سامان سفالگر روزنامه نگار: مدت زمان زیادی از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ در این انتخابات نمیگذرد. رویدادی که توجهات بین المللی گستردهای را به خود جلب کرده و دیدگاههای مختلفی با محرویت این رویداد مطرح شده و همچنان نیز میشوند.
به گزارش «نقش اقتصاد»؛در این میان، به طور خاص برخی در کشورمان به این نکته اشاره دارند که بازگشت مجدد ترامپ به قدرت، چه تاثیری بر رویکرد آمریکا در رابطه با ایران و به طور خاص صادرات نفت کشورمان خواهد داشت. ترامپ در دوره چهار ساله پیشین حضور خود در قدرت در فاصله میان سالهای 2016 تا 2020، در قالب اقداماتی نظیر خارج کردن یکجانبه و غیرقانونی دولت آمریکا از توافق برجام و تحمیل سیلی از تحریمها علیه ایران در چهارچوب کارزار فشارحداکثری، سبب شد تا بخش نفتی کشورمان آسیبهای جدی را متحمل شود. از این رو، به طور خاص در حوزه تولید و صادرات نفت ایران شاهد تحولات معناداری بودیم. به عنوان مثال برخی از آمارهای رسمی حاکی از این بودند که در نتیجه تحریمهای دولت ترامپ علیه کشورمان، میزان صادرات روزانه نفت ایران به 200 هزار بشکه سقوط کرد. حال اکنون برخی با پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات آمریکا این سؤال را مطرح میکنند که ایا بار دیگر باید شاهد تشدید فشارهای دولت ترامپ علیه ایران در حوزه تولید و صادرات نفت کشورمان باشیم؟ پیش بینی آینده اقدام راحتی نیست با این حال، در پاسخ به این پرسش، توجه به 2 مؤلفه ضروری به نظر میرسد. اول اینکه باید توجه داشته باشیم که در جهان سیاست و البته معادلات اقتصادی، توجه به مقتضیات زمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. در حقیقت، نباید انتظار داشت رویدادهایی را که چند سال پیش تجربه کردهایم، عیناً به صورت مجدد شاهد باشیم. دلیل این مساله هم روشن است: زیرا نه جهان، جهانِ سالهای 2016 تا 2020 است و نه ایران عیناً وضعیت آن سالها را دارد. توجه داشته باشیم تحریمهای دولت سابق ترامپ علیه ایران و به طور خاص بخش نفتی کشورمان زمانی اجرا شد که جنگهای اوکراین و یا غزه آغاز نشده بودند و البته که وضعیت بازار جهانی انرژی نیز شبیه به شرایط کنونی نبود. حال در این فضا، باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که هم موقعیت آمریکا در قیاس با آن سالها ضعیفتر شده و هم ایران برگهای برنده موثرتری را نظیر توسعه روابط با طیف قدرتهای شرقی در دست دارد. در حقیقت، در نتیجه اوج گیری تنشهای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک در عرصه بین المللی، شاهد این مساله بودهایم که همکاری با ایران برای طیف قدرتهای شرقی نظیر چین و روسیه و البته دیگر قطبهای قدرت راحتتر شده و آن ها این مساله را کم هزیته تر از قبل یافتهاند. درست به همین دلیل است که میبینیم چین در طی ماههای گذشته مدام در زمینه واردات نفت از ایران رکوردزنی داشته و اکنون آمارهای رسمی در غرب حاکی از این هستند که چینیها روزانه بیش از 1 میلیون 700 هزار بشکه نفت را از ایران میخرند. از این رو، کشورمان از نظر موقعیت خود چه در حوزه معادلات سیاسی و چه اقتصادی، تفاوت فراوانی را با دوران پیشین حضور ترامپ در قدرت دارد. مساله ای که تکرار خاطرات بعضاً تلخ آن دوران برای کشورمان را تا حد زیادی به گزینهای بعید تبدیل میکند. نکته دوم اینکه باید این مساله را نیز مد نظر داشته باشیم که اقتصاد ایران پس از سال 2018 و خروج دولت ترامپ از توافق برجام در آن سال، توانسته پله پله خود را با واقعیتهای تازه وفق دهد و در قالب همین واقعیتها رشد کند. معادلهای که به طور خاص در حوزه تولید و صادرات نفت ایران به عینه قابل مشاهده است و شاهد بودیم که به تازگی موسسه کپلر در گزارشی به این مساله اشاره داشت که ایران برای نخستین بار پس از خروج دولت آمریکا از توافق برجام، توانسته رکورد صادرات روزانه نفت خود را به بیش از 2.2 میلیون بشکه در روز برساند. این در حالی است که در حوزه تولید نفت نیز کشورمان تولید خود را به بیش از 3.3 میلیون بشکه در روز رسانده است. از این رو، سازگاری ایران با واقعیتهای پساتحریمی آمریکا که علاوه بر دولت سابق ترامپ، در دولت بایدن نیز ادامه یافته است، عملاً سطح مقاومت و تاب آوری حوزه نفتی کشورمان در برابر تحریمهای احتمالی آتی آمریکا را افزایش داده است. موضوعی که به هیچ عنوان مطلوب جریانهای مخالف و معاند با ایران نیست.