سعید قصابیان کارشناس اقتصادی: مردم در تعطیلات نوروز برای مسافرت دچار گرفتاری میشوند. جادهها قفل میشوند و آمار تصادفات بالا میگیرد و رکورد میشکند. در این ایام تراکم سفر بسیار زیاد است و در بقیه ایام رقیق. در ایام پر تراکم مراکز توریستی و اقامتی و سیستمهای حمل و نقل عمومی فوق اشباع میشوند و نمیتوانند جوابگوی همه متقاضیان باشند و در ایام رقیق، این مراکز و وسائط حمل و نقل بی کار هستند و چشم به راه مسافر و طبعاً کاسبیشان کساد است. این اتفاقات و مشکلات در ایام تعطیلات چند روزه وسط هفته هم رخ میدهند. توزیع بسیار نامتقارن سفر در طول سال یکی از مشکلات بزرگ صنعت گردشگری داخلی ست. بدون رفع مشکلات گردشگری داخلی نمیتوان گردشگر خارجی جذب کرد.اجازه بدهید کمی به عقب بر گردیم و تقاضای سفر را بررسی کنیم. پروژههای صنعتی سازی کشور در دهههای چهل و پنجاه به جذب نیروی کار زیادی از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و بخصوص تهران و حومه آن منجر شد. در دههٔ چهل شهر نشینان کمتر از یک چهارم جمعیت کشور را تشکیل میدادند و پروژه صنعتی سازی این نسبت را با سرعت زیادی به نفع شهرنشینی تغییر داد و به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی زیادی منجر شد که در اینجا به آنها نمیپردازیم.
طبیعی ست که این مهاجران شغلی، تهران و شهرهای بزرگ را وطن نشمارند و دل در گرو موطن اولیه داشته باشند. این مهمترین انگیزه است که این مهاجران از هر فرصتی استفاده کنند برای بازگشت به قبیله و شهر و روستای آباء و اجدادی. این یکی از عوامل اصلی برای ایجاد تقاضای مسافرت بین مراکز اشتغال و موطن این مهاجران است؛ بویژه در ایام تعطیل و بویژه تر در ایام تعطیلات نوروز. تقاضای سفر در تابستان بیش از نیمه دوم سال است بدلیل تعطیلی مدارس. با توجه به ادامه روند مهاجرت به تهران و دیگر مراکز اشتغال کلان، این مسافرتها همچنان ادامه دارد و این تقاضای سفر به قوت خود باقی ست. طبعاً از نمد این نوع سفر کلاه مهمی نصیب گردشگری داخلی نمیشود چرا که مهاجران در موقع رجعت به موطن خود، جا و مکان دارند و نیازی به مراکز اقامتی و شرکتهای خدمات مسافرتی ندارند. هر چند تقاضای زیادی برای سیستمهای حمل نقل ایجاد میشود. با توجه به وسعت ایران و فاصله زیاد بین شهرها، رجوع به شهر اجدادی به زمان تقریبی یک هفته یا بیشتر نیاز دارد و لذا ایام نوروز و فصل تابستان و تعطیلی مدارس (اگر بشود از محل کار مرخصی گرفت) تنها زمان مناسب برای انجام این مهم است. تعطیلی دو روزه آخر هفته اما هیچ کمکی به رونق این نوع سفر نمیکند. قطعاً از تعطیلات دو روزه آخر هفته نمیتوان برای سفر از تهران به بهبهان و سر زدن به اقوام استفاده کرد. فراموش نکنیم که این مهاجران علاقه و گاهی اصرار دارند که در جمع خانواده و ایل و قبیله خود مراسم دینی و آئینی و مراسم جشن و عید و ختم و عزا را انجام بدهند. چه بسا وصیّت میکنند که پس از مرگ در خاک آباء و اجدادی دفن شوند. مگر میشود مراسم نخل گردانی عاشورا در یزد و مراسم قالیشوئی در مشهد اردهال و مراسم سینه زنی در بوشهر و گلاب گیری در قَمصر را در تهران تصور کرد؟
انگیزه دوم و سوم برای سفر در ایران سفرهای زیارتی و سیاحتی هستند که چشم امید صنعت گردشگری داخلی به آنها است. بیشترین سفرهای زیارتی در کشور به مقاصد مشهد و قم انجام میشوند. با توجه به وسعت کشور و فاصله زیاد بین شهرهای ایران با این دو شهر اصلی، زیارت به زمان تقریبی یک هفته یا بیشتر نیاز دارد و لذا ایام نوروز و فصل تابستان و تعطیلی مدارس (اگر بشود از محل کار مرخصی گرفت) تنها زمان مناسب برای انجام این مهم است. تعطیلی دو روزه آخر هفته اما هیچ کمکی به رونق سفر زیارتی و کاسبی شرکتهای خدمات مسافرتی نمیکند مگر در معدود شهرهای نزدیک به این زیارتگاهها. قطعاً از تعطیلات دو روزه آخر هفته نمیتوان برای سفر از خرم آباد به قصد زیارت مشهد استفاده کرد.تعطیلات دو روزه آخر هفته آثار و تبعات دیگری از جمله بر عملکرد کارکنان دارد که در اینجا به آنها نمیپردازیم.
رونق سفرهای سیاحتی و زیارتی اما قبل از هر چیز به قدرت اقتصادی مردم بستگی دارند. تا وقتی حوائج اولیه خانوار اعم از مسکن و خوراک و پوشاک و سلامتی و امنیت و تحصیل تأمین نشود مجال زیادی برای تفریح و سفر و زیارت نیست. ایران مکان سیاحتی کم ندارد از تهران و دماوند و برج طغرل و شیراز و تخت جمشید و حافظ و سعدی و فلک الافلاک و کلیسیای سن استپانوس و سلطانیه گرفته تا اصفهان و رامسر و خزر و جاده چالوس و همدان و مشهد و طرقبه و شاندیز و فردوسی و خیام و ماسوله و ابیانه و چغازنبیل و شوش و بیستون و کنگاور و کرمان و کویر. با توجه به وسعت ایران و فاصله زیاد بین مبادی و شهرهای سیاحتی که در همه جای کشور پراکنده شدهاند سفر به زمان تقریبی یک هفته یا بیشتر نیاز دارد و لذا ایام نوروز و فصل تابستان (اگر بشود از محل کار مرخصی گرفت) تنها زمان مناسب برای انجام این مهم است. تعطیلی دو روزه آخر هفته اما هیچ کمکی به رونق سفر سیاحتی و کاسبی شرکتهای خدمات مسافرتی نمیکند مگر در سفرهای خیلی نزدیک که بشود امروز رفت و فردا برگشت. قطعاً از تعطیلات دو روزه آخر هفته نمیتوان برای سفر از خرمشهر به قصد بازدید از اصفهان و شیراز استفاده کرد.یکی از مصیبتهای گردشگری داخلی مراکز اقامتی دولتی و شبه دولتی هستند که راه را بر مراکز اقامتی رسمی و عمومی مانند هتلها و خانههای بومی و سنتی سد میکنند. هر کدام از دستگاههای دولتی و شبه دولتی و نظامی و انتظامی و بانکها و شرکتهای بزرگ وابسته به آنها در جهت رفاه کارکنانشان مراکزی در مناطق توریستی (بخصوص استانهای خزری) ساخته و با هزینه کمتر، کارکنان خود را از مراجعه به مراکز اقامتی عمومی بی نیاز میکنند. فراموش نکنیم که همین هتلهای موجود هم عمدتاً به بنیادها و مراکز خصولتی وصل هستند که اگر مالک خصوصی مستقل میداشتند، نمیتوانستند سر پا بمانند.مصیبت دیگر گردشگری داخلی وضعیت اسف بار حمل و نقل عمومی بین شهری اعم از راه آهن و اتوبوسرانی و هواپیمائی ست که در اینجا به آن نمیپردازیم.
کسادی کار مرکز اقامتی رسمی انگیزه سرمایه گذاری بخش خصوصی را کم میکند. این خود باعث کاهش عرضه و کیفیت خدمات مکانهای اقامتی میشود و کاهش عرضه باعث گرانی هتلها و مراکز اقامتی میشود و گرانی باعث کاهش اقبال مردم به این مراکز میشود. مردم بجای هتل ترجیح میدهند به خانههای استیجاری بروند، حتی اگر بر آن مکانها نظارتی نباشد و پول و امنیت مسافر در خطر قرار بگیرد. این چرخه معیوب بعلاوهٔ سیستم حمل و نقل فَشَل و تورم و کاهش قدرت اقتصادی جامعه باعث کسادی و بی رمقی گردشگری داخلی شده است؛ آنقدر کم رمق که برخی، چادر خوابی را بر استفاده از هتل و خانههای بومی و سنتی ترجیح میدهند.دسته دیگری از سفرها، سفرهای دانشجویی هستند که فرد دانشجو به هدف تحصیل، در طول سال تحصیلی چند بار به دانشگاهش رفت و برگشت میکند. طبعاً از نمد این نوع سفر هم کلاه مهمی نصیب گردشگری داخلی نمیشود چرا که دانشجویان هم در مبدأ و هم در مقصد جا و مکان دارند. حجم سفرهای دانشجوئی آنقدر زیاد نیست که تقاضای زیادی برای سیستم حمل و نقل دست و پا کند. حتی اگر مسافرت اساتید پروازی را هم در نظر بگیریم. تعطیلی دو روزه آخر هفته اما کمک زیادی به رونق سفر دانشجوئی و کاسبی شرکتهای خدمات مسافرتی نمیکند. قطعاً دانشجوی دانشگاه تهران نمیتواند از تعطیلات دو روزه آخر برای سر زدن به خانواده خود در بندر عباس استفاده کند.
دسته دیگری از سفرها، مسافرتهای شغلی هستند. تعداد این نوع سفر آنقدر زیاد نیست که جادهها را بند بیاورند و هتلها را اشباع کند. این مسافرتها در طول سال پخش هستند و در ایام پیک انجام نمیشوند و لذا نعمتی هستند برای مراکز اقامتی و سیستم حمل و نقل در ایام رکود؛ هر چند ناچیز. تعطیلی دو روزه آخر هفته اما هیچ کمکی به رونق سفرهای شغلی نمیکند.
چه باید کرد؟ عدهای به درستی بر توزیع سفر در طول سال اصرار دارند تا اولاً تراکم جادهها و سوانح رانندگی کاهش یابند و دوماً مراکز اقامتی و توریستی علاوه بر نوروز در ایام دیگر هم رونق داشته باشند. دو پیشنهاد در این مورد وجود دارد:
اول) تعطیلات آخر هفته به دو روز افزایش یابد. این طرح در مجلس در حال بحث و در آستانه تصویب است. اما بنظر نمیرسد این طرح بتواند کمکی به حل دو مشکل فوق الذکر بکند چرا که تعطیلات دو روزه با توجه به وسعت کشور نمیتواند فرصت لازم و کافی برای انجام سفر چه از نوع قبیلگی و چه از نوع زیارتی و سیاحتی و چه از نوع دانشجوئی را فراهم کند.این طرح شاید بدلیل نزدیکی، فقط به کار تهرانیها بیاید که بتوانند دو روزه به صفحات شمال کشور سفر کنند و برگردند و الا همانطور که در بالا آمد، برای ساکنین اکثر دیگر شهرهای کشور فرصت مسافرت فراهم نمیکند. تهرانیها کمتر از ده درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند و قرار نیست قانون در مورد نیازها و منافع و حقوق آن 90 درصدِ بقیه ساکت باشد.درآمد اهالی شمال از میزبانی تهرانیها قابل چشم پوشی نیست اما فراموش نکنیم که هجوم تهرانیها به شمال در تعطیلات، آسیبهای زیادی به طبیعت و محیط زیست این استانها وارد میکند. تغییر کاربری اراضی کشاورزی به مسکونی و بحران زباله و فاضلاب و آسیب جدی به اکوسیستم تالاب انزلی تنها چند تا از پیامدهای این هجوم هستند. دولت با ساخت اتوبانهای جدید بین تهران و استانهای خزری، این هجوم را تسهیل و تشویق میکند.دوم) یک یا دو دورهٔ تعطیلات یک هفتهای عمومی در میانه سال تصویب شود تا فرصت مسافرت برای مواردی که در بالا به آنها اشاره شد فراهم شود و فشار مسافرت از ایام نوروز برداشته شود. بنظر میرسد پیشنهاد اخیر اثر بخش تر باشد.