مِهردُخت میرزایی – نماگرهای بازار سرمایه روز سهشنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ کاهشی بودند؛ به طوریکه بازدهی شاخص کل، با ۱/۰۴ درصد بازدهی منفی و ۲۱ هزار و ۷۰۰ واحد کاهش، عدد ۲ میلیون و ۶۹ هزار واحد را ثبت کرد و شاخص کل هموزن نیز، با ۰/۸ درصد بازدهی منفی و ۵ هزار و ۵۰۰ واحد کاهش به عدد ۶۸۴ هزار و ۷۰۰ رسید.
هلن عصمتپناه مدرس دانشگاه و تحلیلگر مالی در گفتگوبا «نقش اقتصاد»، در خصوص شرایط بازار سرمایه بیان کرد: بازار سرمایه علاوه بر اینکه از نیمه اول سال تا به امروز درگیر ریسکهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی شده و در راستای آن، تصمیمات مدیران سازمان بورس بر مبنای اتکا به محدودیت دامنه نوسان همچنان تداوم داشته است، از لحاظ عوامل با اهمیتتر دیگری تحت کنترل و عدم حمایت قرار گرفته که به تخریب و ضعف آن منتج شده است. از جمله این عوامل میتوان به سیاست بانک مرکزی مبنی بر تداوم انتشار اوراق بدهی و همچنین، عامل مخرب نرخ بهره اشاره کرد که هر دو به ضرر بورس ایران هستند. به همین دلیل، انتظار میرود آقای همتی به عنوان وزیر اقتصاد دولت آقای پزشکیان که اعتقاد به پیشرفت صنایع مولد و توسعه آنها داشتهاند در این زمینه پاسخگو باشند.
این تحلیلگر مالی گفت: عامل اساسی و مهمتر دیگری که مدتهاست بنده روی آن تأکید فراوان دارم، به خطر افتادن سود عملیاتی شرکتهای فعال در بورس به خصوص شرکتهای تولیدی و به ویژه صنایع بزرگ ارزآور است. این عامل به طور جدی بازار بورس ایران را از منظر کیفیت سرمایهگذاری بلندمدت و بنیادی در آن دچار افت کرده است در حالی که مکانی مثل بورس ایران قرار است محل تأمین مالی و توسعه کسب و کارها باشد و با کیفیت بالای سود شرکتها، انگیزهای را در میان سرمایهگذاران به منظور سهامداری ایجاد کند. اما متأسفانه، مشکلات اقتصادی به خصوص کسری بودجه دولت، روز به روز باعث لطمه به سود شرکتها و سود سهامداران این شرکتها شده است.
هلن عصمتپناه تصریح کرد: در کشوری که تورم و تحریم دو عامل مهم در شیب تند هزینهها و چسبندگی آن در شرکتها و توقف خط تولید و طرح توسعهها شدهاند و از طرفی، با سیاست قیمتگذاری دستوری و تا چندی پیش فاصله دلار نیما و آزاد، درآمدهای شرکتها نیز به خطر افتاده و دلیل رشد درآمدها از رشد حجم فروش به رشد نرخ فروش انتقال پیدا کرده است، اگر قرار باشد با تداوم سیاستها و تصمیمات اشتباه نهادها و مدیران دولتی باز هم، در کیفیت سودآوری اینچنین اختلال ایجاد شود، شرکتهای فعال در بازار بورس ایران از لحاظ ارزش ذاتی نیز دچار اختلال و مشکلاتی میشوند و در مجموع، فرآیند سرمایهگذاری ایمن و میانمدت تا بلندمدت در بازار سهام در ایران تقریباً از بین خواهد رفت، به خصوص در شرایطی که ترس، هیجان، بیاعتمادی، عصبانیت و… بر سهامداران غلبه کرده است و دچار ضررهای سنگینی شدهاند.
این تحلیلگر مالی با اشاره به موضوع تکنرخی شدن دلار ادامه داد: موضوع بعدی که باید به آن اشاره کرد فرآیند توجه به تکنرخی شدن دلار است که تا حدودی قبول این استراتژی در سیستم اقتصادی جدید واضح است اما با توجه به دیگر بحرانهای مؤثر بر بازار سرمایه و بحرانهای اقتصادی کشور بعید به نظر میرسد که به این زودی، شاهد اِعمال این موضوع باشیم. در این میان ریسک جنگ هم، مدتی است به عنوان یکی دیگر از عوامل مهم، مزید بر علت شده و منتج به فاجعهای شده است که امروز در روند بازار سرمایه مشاهده میکنیم.
هلن عصمتپناه در پاسخ به این پرسش که «آیا بازار سرمایه میتواند در نیمه دوم سال ۱۴۰۳ روند خوبی داشته باشد؟» گفت: به نظر بنده به این زودی خیر. چون آثار مخربی بر بورس ایران به جا مانده کهترمیم آن زمانبر است. البته باید توجه داشت که رئیس سازمان بورس تغییر پیدا کرده است و انتظار میرود استراتژی مدیریت ایشان بر وزن حمایت از بازار وجود داشته باشد. اما بازگرداندن اعتماد و پولهای از دست رفته سهامداران به این راحتی امکانپذیر نیست و اگر ایشان بتواند این اعتماد را به این زودی جلب کند، هنر کیفیت مدیریت بورس ایران را بعد از مدت طولانی بیکفایتی در مدیریت بازار، ادا کردهاند. این موضوع که شاخص بورس ایران از لحاظ همگامی با تورم از دیگر بازارهای موازی مدتها عقب است و اغلب سهامها به صورت قیمتی و ارزشی ارزان و ارزنده هستند، قابل قبول است و به همین دلیل، اگر ریسکهای سیاسی و اقتصادی به خصوص سیاسی و امنیتی، هموارتر شوند، میتوان امید داشت بازار بتواند روندی مثبت در کوتاهمدت تا میانمدت داشته باشد. البته نزدیک شدن به انتخابات آمریکا و اینکه نتیجه این انتخابات بر شرایط کشور و روند بازارهای مالی کشور مخصوصاً در حوزه توافقات و گشایشها و روند نوسانات دلار و کامودیتیها مؤثر است نیز، باید در نظر گرفته شود که فعلاً شرایط مشخص نیست.
این تحلیلگر مالی با اشاره به استفاده از ابزار دامنه نوسان در شرایط تنشزا ادامه داد: در شرایط بحرانی و اضطراری بهترین تصمیم در کوتاهمدت و اسرع وقت، تعطیلی بازار است و در میانمدت و در صورت تداوم شرایط بحرانی و اضطراری، توجه به حجم مبنا و در بلندمدت و رفتهرفته با هموار شدن ریسکها، عدم دستکاری و مداخله در قوانین بازار و اجازه روند بازار بر وزن عرضه و تقاضاست که این موضوع، کاملاً نظر شخصی بنده است.
هلن عصمتپناه در پایان با اشاره به موضوع نقدینگی در بازار سرمایه خاطرنشان کرد: از نظر بنده، در حال حاضر مشکل اساسی و بنیادی و بحرانی بازار سرمایه، کمبود نقدینگی نیست؛ چراکه مشکلات بسیار مهمتر و اساسیتری وجود دارند که همواره بر بازار تأثیر منفی میگذارند. به همین دلیل، ابتدا باید هموارسازی آنها در اولویت قرار بگیرد و در مراحل بعدی، موضوع تزریق نقدینگی به منظور بهبود شرایط بازار اجرا شود. در غیر این صورت، هرگونه تصمیم اینچنینی، حکم تزریق بیحسی موقت به دندانی را دارد که باید اساساً ترمیم شود.