کارشناس حوزه آب داریوش مختاری: بر اساس تحلیلها نوک شهرهای پرمخاطره آبی و گلوگاه اصلی، شهر تهران است، یعنی به لحاظ پدافند غیر عامل و مدیریت بحران ابتدا باید سراغ شهر تهران برویم. باتوجه به اینکه 70 درصد منابع آب تهران به سدها وابسته است باید ببینیم اوضاع به چه شکل بوده و میزان ذخایر تا چه مدت پاسخگوی شهر تهران است، طبق آمار سدهای تهران 21 درصد پرشدگی دارند و همچنان 11 درصد نسبت به پارسال عقب هستند و باتوجه به اینکه با اتمام فروردین بارش چندانی نداریم و تنها مواردی از بارشهای موسمی را خواهیم داشت که خیلی هم مستعد تبخیر هستند؛ بنابراین شرایط چندان عادی نخواهد بود.
ما اقدام مفیدی برای کنترل مصارف آب شهر تهران انجام ندادهایم. به طوری که اکنون میزان مصارف هر نفر در شهر تهران 220 لیتر و در فصل تابستان به 250 لیتر میرسد، بنابراین در زمینه فرهنگسازی کاهش این میزان مصرف هزینهای نشده است و مهمتر آنکه برنامهای برای کاهش شهرکسازی و جلوگیری از ایجاد بارگذاری جدید نداریم.
امسال سال دشوار برای تهران است تهران در سالهای پیش رو با پاییزهای سختی مواجه خواهد شد چون هر سال حدود 30 تا 40 درصد از بارشهای 50 سال اخیر عقب میمانیم و از سوی دیگر جمعیت و مصرف افزایش مییابد و فرهنگسازی هم انجام نمیشود، نتیجه اینکه در گلوگاه قرار میگیریم. مگر اینکه راه درست و اصلاح شده را طی کنیم.
27 هزار چاه کشاورزی در دشت تهران وجود دارد که در کل شاید 2 تا 3 هزار حلقه پلمپ و یا غیرمجاز اعلام شده باشد و بقیه در حال فعالیت بوده و برداشت آب از آنها صورت میگیرد، ضمن اینکه دشت گنجایش چندانی ندارد که چاه جدید برای شرب حفر شود، بنابراین اوضاع آبی روزهای خوبی را نوید نمیدهد.
مصرف سرانه آب تهران از جنوب به شمال از 160 لیتر تا 250 لیتر میرسد، در تهران علاوه بر متوسط سرانه 220 لیتر در هر شبانهروز که البته در تابستان به 250 لیتر هم میرسد مصرف حدود 70 لیتر کولرها نیز به این مصرف اضافه میشود و تاکنون برای کنترل این میزان مصرف فزاینده فرهنگسازی جدی صورت نگرفته است.
جریمهها تأثیر کمی بر کاهش مصرف دارد، چون پرمصرفها اگر جریمه هم شوند میپردازند، اما از مصرف کم نمیکنند. دهکهای پایین هم ممکن است به لحاظ هزینهای تاحدی رعایت کنند اما باید گفت جریمه برای دهک پایین هم با توجه به یارانهای بودن نرخها تاثیری بر کاهش مصرف ندارد.
در دشت تهران علیرغم اینکه به چشم نمیآید اما بارگذاری سنگینی روی صنعت و کشاورزی صورت گرفته به طوری که 15 هزار هکتار باغ پیرامونی تبدیل به مسکونی شده و در پیکره بزرگی از غرب تهران هم بارگذاری عظیمی برای بخش صنعت شده است، طبق آمار 27 هزار چاه کشاورزی داریم که البته در دستور کار قرار دارد که محدود شوند تا آبخوانها تقویت شوند، اما این اقدام زمانبر بوده و چالشهای خاص خود را دارد.
شهر تهران از نظر ظرفیتهای مصرف اشباع شده و بازچرخانی هم در دستور کار است اما باید مصرف خانگی را با فرهنگسازی کاهش دهیم. چراکه تصویر تهران کماکان نگرانکننده بوده و هست و مدیریت مصرف انجام نشده و فقط دغدغه تأمین است، مدیریت آب شهری به این شکل است که با شتابزدگی تأمین انجام میشود و همواره غافلگیری را هم سر جای خود محفوظ است.
اکنون در تهران 40 درصد کمبود منابع آب و 20 تا 30 درصد رشد تقاضا داریم و تنها امکان باقیمانده دریای مازندران است یعنی با اجرای پروژه آبرسانی به سمنان یک شاخه هم به تهران برسد که این اقدام پیامد منفی زیست محیطی و مخالفان زیادی دارد. ما باید این 40 درصد نگرانی تأمین آب تهران را با کاهش بارگذاریها، توقف تراکمفروشی و شهرکسازی حل کنیم و یا انتقال پایتخت داشته باشیم. هرچند با این راهکارها هم تقاضا کاهش چندانی ندارد زیرا 25 میلیون نفر از جمعیت 85 میلیونی کشور درمحور تهران-کرج هستند و این جمعیت هم با ساخت و ساز اضافی بحران بوجود آوردهاند.