تأمین اجتماعی و مشاور اسبق وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) در گفتگو با ایلنا به آن پرداخته است:

وزن آسیب‌های اجتماعی در زندگی روزمره کارگران ایران به چه میزان است و آیا می‌توان گفت در این بخش از جامعه آسیب‌ها عمده‌تر است؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید این مطلب را توضیح دهیم که وقتی از آسیب‌های اجتماعی در میان کارگران صحبت می‌کنیم، پیش از هرچیزی اول در حال صحبت کردن دربارهٔ خودِ پدیدهٔ «آسیب‌های اجتماعی» هستیم. یعنی به عبارت بهتر وقتی درباره این موضوع سؤال می‌کنیم که «وضع آسیب‌های اجتماعی در میان کارگران تا چه حد جدی است؟» قبل از آن باید به این سؤال پاسخ بگوییم که اساساً شدت و گسترش و وضع آسیب‌های اجتماعی در کل جامعه ایرانی در چه موقعیتی قرار دارد تا بتوانیم در قیاس با این تصویر، وضعیت آسیب‌ها در بین کارگران را مورد سنجش قرار دهیم.

من بر این باور هستم که حوزه آسیب‌های اجتماعی و مسائل مبتلا به اجتماعی ما و پرداختن به آن (به‌ویژه درباره کارگران)، حوزه‌ای فاقد «نان» و «نام» است، لذا در حوزه سیاستگذاری ما نیز به همین دلیل محلی از اعراب ندارد.

ما باید در نگاه اول و رویکرد اول، باید به این نقطه برسیم که چه در سطح حوزه عمومی (یعنی کنشگران مدنی در دانشگاه، اصحاب رسانه و فعالان مستقل مدنی) و چه در سطح سیاسی (یعنی مسئولان، مدیریت کلان و سیاستگذاری) باید مسائل اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی را به‌عنوان یک «اولویت» شناسایی کرده و در سطح سیاستگذاری به آن به‌مثابه یک اولویت اصلی ضریب بدهیم. تا به این نقطه نرسیم، امیدی به کنترل و مدیریت آسیب‌های اجتماعی وجود ندارد.

به نظر شما آیا می‌توان به صورت اجمالی در حوزه همه‌گیری و گسترش آسیب‌های اجتماعی در میان کارگران، این ایده یا فرضیه را مطرح کرد که نسبتی میان فقر و مشکلات معیشتی و گسترش آسیب‌های اجتماعی میان این گروه از جامعه در مقایسه با سایر گروه‌ها و طبقات اجتماعی ایران وجود دارد؟

من مبتنی بر «فراتحلیل» می‌توانم این ادعا را مطرح کنم که طی یک دهه اخیر با روندهای اجتماعی و اقتصادی پیش آمده، این امر مشخص باشد که آسیب‌های اجتماعی در بخش کارگری جامعه، بیشتر از قبل به سمت وخامت حرکت کرده باشد.

علت این است که بیش از هر دلیل اقتصادی دیگری، کرونا و همه‌گیری ویروس کووید 19 باعث شد ضربه بدی به اقتصاد کشور وارد آید. کرونا به عنوان یک شوک برون‌زا و به‌عنوان چیزی که یکصد سال در دنیا به‌عنوان یک مرض واگیر تجربه نشده بود، ضربه بدی زد. مهم‌تر از همه این است که کرونا بیش از هرچیزی محیط کار را دستخوش تأثیر می‌کرد و باعث بسته شدن بسیاری از محیط‌های کار درون شهری و برون شهری شد.

نهادهای بین المللی در حوزه رفاهی طبق مطالعاتی که انجام دادند، نشان می‌دهند که در حوزه‌های رفاهی و اجتماعی، مشکلات ما به قبل و بعد از ویروس کرونا تقسیم می‌شود. ما به چشم شاهد تأثیر گسترده کرونا بر سلامت افراد بودیم. تأثیر این ویروس بر اشتغال و اقتصاد نیز واضح است. بسیاری دورکار، بیکار و تا مدت‌ها فاقد فرصت شغلی شدند. بسیاری از فرصت‌های شغلی اساساً از بین رفت. کم نبودند خبرنگارانی که پس از دورکار شدن بطورکلی شغل ثابت را از دست دادند. گاه یک کارخانه و یا یک شرکت بخاطر کرونا کاملاً تعطیل می‌شد.

اما آنچه درباره کرونا دیده نشد و آثار آن اندازه گیری نشد، تأثیر کرونا بر آسیب‌های اجتماعی است. تأثیر ماندگار کرونا بر سلامت روان افراد، هنوز نیز اندازه‌گیری نشده و برآوردی از آن وجود ندارد. تحقیقی که نشان دهد این ویروس در ایران چه اثری بر این حوزه‌ها داشته، هنوز وجود ندارد و آثار بسیار ناچیزی در این حوزه به رشته تحریر درآمده است.

ما در همان دوره که در موسسه عالی پژوهشی وابسته به وزارت کار بودیم، در دوران کرونا نشان دادیم که طبق پیش‌بینی‌ها، پس از کرونا وضعیت کودکان کار و تعداد آن‌ها بیشتر خواهد شد. زیرا کرونا مستقیم فقر خانواده اثر گذاشته بود و نتیجه طبیعی فقر خانواده آسیب پذیر، افزایش تعداد کودکان کار است. دنیا در این حوزه تحقیقات کرده بود و آماده واکنش به این روند بود.

چون کرونا یک ویروس جهان‌گیر بوده است، نمی‌توانیم بگوییم آن اثری که در مطالعات کشورهای دیگر مثلاً در هند، آسیای شرقی و آمریکا رصد شده است، در ایران به وجود نیامده باشد. تنها شدت و ضعف آن شاید تا حدی متفاوت باشد.

این روند در کنار افزایش فقر چه تاثیری روی کارگران گذاشته بود؟ آیا ما شاهد افزایش خط فقر مطلق در میان شاغلین نبودیم؟

بحث بعدی ما روی فقر است که قبل و بعد از کرونا وجود داشته است. فقری که در خانوارهای کارگری بیش از سایر گروه‌های اجتماعی وجود دارد. مطالعات ما نشان می‌داد بین سال 98 تا 1400 در دوره کرونا، (و مطالعه معاونت اجتماعی و فرهنگی وزارت کار در سال 1401 که روند همین مطالعه را تأیید کرد) جمعیت زیر خط فقر مطلق کشور، از 15 درصد به 30 درصد افزایش یافت. در واقع تعداد افراد زیر خط فقر ما در مدت کمتر از چهار سال به دو برابر افزایش پیدا کرد.

این گزارش روند جالب‌تری را توضیح می‌داد. این نکته آن بود که جمعیت زیر خط فقر مطلق که از 15 درصد به 30 درصد کل کشور رسیده بود، تا پیش از این بیشتر شامل افراد بیکار و فاقد شغل دائم بود. ما در مطالعه جدید اما فقر افراد دارای بیمه اجتماعی را نیز بررسی کردیم که علی القاعده سرپرست خانوار در آن خانواده‌ها کار می‌کنند و حقوق می‌گیرند. یعنی ما با کارگرانی مواجه بودیم که بیمه برای آن‌ها رد می‌شد.

جمعیت زیر خط فقر مطلق کل ما دو برابر شده بود، اما آمار جداگانه‌ای که از فقر افراد دارای پوشش بیمه‌ای اجتماعی و شاغل به دست آمد، نشان می‌داد که جمعیت افراد زیر خط فقر مطلق شاغلین 5 برابر شده است. یعنی اگر ما قبلاً با فقر افراد بیکار مواجه بودیم، اکنون پس از این دوره با رشد فقر مطلق در میان افراد شاغل مواجه هستیم. این نکته بسیار حائز اهمیت است که از نظر تخصصی و علمی، قطعاً «فقر» و مشکلات معیشتی تنها علت بروز آسیب‌های اجتماعی نیست؛ اما قطعاً یکی از مهمترین دلایل بروز آسیب‌های اجتماعی و شیوع آن، مشکلات معیشتی و فقر است! فقری که در این دوره بیش از همه گریبان کارگران را گرفته است.

بنابراین باتوجه به اینکه جامعه زیر خط فقر ما چه در سطح کلان کشور و چه در درون جامعه کارگری و کارمندی و روستایی افزایش یافته، و باتوجه به اینکه کرونا در حوزه‌های اشتغال و فضاهای کار ما تأثیر داشته است، دیگر می‌توان این تحلیل را مطرح کرد که امروز نسبت دو سه سال قبل، مشکلات و آسیب‌های اجتماعی ما در حوزه کارگری تشدید شده است.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید