دو روی سکه انتخابات آمریکا

0
65

لیلا احمدی مترجم: وقتی به حال‌وهوای انتخاباتی این روزها فکر می‌کنم، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد، این است که فقط شیطان می‌تواند چنین ملغمهٔ پرآشوب و جان‌فرسایی برپا کند.

دو پیرمردی که تیتر یکِ رسانه‌های جهان‌اند و بار دیگر مصرانه نامزد ریاست‌جمهوری شده‌اند، به معنای واقعی کلمه از رده خارج‌اند و دقیقاً به‌کار نمی‌آیند. یکی از آن‌ها سیاستمدار درستکاری است که توان شناختی و نیروی جسمانی‌اش را از دست داده و دیگری فرد نابکاری است که بی‌وقفه دروغ می‌گوید و همیشه بر سکوی انتقام‌جویی مستقر است.

گویی واقعاً دستی اهریمنی در کار است که تفاوت این دو جناح را پیوسته بیشتر می‌کند و بلوا به‌راه می‌اندازد. شکاف بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان روزبه‌روز افزایش می‌یابد و روی‌کارآمدن هریک، تمایزی آشکار در سرنوشت کشور خواهد داشت. واقعیت این است که فقط یک حزب در سیستم دوحزبی آمریکا توان پاسداشتِ قانون اساسی ما را دارد و حزب دیگر معطوف به جاه‌طلبی و حفظ قدرت است.

تباهی اخلاقی جمهوری‌خواهان به طرق مختلف نمایان است. این حزب تقریباً از هر سیاستمدار جمهوری‌خواه که تمایل به کرنش در برابر رهبر فخیمشان دونالد ترامپ نداشته باشد، عاری شده است. اگر به خاطر داشته باشید، این مقام عالی‌قدر همان فرد گردن‌کشی است که با همهٔ توان کوشید تا واپسین انتخابات ریاست‌جمهوری ما را منحل کند.

جالب است که همسر یکی از قضات دیوان عالی -که ازسوی جمهوریخواهان منصوب شده است-، از لغو نتایج انتخاباتی حمایت می‌کند. این قبیل اخبار نشان می‌دهند که حزب جمهوری‌خواه دیگر اعتنایی به نهادهای ارزشمند و بنیادی‌مان ندارد و به‌رغم رخدادهای گذشته، آماده است تا ترامپ را بار دیگر نامزد کند.

دیگر مهم نیست که خیلی از مقاماتی که در دورهٔ نخست ریاست‌جمهوری ترامپ بیشترین همکاری را با او داشتند – افرادی مثل معاون رئیس‌جمهور، وزیر دفاع، وزیر امور خارجه، رئیس ستاد، مشاور امنیت ملی، وزیر مطبوعات، مدیر ارتباطات و دادستان کل – در خلال سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و شرح‌حال‌های سیاسی‌شان به کشور هشدار می‌دهند که ترامپ فردی بی‌اخلاق، هنجارشکن و لجام‌گسیخته است و هرگز نباید به کاخ سفید نزدیک شود.

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که آمریکایی‌ها با انتخاب مجدد ترامپ مرتکب می‌شوند، این است که تصور کنند چون چهار سال از رفتارهای هنجارشکنانه، نظم‌گریز و خشونت‌محور او گریخته‌اند، می‌توانند بار دیگر به او اعتماد کنند. حتی تصور شرط‌بندی بر سر آمدن یا نیامدن او دیوانه‌کننده است. انگار از کارزاری پرخطر جان به در برده باشید و دوباره به صرافتِ بازگشت بیفتید.

و دقیقاً به همین دلیل، انتخابات پیش‌رو بسیار مهم است و از همین رو است که حزب دموکرات که همچنان دفاع از دموکراسی ما را در اولویت قرار می‌دهد، باید فوراً نامزد جدیدی برای این رقابت تنگاتنگ معرفی کند؛ جنگجویی خردمند، سرزنده و هشیار که قادر است با اجماع و توسل به اصحاب قدرت، طرفداران بیشتری جذب کند و بازی را به نفع خود تغییر دهد.

هیچ چیز دیگری تا این‌حد مهم نیست و نباید فرصت را از دست داد. اما رهبر حزب دموکرات، پرزیدنت بایدن، سیاستمدار کهنه‌کاری که همیشه او را تحسین کرده‌ام، به‌وضوح ذهن و جسم فرسوده‌ای دارد. او دیگر نمی‌تواند قرص و محکم روی پاهایش بایستد و بااین‌حال به منتقدان حمله‌ور می‌شود. وضعیت اسفناک بایدن، حزب را وامی‌دارد که او را در کنوانسیون به چالش بکشند و بااحترام از او بخواهند تا کنار بکشد.

می‌توان امید داشت که همسر، خانواده و نزدیکانش او را مجاب کنند تا در کارزار نماند. بدون‌شک آن‌ها به ضعف‌های جسمی و روحی‌اش واقف‌اند و می‌توانند او را وادار به کناره‌گیری کنند ولی ظاهراً از خطر حضور بایدن غافل‌اند و نمی‌دانند که میراث سیاسی و دستاوردهای بزرگ او با این حضور لجبازانه بر باد خواهد رفت.

خدای من! هوش از سر آدم می‌پرد. اگر بایدن برنده شود، همه باید دعا کنیم که بتواند هر روز از تختخوابش بلند شود و کار را به روال سابق پی بگیرد. اگر ترامپ پیروز میدان باشد، باید سر به آسمان بلند کنیم و دست به دعا برداریم که ای‌کاش از تختخوابش خارج نشود و نتواند برنامه‌های محیرالعقولش را انجام دهد و همه‌چیز به این بستگی خواهد داشت که از کدام دنده برخاسته است.

ولی می‌توانیم تا دیر نشده کاری کنیم و باید چنین کنیم، زیرا این دوره با دوره‌های پیشین تفاوت دارد و فصل جدیدی آغاز شده است. اکنون در نقطهٔ ثقل تاریخ قرار داریم که ما را به تحولات شگرف بازار کار، نوسانات ژئوپلیتیکی و چالش‌های آب‌وهوایی سوق می‌دهد.

انتظار می‌رود «انقلاب هوش مصنوعی» که از چهار سال گذشته به راه افتاده، در چهار سال آینده به‌سان طوفان، بازار کار یقه‌سفید را درنوردد. اعتصاب طولانی نویسندگان هالیوود در سال گذشته فقط بخش کوچکی از این بحران بود. چنین اعتراضاتی گویای این است که این انقلابِ بی‌ثبات‌کننده در ساحت یقه‌سفیدها، چه تبعات درهم‌کوبنده‌ای خواهد داشت.

درعین‌حال باید توجه کرد که نظمِ مسلط ایالات متحده در دوران پس از جنگ سرد با تهاجم روسیه به اوکراین از بین رفته است و ما در بطن بازتعریف نظم، پس از دوران پساجنگ سرد هستیم. مدیریت روسیهٔ متخاصم و چین معاند که هر روز نقشی جدید در سر دارند، همسو با بازیگران شروری مانند ایران و کرهٔ شمالی و بازیگران غیردولتیِ فوق‌العاده قدرتمندی مانند حماس، حوثی‌ها و سایر شبه‌نظامیان، رهبری خردمندانه و راه‌کارهای مدبرانهٔ ایالات متحده را طلب می‌کند. اتحادهای متکثرِ جهانِ پس از جنگ سرد را نمی‌توان به ابرقدرت تنها و رنجوری سپرد که به متحدانش می‌گوید: «باید برای دفاع از خود هزینه کنید وگرنه با گوشمالی ولادیمیر پوتین مواجه خواهید شد.»

و سرانجام باید از مصائب آب‌وهوایی یاد کرد. دانشمندان پیوسته هشدار می‌دهند که با چالش عظیم تغییرات آب‌وهوایی مواجهیم. مهم است که چگونه آب‌وهوای تندخو را مدیریت کنیم و از صدمات احتمالی و مهارنشدنی‌اش اجتناب کنیم. بحران بزرگ آب‌وهوایی در آستانه است و تصمیماتی که در چهار سال آینده می‌گیریم، می‌تواند آخرین فرصت برای اجتناب از رخدادهای غیرقابل‌کنترل باشد.

این‌ها فقط تعدادی از چالش‌های محتمل‌اند که پیش‌روی رئیس‌جمهور بعدی قرار دارد و امیدوارم خداوند ما را از موارد پیش‌بینی‌نشده مصون بدارد. منظورم مواردی مثل مهاجرت‌های عظیمِ ناشی از تغییرات اقلیمی است که بدون‌شک بی‌ثباتیِ ژئوپلیتیکی به همراه خواهد داشت. آمریکا همیشه به رهبری بصیر و قدرتمند نیاز دارد و این نیازمندی حالا بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

اگر دموکرات‌ها خود را مسئول می‌دانند، باید بایدنِ دوسه‌سال دیگر را تصور کنند و در نظر داشته باشند که گذر اجتناب‌ناپذیر زمان او را درهم خواهد شکست. آیا آن‌هایی که کارزار انتخاباتی بایدن را اداره می‌کنند و رهبران حزب دموکرات که به او توصیه می‌کنند: «محکم باش و از جایت تکان نخور»،

واقعاً معتقدند بایدن در دو سال آینده، با همهٔ فشارهای موجود، تحمل وظیفهٔ دشوار ریاست‌جمهوری را حتی در مود خوبش خواهد داشت؟ بنا به گفتهٔ خودش هر روز از هشت صبح تا هشت شب پیگیر وقایع سیاسی است، اما کار ریاست‌جمهوری آن‌هم در چنین مرتبه‌ای به قوای بیشتری نیاز دارد، هرگز زمان‌مند نبوده و نخواهد بود.

در دو سال آینده، مردم در کاخ سفید، رئیس‌جمهوری را می‌بینند که از نظر جسمی و کلامی ضعیف‌تر شده است؛ درنتیجه آماج تئوری‌های توطئه قرار خواهد گرفت. می‌توانید تصور کنید که رسانه‌های اجتماعی و به‌ویژه فاکس‌نیوز چه‌ها خواهند گفت و چه مطالبی در این باب که «تصمیم‌گیرندهٔ واقعی کیست؟» منتشر خواهند کرد؟ دموکرات‌های طرفدار بایدن و کارزار انتخاباتی او پاسخ به این پرسش را به کشور بدهکارند. طرح این پرسش برایم خوشایند نیست، اما باید آن را از خودمان بپرسیم.

و از سویی روی‌کارآمدن ترامپ در عصر هوش‌مصنوعی چه معنا و تبعاتی برای آمریکا خواهد داشت؟ او رئیس‌جمهوری بود که در پروندهٔ قضایی سال 2022 سوگند یاد کرد و گفت: «دست‌کم از آغاز ژانویهٔ 2010، عادت نداشته‌ام با ایمیل، پیام متنی یا سایر روش‌های دیجیتالی، ارتباط برقرار کنم.»

نزدیک به 70 میلیون آمریکایی، یکشنبه گذشته یعنی همان روزی که دمای هوا در لاس‌وگاس برای اولین‌بار در تاریخ به 120 درجهٔ فارنهایت [46 درجه سانتی‌گراد] رسید، در شرایط هشدار گرما قرار گرفتند. در چنین شرایطی داشتن رئیس‌جمهوری که از قوانین زیست‌محیطی روی‌گردان است، چه معنایی خواهد داشت؟

[ترامپ به مدیران ارشد نفتی ایالات‌متحده قول داده اگر یک‌میلیارد دلار به کمپین انتخاباتی او کمک کنند، مقررات زیست‌محیطیِ جو بایدن را کنار بگذارد و از تصویب هرگونه مقررات مشابه نیز جلوگیری کند. او قصد دارد تولید نفت را افزایش دهد، موانع حفاری در مناطق حساس زیست‌محیطی را برطرف و قوانین کاهش آلودگی را لغو کند.]

در عصری که دیگر هیچ کشوری به‌تنهایی قادر به حل بحران‌های عظیم و راهکارهای کلانی همچون کاهش تغییرات آب‌وهوایی، تنظیم مقررات هوش مصنوعی، ایستادگی در برابر مهاجرت‌های گستردهٔ جهانی و مقابله با مخاطرهٔ تسلیحات هسته‌ای نیست، روی‌کارآمدنِ رئیس‌جمهوری تندرو با روحیات پان‌آمریکایی چه معنایی دارد؟ تنها استدلال ترامپ این است که خدمات متحدان ما رایگان خواهد بود و تعرفه‌های ایالات متحده را هم چین پرداخت می‌کند، نه مصرف‌کنندگان آمریکایی. او نهادهای چندجانبهٔ جهانی مثل ناتو، سازمان تجارت جهانی، اتحادیهٔ اروپا، سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل متحد را «جهانی‌گرایان» بی‌فایده قلمداد می‌کند.

بدون‌شک اگر بایدن تنها نامزد دموکرات‌ها باشد، به او رأی خواهم داد و شما نیز باید چنین کنید. ما باید هر کاری از دستمان برمی‌آید، برای متوقف‌کردن ترامپ انجام دهیم؛ اما دموکرات‌هایی که اصرار دارند او را ابقا کنند، خطر بزرگی را می‌پرورانند.

و باید باردیگر این نکته را تکرار کنم: «فقط به این دلیل که یک‌بار توانستیم از دوران طاقت‌فرسای ترامپ و تهدید به فروپاشی قانون اساسی جان سالم به در ببریم، نباید نتیجه بگیریم که دموکراسی ما می‌تواند چهار سال دیگر با او دوام بیاورد. ترامپ حالا رویین‌تن است، احساس مصونیت از مجازات دارد و این حس با حمایت دادگاه عالی تقویت شده است.

آمریکا اکنون در بزنگاه حساس تاریخی قرار دارد. تپانچهٔ حریف از همیشه پُرتر است و این صحنه‌آرایی را گویی شیطان ترتیب داده است.

منبع: نیویورکتایمز

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید