سعید قصابیان کارشناس اقتصادی: دو باشگاه پرسپولیس و استقلال فروخته شدند. طبق اعلام فرا بورس، مزایده رسمی سرخابیها در بازار پایهٔ فرا بورس انجام شد و 85 درصد از سهام این دو بصورت قسطی به خریداران جدید واگذار شد (سوم اردیبهشت 1403). در این مزایده 85 درصد از سهام پرسپولیس به شش بانک شهر، ملت، تجارت، صادرات، رفاه و اقتصاد نوین و 85 درصد از سهام باشگاه استقلال به شرکت پتروشیمی خلیج فارس و چهار شرکت زیر مجموعه آن واگذار شد. ارزش کل 85 درصد سهام پرسپولیس حدود 3200 میلیارد تومان بوده و این عدد در مورد باشگاه استقلال 2800 میلیارد تومان است. وزیر اقتصاد در این باره گفت: با توجه به اینکه 10 درصد معامله باید به عنوان نقدی و 90 درصد اقساطی صورت میگرفت، امروز بخش نقدی قطعی شد و اقساط طی مهلتهای 6 ماهه به کنسرسیومهای بانکی و پتروشیمی اعلام شده است.
صرف نظر از اینکه این قیمتها بر چه اساسی کشف شدهاند، که در انتها به آن خواهیم پرداخت، یادآوری میشود که امروز و تا پیش از تحقق این فروش، سرخابیها زیر نظر وزارت ورزش هستند و از آن ارتزاق میکنند. هر چند وقت یک بار وزارت ورزش مبالغ هنگفتی به حساب آنها واریز میکرده تا به حیات خود ادامه بدهند. مدیران و هیئت مدیره آنها هم که توسط وزارت خانه تعیین میشوند، کارشان فقط خرج کردن این پول باد آورده و بی زحمت است. مدیران خرج کردن!!! طبق ضرب المثل معروف، این باد آورده را بلافاصله باد میبرد و خرج دستمزدهای میلیاردی بازیکنان و مربیان و دیگر نشستگان بر این سفره و مگسان گرد شیرینی میشود. خرجی که هیچ تناسبی با دخل ندارد. شاهد بودهایم که بر سر تقسیم این غنیمت چه دعواها و چه مشاجرات بر سر پاداشها و چه شکایتها و چه لشکر کشیها پشت در باشگاه و چه “حیا کن، رها کن“ ها و چه مصاحبههای آتشین و چه خط و نشان کشیدنهای مربی برای رئیس باشگاه که رخ نمیدهد. آنقدر مشغول کشمکش هستند که از بستن یک قرار داد درست و درمان با بازیکن و مربی خارجی غافل و عاجز هستند و بازیکن و مربی خارجی ئی نیست که با استفاده از بی سوادی حقوقی آقایان، از فوتبال ایران برود و به فیفا شکایت نکند و جریمه هنگفتی از باشگاههای ایرانی و حتی تیم ملی به جیب نزند (آری هان، وینگادا، شفر، استرا، ویلموتس، برانکو و…). آیا کسی بابت عقد قراردادهای ترکمان چای با خارجیها و بر باد دادن منابع مالی باشگاهها و تیم ملی مواخذه شد؟ آیا پولهای رفته از بیت المال جبران شد؟ همه این جریمهها از جیب ملتی ست که امانت خود را به دولت و وزارت ورزش و مدیران نالایق سپرده است. وقتی باز خواستی نباشد و خرج که از کیسه ملت بود، پرداخت دستمزد رونالدوئی چه آسان بود! این اتفاقات فقط در فوتبال دولتی و خصولتی رخ میدهند.
یادآوری میشود که فقط سرخابیها نیستند که بر سفره ملت نشستهاند. تیم فوتبال سپاهان بواسطه مجتمع فولاد مبارکه، مس رفسنجان به واسطه مجتمع مس سرچشمه، صنعت نفت به واسطه وزارت نفت از سفره مردم ارتزاق میکنند. ذوب آهن و فولاد خوزستان و گل گهر سیرجان و آلومینیوم اراک هم از اسمشان عیان است که از کجا تأمین میشوند. تیم هائی که خرجشان بر دخلشان میچربد و ما به التفاوت را از کارخانجات مادر جبران میکنند و کسی نیست که بپرسد چرا باشگاههای فوتبال وطنی بجای در آمد و خلق ثروت همیشه آویزان جیب این و آن هستند؟ مگر فوتبال در دنیا یک صنعت پول ساز نیست؟ کسی نمیپرسد که تیمهای فوتبال در اروپا و امریکا و آسیا و حتی همین کشورهای جنوب خلیج فارس چه میکنند که سود آور هستند و به دولتشان مالیات هم میدهند؟ آیا دست تیم النصر عربستان برای پرداخت دستمزد رونالدو پیش دولت و وزیر دراز است؟ آیا استقلالِ آویزان، توان رقابت با الهلال ثروتمند را دارد؟ استقلال و الهلال هر دو آبی هستند، اما این کجا و آن کجا!
این بار بر دوش دولت گران است و بعد از حدود دو دهه مجاهدت، موفق به فروش این دو باشگاه شده است. قطعاً اصرار AFC بر ممنوعیت مالکیت مشترک و خطر محرومیت نمایندگان ایران در آسیا در این حرکت مؤثر بوده است. میشود پرسید با این فروش چه تغییری در شرایط این دو تیم ایجاد میشود؟ بانکها و پتروشیمی چه تخصصی در مدیریت ورزشی دارند؟ آیا بلدند و انگیزه دارند که این دو تیم را از ورشکستگی نجات بدهند و به سود دهی برسانند؟ با انتقال مالکیت این دو تیم آیا تغییری در منابع درآمدی این دو باشگاه ایجاد میشود؟ آیا مدیران جدید قادر هستند که از هزینهها کم کنند؟ چه فرقی ست بین مالکیت فعلی مجتمع فولاد خوزستان بر تیم فولاد با مدیریت هولدینگ پتروشیمی بر استقلال؟ آیا این اسمش خصوصی سازی ست؟ مشکل اصلی تیم داری در فوتبال ایران ضرر دِه بودن آنها ست نه اینکه چه کسی مالک آن است؟ علت ضرر دهی این دو باشگاه اینست که مدیران آن دولتی/خصولتی هستند و پول ملت را خرج میکنند. مدیران جدید سرخابیها همان قدر دولتی هستند که مدیران قبلی بودند. آیا کارگذاران دولتی با پول مردم همان رفتاری را میکنند که با پول خودشان؟ این فوتبال همچنان دولتی و خصولتی ست و این فروشها، یک جور شوخی با خصوصی سازی ست.
آیا بانکها علاقمند به تملّک یک تیم ضرر ساز هستند؟ قطعاً خیر. اما به دستور دولت تمکین میکنند. همانطور که در دادن تسهیلات تکلیفی به پروژههای بی بازده دولتی چارهای جز تمکین ندارند. بانکی که با اکراه مالکیت یک تیم فوتبال را میگیرد چه انگیزهای برای در آمد زائی و چه انگیزهای برای کاهش هزینه و مهار ریخت و پاش دارد؟ آیا نقش و مأموریت این بانکهای شش گانه چیزی جز پرداخت ضرر و بدهیهای پرسپولیس است؟ بانکها در سالهای اخیر به این مهارت تجهیز شدهاند که بدهیهایشان را از طریق استقراض به بانک مرکزی حواله کنند. وزارت ورزش و وزارت اقتصاد شق القمر نکردهاند، تنها اتفاقی که در این فروش افتاده اینست که جبران ضرر این دو تیم از دولت ساقط و به گردن بانک و پتروشیمی انداخته شده است. آیا جبران ضرر استقلال منجر به محدود شدن منابع هولدینگ پتروشیمی خلیج فارس نمیشود؟ آیا جبران ضرر پرسپولیس منجر به ناترازی بیشتر این بانکها نمیشود؟ آیا نتیجه این ناترازی تشدید تورم نیست؟ هزینه این تورم اضافه بر گُردهٔ چه کسی ست؟
زعمای وزارت ورزش و وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی سازی و بورس و بخصوص مدیران بانکها احتمالاً به خاطر دارند که در سالهای نه چندان دور بانکها (ملی، تجارت، سپه، صنعت و معدن و کشاورزی) تیمهای فوتبالی داشتهاند و به دلیل هزینههای هنگفت، بانک مرکزی همه آنها را از تیم داری منع کرد. آیا نمیخواهیم از تجارب گذشته درس بگیریم؟
اگر دنبال خصوصی سازی واقعی هستید، چرا این دو تیم را به هواداران نمیفروشید؟ مگر قرار نیست اقتصاد مردمی بشود؟ آیا مالکیت سهامی عام این دو تیم توسط مردم چه آسیبی به امنیت کشور میزند؟ کدام هواداری ست که حاضر نباشد در مالکیت تیم مورد علاقهاش شریک بشود؟ اگر هواداران پرسپولیس آنطور که ادعا میشود 30 میلیون نفر باشد سهم هر هوادار از ارزش اعلام شده این تیم در حدود صد هزار تومان است. هواداری که فقط هورا کشیدن و داد و بیداد کردن در استادیوم نیست؛ هواداری واقعی وقتی ست که حاضر باشد پای دخل و خرج تیمش بایستد و از جیب مایه بگذارد. وقتی هوادار در سرنوشت اقتصادی تیمش شریک باشد اولاً ) بر خلاف مدیران دولتی، از هر محلی که شده برای تیمش پشتیبان و در آمد دست و پا میکند و ثانیاً ) بر خلاف مدیران دولتی اجازه هر هزینه اضافی و ریختی و پاشی را نخواهد داد. با چنگ و دندان هم که شده حق پخش تلویزیونی را از صدا و سیما زنده میکند و از هر قران خرج شده حساب کشی میکند، بادمجان دور قاب چینها را حذف و به مدیر عامل و هیئت مدیره و سرپرست و بازیکن و مربی و کمک مربی و پزشک و خَدم و حَشم فقط آن مقدار دستمزد میدهد که باشگاه با ضرر مواجه نشود. فقط در این صورت است که مهارت و قابلیت مدیر عامل و هیئت مدیره باشگاه روشن میشود و فقط در این صورت است که قیمت واقعی بازیکن و مربی کشف میشود. معیار ارزندگی پرسپولیس و استقلال اینست که مردم چقدر حاضرند برای خرید سهام این دو بپردازند. قیمتی که هواداران (بخش خصوص واقعی) برای خرید سهم این دو میپردازند ملاک کشف قیمت دو باشگاه است نه آن عددی که وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی سازی تعیین کردهاند و نه آن عددی که این مالکان جدید (خصولتی) به مزایده فرا بورس ارائه کردهاند.
جمع بندی و نتیجه گیری: تنها جماعتی که شاید بتوانند پرسپولیس و استقلال و دیگر تیمهای فوتبال را از ضرر دهی برهانند هوادارانی هستند که در مالکیت باشگاه شریک باشند؛ چرا که پول جیب خودشان را خرج تیم میکنند.