ارتباطات بین المللی اساس توسعه

0
36

دکتر رئوف پیشداراستاد دانشگاه: واضح و مبرهن است که  «ارتباطات بین المللی» یکی از اساسی‌ترین نیازهای توسعه بویژه، توسعه دانش بنیان است. ارتباطات بین المللی شاخه‌های مختلفی دارد که یکی از اساسی‌ترین و در عین حال بنیادی‌ترین آن‌ها همکاری با صاحبان تکنولوژی است. چرخ یک بار اختراع شده است و سرمایه گذاری دوباره برای اختراع چرخ! محترمانه‌اش کج فهمی از مفهوم توسعه است. چه بپسندیم و چه نپسندیم، سیاست و روابط سیاسی امروزه با همه امور و تعاملات جهانی پیوند خورده است.

در جامعه‌ای که به توسعه می‌اندیشد؛ تصمیم گیری‌ها دارای پشتوانه کارشناسی و  عقلانیت است و امور در چهارچوب قانون مبتنی بر منافع ملّی به پیش می‌رود و هیچ طرح و اقدامی بر منافع ملّی ترجیح ندارد.

در چنین جامعه‌ای این باور ریشه‌ای وجود دارد که پول پاشی و بی ملاحظه عمل کردن در حمایت از تولید، به جایی نمی‌رسد و درآمدهای عمومی باید در خدمت زیرساخت‌های اساسی کشور قرار گیرد.

نگاه به تاریخ نشان می‌دهد که هیچ کشوری با دیوار کشیدن به دور خود و یا رابطه داشتن با حداکثر چند واحد سیاسی هم سطح، و حتی پایین‌تر! نتوانسته است به توسعه دست پیدا کند.

هانس جی. مورگنتا (17 فوریه 1904 – 19 ژوئیه 1980) نظریه‌پرداز آمریکایی آلمانی تبار و استاد روابط بین الملل و علوم سیاسی که او را  پدر علم سیاست خارجی  در نیمه دوم قرن بیستم و همچنین یکی از بنیان‌گذاران نظریه واقع گرایی در روابط بین‌الملل خوانده‌اند، بر این نظر است که برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست،  تلاش برای به دست‌گیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجهه بین‌المللی است. مورگنتا معتقد است که دولتمردان خاورمیانه، رؤیایی فکر می‌کنند و علمی نمی‌اندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت، مفهوم «منافع ملی»  را محور اصلی مباحث خود قرار نمی‌دهند.

از نظر وی و عموم سیاست مداران واقع گرا «اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملّی تعریف شوند.» و «منافع ملّی بر حسب قدرت تعریف می‌شود» و قدرت واقعی در اقتصاد توانمند است.

به طور مُسلّم برای مورگنتا ، قدرت و منافع ملّی دو مفهوم اصلی و کلیدی است. مهم‌ترین پیام مورگنتا در کتاب «سیاست میان ملت‌ها»  تفکیکی است بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد»، یعنی واقعیت و آرمان!

علمای سیاست خارجی از جمله مورگنتا هشت عامل اصلی را به عنوان زیر بنای قدرت ذکر کرده است: 1- موقعیت جغرافیایی 2- وجود منابع طبیعی 3- ظرفیت صنعتی 4- وضعیت آمادگی نظامی 5-جمعیت 6- خصوصیات ملّی 7- روحیه ملّی و  8 – کیفیت دیپلماسی.

سیاست خارجی یک کشور معمولاً سوای از تعاریف کلی و مضمونی، در چهارچوبی شکل می‌گیرد که به آن ” منافع ملّی” گفته  می‌شود. سیاست خارجی یک کشور با حضور و بازی بازیگران متعددی شکل می‌گیرد که ” واقعی” و نه ” آرمانی ” هستند و در چهارچوبی صورت می‌پذیرد که هر بازیگر عرصه بین الملل برای آن تعریف دارد. اصلی‌ترین نکته در این خصوص، شناخت این واقعیت‌ها و میزان تأثیر گذاری آنها و شناخت حدود منافع دو طرف است.

سیاست خارجی در صحنه بازی در روابط بین الملل بر این مبنا شکل می‌گیرد که حدود بازی تا کجاست، منافع ملّی یک طرف تا کجا امکان پیشروی دارد و در آن سوی بازی، طرف مقابل تا چه حد و تا کدام نقطه می‌تواند مطمئن باشد که می‌تواند به بازی ادامه دهد بدون اینکه منافع اش تضییع شود.

منافع ملّی محدوده خاصی ندارد و به همین دلیل نمی‌توان بازیگر و یا بازیگرانی را در صحنه روابط بین الملل نادیده گرفت. موفق‌ترین بازیگران بین المللی آن‌هایی هستند که این روابط را می‌شناسند و برای  بازی خود در عرصه  بین الملل به عنوان محلی برای تعامل بین المللی چهارچوب تعریف کرده‌اند و قادرند تهدیدها را برای  تأمین منافع ملّی به فرصت تبدیل کنند و کار مهم‌تر آن‌ها نهادینه کردن این چهارچوبهاست که اصل عمده و اساسی آن،  شناور بودن منطبق بر بازی دیگر بازیگران است. در عرصه بین الملل این طور نیست که طرف مقابل، هر کسی را که هر ادعایی داشت، بپذیرد، و به رسمیت بشناسد. این حوزه  قاعده مند ترین عرصه از تعاملات است، که در آن همه چیز تعریف شده است.

ارسال دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید