فرزین سوادکوهی روزنامه نگار: بنزین در کشور ما همواره یک کالای استراتژیک بوده است. سوختی حساس که نهتنها قابلیت اشتعال فیزیکی داشته؛ بلکه به لحاظ ماهیتی نیز میتواند همیشه در حوزه ارزشگذاری آتش بپا کند. تجربه نشان داده دستکاری در قیمت بنزین همیشه هزینهساز بوده و دولتهای مختلف به طور مداوم برای تغییر قیمت آن دست و دلشان میلرزیده این در حالی است که حالا دیگر عارف و عامی میدانند که افزایش قیمت آن برای هر دولتی تبدیل به یک فوبیا شده که میتواند تبعات خسارتبار اجتماعی به دنبال خود بیاورد.
اما درعینحال همگان نیز میدانند که تا بنزین – همچون دیگر حاملهای انرژی – در قیمت، واقعیسازی نشود اقتصاد کشور باید جای ضرر و زیان آن را با پرداخت انواع و اقسام اشکال یارانهای پر کند. شکاف عمیقی که قادر است همه برنامههای توسعهای دولت را بهخاطر هزینهساز بودنش نقشبرآب کند.
صنایع پالایشی در کشور ما همهروزه با تمام ظرفیت در حال تولید است؛ اما باز شکمسیری ناپذیر مصرف داخلی با این تولیدات سیر نمیشود. نبرد بیامان تولید و مصرف اکثر اوقات حتی در غیرمنصفانهترین موقعیتها ادامه دارد و همین مسئله ما را بر آن میدارد که یکسره قیمت تمام شده آن را با سنجههای بینالمللی به محاسبه بیاوریم.
اطلاعات کاملاً شفاف اقتصادی نشان میدهد قیمت بنزین در کشور ما نسبت به حوزه خلیجفارس بسیار ارزان است و این در ترازوی هیچ اقتصادی نمیتواند موجه تلقی شود چرا که ما هم اکنون در ایران داریم سالی 100 میلیارد دلار یارانه حاملهای انرژی میدهیم که بخش قابل توجهی از آن مربوط به بنزین است.
بنزین کالایی است که نمیتوان به این سادگیها دست به ترکیب قیمتی آن زد و بهاصطلاح آن را گرانتر کرد و این در حالی است که قیمت دیگر حاملهای انرژی بههرحال با شیبی ملایمتر افزایش پیدا کرده که بنزین از آن نصیبی نبرده است.
دادههای اطلاعاتی نشان میدهد پیشازاین کلید پیشنهادی افزایش قیمت بنزین در لایحه بودجه سال 1378 زده شد. این حرکت میتوانست یکی از مهمترین تصمیمات دولت برای کاهش هزینهها و افزایش درآمد و واقعیکردن قیمت و مصرف بنزین تلقی شود.
چنین اقدامی بیتردید میتوانست (و میتواند) پیامدهای مثبت و منفی گستردهای بر کل اقتصاد ایران به بار بیاورد. سود این کار در وهله اول واقعیسازی قیمتها و تراز منطقی مصرف، شفافشدن هزینهها، کاستن از یارانههای غیرمستقیم و غیرلازم به قشرهای ثروتمند جامعه، کاستن از آلودگی غیرلازم هوا و دیگر محسنات آن را به ارمغان بیاورد.
اما مشکل از جایی آغاز میشود که میبینیم تبعات منفی افزایش قیمت بنزین رشد بسیار هولناک هزینههای حملونقل داخلشهری و بینشهری را ایجاد خواهد کرد. افزایشی که هزینههای حملونقل و صدالبته گرانشدن دیگر کالاها را در پی خواهد داشت که زندگی را برای طبقات پایین و متوسط جامعه بسیار سختتر خواهد کرد.
شاید بسیار تعجبآور به نظر برسد که در یابیم از قضا رشد مصرف به دلیل هرچه افزونتر شدن قیمت آن بوده! چند سال است که قیمت بنزین ثابت بوده و این در حالی است که تورم 50 تا 60 درصد در کشور را داریم تجربه میکنیم. این بدان معنی است که اگر هر سال قیمت بنزین را 1.5 برابر کنیم، درواقع قیمت را ثابت نگه داشتهایم و اگر تغییر نکند به این مفهوم است که 50 درصد از قیمت بنزین کم کردهایم.
درعینحال باید به یاد بیاوریم که وقتی 50 تا 60 درصد تورم داریم، اگر برای 4 سال قیمت کالایی را ثابت نگه داریم؛ یعنی آن کالا را داریم مفتومسلم به فروش میرسانیم، آنهم درحالیکه قیمت کالاهای دیگرمان مرتب بالاتر میرود. در نتیجه به همه می گوئیم این کالا اصلاً ارزش ندارد!
برای همین هم هست که ما هر جور هزینهای برایمان قابلدرک است به جز قیمت بنزین. در کشورهای همسایه برای پر کردن باک یک خودرو معمولی باید بیش از 100 دلار هزینه کنیم اما در ایران به تنها چیزی که فکر نمیکنیم قیمت یک باک 70 لیتری است که تازه با قیمت آزاد لیتری 3 هزار تومان تنها 210 هزار تومان پول میدهیم.
در هیچ اقتصادی دیده نشده که قیمت خودرو سر به فلک بزند؛ اما قیمت سوخت به شکل عجیبی ارزان بماند. در همه جای جهان قیمت خودرو را ارزان نگه میدارند و نرخ سوخت را بالا میبرند؛ اما در ایران این معادله درست برعکس است.
در شرایطی که دوگانه خودروسازی در کشور ما انحصار تولید را در اختیار خود دارد و هیچ خودرو خارجی به قیمت جهانی معامله نمیشود نمیتوان توقع داشت که هیولای مصرف و بهتبع آن کابوس هزینه سنگین تولید و تاوان دهی دولت تحت عنوان یارانه انرژی پایان یابد.
این چرخه تکراری هرسال نهادهای حاکمیتی را بیشتر از قبل در مرداب ضرر و زیان انباشته اقتصادی فرومیبرد. کافی است ببینیم خودروسازان ما هیچ دلیل و انگیزهای برای ارتقای فناوری جهت کاهش مصرف بنزین و افزایش راندمان ندارند؛ اما اهم اینک صنعت خودروسازی جهان بهسوی تولید خودروهای برقی و همچنین هیبریدی سوق پیدا میکند.خودروسازان قَدَر جهانی همواره در پی تکنولوژیکتر کردن تولیدات خود هستند که مصرف سوخت و استهلاک کمتر و رفاه بیشتری داشته باشد؛ اما صنعت خودروسازی ایران کماکان طرحهای 40 و 50 سال قبل را روی خط تولید میآورد. خودروهایی که در هر 100 کیلومتر تا 12 لیتر بنزین مصرف میکنند. بی شک اگر انحصار از صنعت خودروسازی ما برداشته شده و تولیدات داخلی نیز ارتقا فنی پیدا کند آنوقت در یک شیب قیمتی معقول میتوان قیمت بنزین را به واقعی شدن نزدیک کرد.