سایه ترسناک نظارت‌های صوری بر سر امنیت بازار سرمایه

0
124

رجا ابوطالبی روزنامه نگار: در سالیان اخیر سهامداران بازار سرمایه ضرر قابل توجهی را به خود دیدند؛ سهامدارانی که در مولدترین بازار کشور سرمایه‌گذاری کردند؛ ولی نه تنها بازدهی کسب ننموده‌اند؛ بلکه هر روز شاهد از بین رفتن تدریجی سرمایه خود هستند؛ آن هم سرمایه‌ای که تاب این وضعیت را نخواهد آورد و روانه سایر بازارها خواهد شد.همگان به درستی می‌دانند که برای جلوگیری از خروج سرمایه و کمک به بنگاه‌ها و اقتصاد کشور، چاره‌ای جز ایجاد بازاری شفاف و باثبات وجود ندارد که تنها و تنها از دست سازمان بورس به عنوان سیاستگذار و حافظ این بازار برخواهد آمد؛ اما مثال‌های ریز و درشتی وجود دارد که نشان می‌دهد حتی اگر حال بورس نیز خوب باشد، آیندهٔ آن بسیار ترسناک است؛ حتی گاهی ترسناک‌تر از مرداد 1399.

اولین گزینه مورد بررسی، عملکرد دو صندوق بزرگ است؛ در واقع در نگاه اول مدیریت پرتفو «آساس» و «سرو» خودنمایی می‌کند؛ چرا که بعد از اتفاقات سال گذشته و درست زمانی که بازار از ریل صعودی خود خارج شد، این دو صندوق کمترین شوک را از این رسوایی متحمل شده و در زمان کوتاهی به مدار مثبت برگشند که طبیعتاً بررسی سبد این دو صندوق می‌توانست برای هر سهامداری جذاب و کلاس آموزشی باشد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که اساس و سیستم به ترتیب به «درهآور» و «سیستم» بیشترین وزن را تخصیص داده و به علت رشد آن‌ها، بازدهی این دو صندوق نیز قابل قبول ارزیابی شده است؛ اما اگر بخواهیم ریزتر به این دو شرکت نگاه کنیم، درمی‌یابیم که ارزش معاملات روزانه آنها زیر 5 میلیارد تومان است که قاعدتاً ایجاد روند در این گونه سهم‌ها عددی خیلی کمتر از 5 میلیارد را نیاز دارد. این درحالی است که p/e «سیستم» به بالای 20 رسیده و «درهآور» نیز برخلاف شاخص صنعت رشد یافته و حتی حاشیه سود آن به طور معناداری کاهشی است.

حال سؤال اینجاست که اصرار صندوق به سرمایه‌گذاری در سهام کوچک با نوسان بالا و ارزش بنیادی کمتر چیست؟ آیا در صنایع انتخابی برای ایجاد سبد، سهم‌های ارزنده‌تری وجود نداشته است؟ اکنون اگر این مسئله به عادت همیشگی صندوق‌های سرمایه‌گذاری بدل شود، چند نماد حبابی و پروژه‌ای بر سر سهامداران خراب خواهد شد؟

مورد بعدی که شاید از تحرکات صندوق‌ها عجیب‌تر هم باشد، نرخ گاز طبیعی مصرفی تولیدکنندگان است؛ در سال گذشته نحوه قیمت‌گذاری خوراک شرکت‌ها چنان فشار فروشی را بر کلیت بازار ایجاد کرد که تمام مسئولان کشور در صرافت برای حل آن بودند؛ اما در نهایت فرمولی متشکل از نرخ 4 هاب بزرگ دنیا مبنا قیمت‌گذاری قرار گرفت؛ اما بازهم در اوج نظارت سازمان، 3 شرکت «شرانول»، «شبهرن» و «شسپا» که اتفاقاً محصولات مشابهی نیز تولید می‌کنند، نرخ گاز طبیعی خود را برای فروردین ماه اعلام کرده که دچار تناقضات بسیار شدیدی است؛ به طوری که نرخ اعلامی آن‌ها به ترتیب 1٬800، 780 و 6٬300 تومان بوده‌است که با هیچ منطق و استدلالی قابل درک و توجیه نیست.

مورد آخر نیز بررسی تصمیمات ناظر فرابورس است؛ جایی که صنایع پتروشیمی دهدشت بیش از یک ماه صف خرید بود ولی به علت نبود فروشنده، حجم مبنا خود را پر نمی‌کرد. از 2 اردیبهشت هم با توجه به دستورالعمل ابلاغی، حجم مبنای این نماد به یک تغییر پیدا کرد؛ زیرا زمانی که نمادی قیمت پایانی آن به دلیل صف خرید تغییر خاصی نمی‌کند، با تغییر حجم مبنا زمینه تعدیل قیمت و روان شدن معاملات فراهم می‌شود.

اما بعد از این تغییر حجم مبنا، ناظر فرابورس معاملات را تأیید نمی‌کند که به دنبال آن و بعد از گذشت 50 روز، کماکان قیمت پایانی «دهدشت» ثابت است. حال سؤال این‌جاست ناظر فرابورس در چه شرایطی راضی می‌شود بالاخره قیمت این نماد رشد کند و به شرایط متناسب با وضعیت سهم برسد؟

در آخر می‌توان گفت که این موارد فقط همت نهادهای نظارتی را می‌طلبد که از فاجعه‌ای که در انتظار بورس هست جلوگیری شود؛ مقابله با برخوردهایی که اجازه پروژه کردن برخی نمادها و عدم اجازه رشد برخی دیگر از نمادهای مستعد بازار را ندهد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید