کریدور شانس برای ایران

0
78

سید محمد شفیعی روزنامه نگار: گروه سیاسی: دانشمندان بسیاری در عرصه ژئوپلتیک کتاب‌های زیادی نگارش و به نقاط مهم جغرافیایی اشاره کرده‌اند که همواره شاهد تنازع بر سر آن جغرافیاها بوده و هستیم. حال آنکه دانشمندان بر جبر جغرافیایی حاکم بر این نقاط نیز اشاراتی کرده‌اند.

برای هر جغرافیایی، جبرهایی موجود است آن هم به دلیل قرارگیری در منطقه (جغرافیایی) خاص و محدودیت‌ها و امتیازهایی که آن جغرافیا به آن کشور می‌دهد.

جغرافیای ایران به لحاظ نگاه ژئوپلتیکی و جغرافیای سیاسی تا قرن‌ها و طی چندین هزار سال، جغرافیای تجارت بوده و چهارراه تجاری جهان تحت نام جاده ابریشم لقب گرفته بوده است.

عده‌ای معتقدند که جاده ابریشم از بین رفته است اما این گونه نیست. نقش راه ابریشم بعد از آنکه عمده تجارت جهانی توسط غرب و استعمار از مسیر دریایی شکل گرفت، کم رنگ شد. اما اکنون طرح یک کمربند یک جاده چین همان جاده ابریشم است که چین تمایل به احیای آن دارد. طبق برآوردها تجارت از راه خشکی به صرفه‌تر و حدود 70 الی 75 درصد از تجارت در مسیر دریایی ارزان‌تر است.

اما بحث اصلی این است که جغرافیای ایران، جغرافیای تجارت بوده و جغرافیایی نبوده که به انتخاب یک سمت یا یک بلوک سیاسی مجبور بوده باشد و اصولاً جغرافیاهایی مانند ایران و ترکیه که جغرافیای میانه محسوب می‌شوند به روابط مناسب و با تنش پایین با سایرین نیازمند هستند و بر این مبنا باید هدف اصلی خود را تجارت تعیین کنند.

جغرافیای ایران داری منابع متعدد و عظیمی‌است، اما ایران از مشکل آب و محیط زیست رنج می‌برد. پتانسیلی که بیشتر از سایر موارد ایران می‌تواند روی آن حساب کند، تجارت است، تا سایرین از اتصال به جغرافیای ایران خود را به سایر مناطق متصل کنند در مقام مثال می‌توان بیان کرد: منطقی‌ترین و به صرفه‌ترین راه برای اینکه چین بخواهد به شاخ آفریقا، مدیترانه و به اروپا وصل شود از مسیر ایران است و منطقی‌ترین و به صرفه‌ترین راهی که اروپا بخواهد به هند، چین، خلیج فارس و کشورهای اطراف آن و آسیای میانه وصل شود مسیر ایران است. یک چهارراه به معنای واقعی و این جغرافیا برای ایران، جبری را به همراه خواهد داشت. حال باید به این‌مطلب بپردازیم که جَبرِ مد نظر کجا قرار دارد، غرب تجارت محور عمل می‌کند و تا حدودی منافع خود را مدنظر قرار می‌دهد، منافع غرب ایجاب می‌کند، علی رغم آنکه جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را برای اقدام علیه مظاهر و نظام‌مدنظر آن انجام می‌دهد تصمیم به معاف کردن هند را از تحریم‌های موجود علیه ایران بگیرد.

اطمینان خاطر از تجارت با ایران را برای هند به وجود می‌آورند و به این دلیل آن را از تحریم‌ها معاف می‌کنند تا تولیدات آن با سرعت و به صرفه از خاک ایران به اروپا برسد. می‌توان از این دیدگاه نگریست که غرب برای جغرافیای ایران برنامه‌ای بلندمدت دارد و جغرافیای ایران برای غرب اهمیت بیشتری دارد تا برای شرق.

برای غرب، ایرانِ جغرافیایی اهمیت فراوانی دارد و اهمیتش مانند افغانستان نیست. آمریکا از افغانستان زمین‌سوخته ساخت زیرا در بلندمدت سودی برایش نداشت و به دلیل همسایگی با چین آن را رها کرد تا با ایجاد معضل امینتی و حضور طالبان یک‌کمربند یک‌جاده چین مورد تهدید قرار گیرد و اگر نتواند با زمین‌سوخته افغانستان آن را از بین ببرد حداقل پیشبرد آن را به تأخیر اندازد. حال که 3 ناوگروه از 5 ناوگان خود را در فیلیپین، مالاکا و خروجی دریای چین قرار داده است. از سوی دیگر با معافیت هند آن‌ها را نیز از سودی بهره‌مند می‌کند، چرا که چین با خرید نفت ایران (خرید با تخفیف و ارزان‌تر) به ایران در دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کند، حال هم هند با این معافیت از منافعی برخوردار می‌شود و هم در موازنه چین گامی رو به جلو خواهد بود چون با زمین‌سوخته افغانستان و ناوگروه‌های خود صادرات چین را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد و از سوی دیگر صادرات هند راحت‌تر به اروپا منتقل خواهد شد.

پس در رابطه با ایران این نکته وجود دارد که جغرافیای آن ارزش بلندمدت برای غرب دارد علی رغم تضاد و تقابل موجود با جمهوری اسلامی.

از سمت دیگر اتصال کریدور شمال جنوب از بندر چابهار ایران به سن پترزبورگ روسیه، روسیه را نیز درگیر این کریدور و راهبرد خواهد کرد و چین نیز از این موضوع احساس خطر خواهد کرد. در اینجا انشقاقی بین چین با ایران و روسیه به وجود خواهد آمد و چین در حالت انزواگونه قرار می‌گیرد اما زمانی که از حالت انزوا خارج شود بر این موضوع واکنش‌های بیشتری نشان خواهد داد. چین در بازه زمانی فعلی تمرکز بیشتری بر اعراب، آفریقا و آمریکای‌جنوبی و کارائیب دارد و بعد از کاهش تمرکز از این مناطق، تغییر رویکرد نیز خواهد داد.

جمهوری اسلامی با درک جبر جغرافیای ایران و اتخاذ رویکردی واقع‌گرا و عاقلانه می‌تواند از این جبر بیشترین سود را به دست آورد. طی چند قران اخیر کشورهایی که در مسیر تجارت جهانی قرار داشتند در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته‌اند اما کشورهایی نظیر افغانستان، عراق، سوریه، ایران که از مسیر تجاری کنار رفتند، حال اگر این کریدور تثبیت شود ایران را به مسیر تجارت وارد کرده و عملاً در مدار تجارت غربی قرار می‌دهد.

جمهوری اسلامی نیز پذیرفته که کریدور فوق از خاک ایران رد شود تا علاوه بر به دست آوردن منافع سود، تسلطی نیز داشته باشد، یکی از حساسیت‌هایی که جمهوری اسلامی در نگاه سیاست خارجی خود دارد این است که همواره کنترل بر کریدورها داشته باشد و این مورد برای ما جبر مضاعف به همراه خواهد داشت؛ یعنی ما به دلیل جبر جغرافایی کشورمان علی رغم همه تنش‌های موجود با غرب در مدار این کریدور قرار گرفتیم.

این تجارت برای ایران رشد به همراه خواهد داشت و از شدت مشکلات ایران خواهد کاست. پس بهتر است ایران عاقلانه‌تر رفتار و با سیاست‌هایی کم تنش‌تر رفتار کند و کریدور فوق را سریع‌تر تثبیت کند. تا منافع دیگری به دست‌آورد و با جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید، زیرساخت‌های خود را توسعه دهد.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید