سامان سفالگر روزنامه نگار: در روزهای اخیر مساله کمبود برق و قطعی های آن در بخش های مختلف کشورمان، چالشی بوده که بسیار در مورد آن گفته و شنیده شده است. در این راستا، مقام های حوزه برق کشورمان نیز در موضع گیری های مختلف خود از رکوردزنی های پیاپی مصرف برق در ایران در ماه های گذشته سخن گفته و میگویند.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛ در این چهارچوب، کارشناسان و صاحب نظران مختلف نیز ضمن ارزیابی ابعاد و جنبه های مختلف این مساله سعی در ارائه تحلیل های آسیب شناسانه در این رابطه و تشریح و تبیین علل و پیامدهای کمبود برق و همچنین پیامدهای منفی این موضوع داشته اند و البته که کم و بیش شاهد پیشنهادهایی از سوی آن ها برای مخاطب قرار دادن این مشکل(کمبود برق) نیز بوده ایم. قطعی های برق در نوع خود به بخش صنعت، خسارت های جدی را وارد کرده است و گزارش های مختلف حاکی از مثلا تشدید ناترازی در بحث تولید و واردات فولاد کشورمان و افزایش واردات فولاد به ایران(در نتیجه قطعی های برق) در مدت اخیر هستند. با این همه، به تازگی شاهد یک موضع گیری معنادار از سوی مصطفی رجبی مشهد، مدیر عامل شرکت توانیر در مورد هدفگذاری تولید برق خورشیدی بر اساس برنامه هفتم توسعه و واقعیت های میدانی کنونی کشورمان در این حوزه بوده ایم.
وی تصریح کرده که بر اساس سند مذکور، صنعت برق باید ظرفیت های تولید خود را تا 30 هزار مگاوات افزایش دهد که از این میزان، 11 هزار مگاوات بایستی از طریق انرژی های تجدیدپذیر تامین شود. وی در ادامه گفته است در حوزه تولید برق از انرژی خورشیدی، کشورمان توانایی تولید حداقل 32 هزار مگاوات برق را دارد این در حالی است که اکنون تنها 550 مگاوات برق خورشیدی تولید می شود.
عددی که از فاصله قابل توجه و گسترده تولید برق خورشیدی با هدفگذاری های تعیین شده حکایت دارد. البته که عدم تحقق هدفگذاری ها و سرمایه گذاریها صرفا در حوزه تولید برق خورشیدی در ایران محدود نمانده و در کلیت صنعت برق با چالش هایی از این دست رو به رو هستیم. از این رو، در تحلیل آمارهایی از این دست، توجه به 2 نکته ضروری به نظر می رسد.
اولا، یکی از اصلی ترین چالش ها در زمینه فعال نشدن ظرفیت های مشخص و قابل توجهِ تولید برق خوردشیدی این مساله است که در زمان درست و به موقع، برنامه ها و اهداف تعیین شده در این حوزه محقق نمی شوند و البته که برخی بازیگران دست اندرکار نیز به نحوی منطقی در فرآیند تحقق اهدف ایفای نقش نمی کنند.
به عنوان مثال، سال هاست که قوانین مختلف و مرتبط تاکید دارند که صنایع بزرگ و انرژیبَر، بایستی در بحث تولید برق نیز به واسطه زیادی مصرف برقِ خود مشارکت داشته باشند و بخشی از سر مایههایشان را معطوف به این حوزه کنند. این در حالی است که به اذعان بسیاری از فعالان صنعت برق کشورمان، بسیاری از مفاد قانونی در این رابطه روی زمین مانده اند و به نتیجه نرسیده اند.
موضوعی که عملا وزارت نیرو را به متولی اصلی و عمده تولید برق در کشورمان تبدیلل کرده است. در این میان، شرایط خاص اقتصادی کشورمان و تشدید تحریم های غرب علیه ایران، امکان جذب سرمایه گذاری های قابل توجه در صنعت برق و هزینهکرد در این حوزه را سلب کرده اند و نتیجه آن شده که می بینیم کشورمان در مدت اخیر با چالش های قابل توجهی در بحث تامین برق رو به رو بوده است.
نکته دوم اینکه یکی از محرک های اصلی عدم محقق شدن هدفگذاری های اسناد بالادستی در حوزه صنعت برق کشورمان و به طور خاص تولید برق از منبع انرژی های تجدید پذیر این است که هنوز برای بسیاری از مسوولان، تحقق دستورکارها و هدفگذاری های مذکور، به یک اولویت و یا بهتر بگوییم مساله مهم تبدیل نشده است. کما اینکه اگر چنین بود، مسوولان امر با سخت گیریهای مختلف و مهم تلقی کردن این موضوع می توانستند گام های قابل توجهی را در بحث تولید برق از انرژی های تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی بردارند و دامنه و ابعاد چالش کمبود برق در کشورمان تا این حد جدی نمی شد.
چالشی که برخی، خسارت های آن به بخش تولید و صنعت کشورمان را تا میلیاردها دلار ارزیابی
می کنند. از این رو، به نظر می رسد که صنعت برق کشورمان و به طور خاص جریان حکمرانی در این حوزه، به یک خانهتکانی جدی فکری و گفتمانی در تحلیل و نگاه به مسائل مهم و مطرح در این رابطه نیازمند است.