سامان سفالگر روزنامه نگار: صنعت برق در هر کشور جزو صنایع مهم و مولد است. جدای از تأمین برق و روشنایی خانهها و فروشگاهها، بسیاری از کارخانهها و کارگاههای تولیدی نیز نیازمند برق هستند و بدون آن نمیتوانند فعالیتهای عادی خود را انجام دهند. درست به همین دلیل است که از صنعت برق در کشورهای مختلف جهان به مثابه یک صنعت پایه و اساسی یاد میشود.
به گزارش خبرنگار «نقش اقتصاد»؛ با این حال، در سالهای گذشته کشورمان با چالشهای مختلفی در حوزه صنعت برق دست به گریبان بوده است کما اینکه در دورههایی شاهد وقوع خاموشیهای گسترده در بخشهای مختلف کشورمان به ویژه در فصل گرم سال بودهایم.
در این راستا، به تازگی مدیر عامل شرکت تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) در موضع گیری گفته است که روز شنبه گذشته (16 تیرماه)، برای بار سوم شاهد رکوردزنی مصرف برق در کشورمان و رسیدن آن به رقم روزانه 76 هزار و 767 مگاوات بودهایم. مصطفی رجبی مشهدی گفته است که در روز مذکور شاهد گرمترین روز غیرتعطیل سال بودهایم که همین مساله رکورد مصرف برق در کشورمان را نیز جابجا کرده است.
وی در ادامه از مردم خواسته که با صرفه جویی حداقل 15 درصدی مصرف برق، زمینه را برای تداوم فعالیت عادی شبکه برق و تأمین نیاز برق همه مردم کشورمان فراهم و تسهیل کنند. با این همه، باید توجه داشت که حداقل به 2 دلیل عمده و محوری، کشورمان در حوزه صنعت برق و به طور خاص تولید و مصرف برق، با چالش و بحرانهای جدی رو به رو است.
اولاً، در سالهای اخیر و همزمان با تشدید تحریمهای خارجی علیه کشورمان، شاهد بودهایم که ظرفیتهای تولیدی برق در ایران متناسب با نیاز روزافزون به برق رشد نکردهاند. در حقیقت، در حوزه صنعت برق ما با بیشتر شدن بیش از پیشِ فاصله میان ظرفیتهای تولیدی و البته نیاز روزانه به برق رو به رو بودهایم.
به بیان سادهتر، ظرفیتهای تولیدی و زیرساختهای تولیدی نتوانستهاند خود را با نیاز رو به رشد به برق تطبیق دهند. بحث تحریمها از آن جهت در معادله تولید برق چالش زا بوده که بدانیم هزینه ساخت نیروگاههای تولید برق به شدت سنگین است و صدها میلیون یورو را شامل میشود.
حال در وضعیتی که کشورمان با چالشهای اقتصادی مختلف دست به گریبان است، بدون تردید سخت است که بخواهد بودجههای سنگینی را در امر ساخت نیروگاههای تولید برق هزینه کند. موضوعی که بایستی هر چه سریعتر تدابیر لازم برای آن اندیشیده شود و اصلِ مشکل در این رابطه به نحوی مؤثر و راهگشا، مخاطب قرار گیرد (توجه داشته باشیم که سرمایه گذاریهای خارجی در این رابطه در کشورمان نیز چندان قابل توجه نیستند).
دوم اینکه متاسفانه الگوی مصرف برق نیز در کشورمان وضعیت چندان خوبی ندارد. موضوعی که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران فعال در عرصه برق کشور به آن اشاره داشتهاند و اساساً ارائه طرحهای مختلف با محوریت جریمه مشترکان بدمصرف و ارائه پاداش به مشتریان خوش مصرف، از جمله سیاستهایی بوده که در سالهای اخیر با هدف اصلاح الگوی مصرف برق در کشورمان در دستورکار نظام حکمرانی در این حوزه قرار گرفته است.
البته که کشورمان صرفاً با چالش الگوی مصرف در حوزه برق رو به رو نیست و مثلاً در حوزه آب نیز این چالش عیناً خودنمایی میکند. معادلهای که به زعم برخی صاحب نظران تا حد زیادی نمودی از این مساله است که هنوز اصلِ بحران از سوی طیفهای قابل توجهی از مردم کشورمان به خوبی به رسمیت شناحته نشده و آنها این مساله را موضوعی با فوریت بالا که میتواند مشکل زا باشد، ارزیابی نمیکنند.از این رو، به این مساله اشاره میشود که هم سیاستهای توام با فرهنگ سازی برای اصلاح الگوی مصرف در زمینه برق باید در دستوکار قرار گیرد و هم در عین حال، سیاستهای سخت گیرانه با محوریت جریمه مشترکان بدمصرف باید بیش از پیش مورد توجه باشد.در این میان، آنچه مسلّم است این نکته میباشد که انفعال در زمینه مخاطب قرار دادن چالشهای مطرح در صنعت برق کشورمان، نه تنها اصل مشکل را رفع نخواهد کرد بلکه همچون چالشهای ما در دیگر حوزههای حکمرانی، سال به سال مشکل را بزرگ و بزرگتر خواهد کرد و البته که هزینههای حل کردن آن را نیز به نحو قابل توجهی افزایش میدهد. موضوعی که از چشم اندازی کلان به هیچ عنوان در راستای منافع ملی کشورمان قرار ندارد.